مکانیزم های تصمیمگیری در حوزهی سیاست خارجی در سایر کشورها
پرسش :
مکانیزم های تصمیمگیری در حوزهی سیاست خارجی در سایر کشورهای دنیا چگونه است؟
پاسخ :
سیاست خارجی در تمامی کشورها تابعی از ارادهی حاکمیت (state) است. state بهمعنای ساخت سیاسی و آن چیزی است که به نظام سیاسی مورد نظر هویت میدهد. بهطور مثال، وقتی که صحبت از نظام سیاسی ایران، آمریکا، آلمان یا روسیه میشود هرکدام از اینها بدون توجه به اینکه چه کسی رئیسجمهور است و چه کسی مسئولیت وزارت امورخارجه را دارد، نماد یک حاکمیت (state) محسوب میشود. پس، سیاست خارجی با نهادهای رسمی کشور و ساخت فرادستی ارتباط مستقیمی دارد.
نکتهی دوم اینکه کارویژهی اصلی سیاست خارجی تأمین منافع ملی است. منافع ملی، یعنی امنیت، قدرت، بازدارندگی و مقابله با تهدیدات. هرکدام از این چهار قالب اساسی که استحکام بیشتری به یک نظام سیاسی بدهد و برای آن امنیت ایجاد کند و در مقابل تهدیدات به آن قدرت دهد، مربوط به منافع ملی است.
امّا چه دستگاهها و نهادهایی سیاست خارجی یا بهعبارتی دیگر منافع ملی را تأمین میکنند و بر آن تأثیرگذارند؟ در کشورهای توسعهیافتهی صنعتی هفت حوزه است، ولی در قانون اساسی جمهوری اسلامی حداقل چهار حوزهی ساختاری آورده شده است که شامل: حوزهی دیپلماسی که نماد آن را وزارت امور خارجه دارد؛ حوزههای اطلاعاتی و امنیتی؛ حوزههای راهبردی؛ حوزههای فرهنگی، هنجاری، ارتباطی و رسانهای و حوزههای اقتصادی است. در این فضا رسانهها، ابزارهای ارتباط جمعی، سلبریتیها، روشنفکران و اتاقهای فکر در فضای کشورهای توسعهیافتهی صنعتی بر سیاست خارجی تأثیرگذارند و ربطی به وزارت امور خارجه ندارند. وقتی ما میگوییم منافع ملی یا سیاست خارجی داریم از یک بسته صحبت میکنیم. این یک نگاه تقلیلگرایانه است که خواسته باشیم سیاست خارجی را صرفاً به وزارت امور خارجه یا به یک نهاد مثلاً نظامی ارتباطش بدهیم.
بنابراین، اگر خواسته باشیم درک دقیقی در ارتباط با سیاست خارجی داشته باشیم، سیاست خارجه ارتباط مستقیمی با ساختار سیاسی و رهبران آن دارد، اجزا و نهادهای مختلفی را در برمیگیرد و در نهایت امری مرکب است و باید در فضای همبسته قرار بگیرد. در برخی از مقاطع میبینیم که نقش عامل اقتصادی هم اهمیت پیدا میکند. مثلاً، جهتگیری سیاست خارجی اندونزی و مالزی یک ماهیت اقتصادی دارد. جهتگیری روسیه ماهیت نظامی دارد. بنابراین، سیاست خارجی ترکیبی است. هدف، منافع ملی است.
منبع: khamenei.ir
پاسخ از آقای دکتر ابراهیم متقی، استاد روابط بینالملل و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران:
سیاست خارجی در تمامی کشورها تابعی از ارادهی حاکمیت (state) است. state بهمعنای ساخت سیاسی و آن چیزی است که به نظام سیاسی مورد نظر هویت میدهد. بهطور مثال، وقتی که صحبت از نظام سیاسی ایران، آمریکا، آلمان یا روسیه میشود هرکدام از اینها بدون توجه به اینکه چه کسی رئیسجمهور است و چه کسی مسئولیت وزارت امورخارجه را دارد، نماد یک حاکمیت (state) محسوب میشود. پس، سیاست خارجی با نهادهای رسمی کشور و ساخت فرادستی ارتباط مستقیمی دارد.
نکتهی دوم اینکه کارویژهی اصلی سیاست خارجی تأمین منافع ملی است. منافع ملی، یعنی امنیت، قدرت، بازدارندگی و مقابله با تهدیدات. هرکدام از این چهار قالب اساسی که استحکام بیشتری به یک نظام سیاسی بدهد و برای آن امنیت ایجاد کند و در مقابل تهدیدات به آن قدرت دهد، مربوط به منافع ملی است.
امّا چه دستگاهها و نهادهایی سیاست خارجی یا بهعبارتی دیگر منافع ملی را تأمین میکنند و بر آن تأثیرگذارند؟ در کشورهای توسعهیافتهی صنعتی هفت حوزه است، ولی در قانون اساسی جمهوری اسلامی حداقل چهار حوزهی ساختاری آورده شده است که شامل: حوزهی دیپلماسی که نماد آن را وزارت امور خارجه دارد؛ حوزههای اطلاعاتی و امنیتی؛ حوزههای راهبردی؛ حوزههای فرهنگی، هنجاری، ارتباطی و رسانهای و حوزههای اقتصادی است. در این فضا رسانهها، ابزارهای ارتباط جمعی، سلبریتیها، روشنفکران و اتاقهای فکر در فضای کشورهای توسعهیافتهی صنعتی بر سیاست خارجی تأثیرگذارند و ربطی به وزارت امور خارجه ندارند. وقتی ما میگوییم منافع ملی یا سیاست خارجی داریم از یک بسته صحبت میکنیم. این یک نگاه تقلیلگرایانه است که خواسته باشیم سیاست خارجی را صرفاً به وزارت امور خارجه یا به یک نهاد مثلاً نظامی ارتباطش بدهیم.
بنابراین، اگر خواسته باشیم درک دقیقی در ارتباط با سیاست خارجی داشته باشیم، سیاست خارجه ارتباط مستقیمی با ساختار سیاسی و رهبران آن دارد، اجزا و نهادهای مختلفی را در برمیگیرد و در نهایت امری مرکب است و باید در فضای همبسته قرار بگیرد. در برخی از مقاطع میبینیم که نقش عامل اقتصادی هم اهمیت پیدا میکند. مثلاً، جهتگیری سیاست خارجی اندونزی و مالزی یک ماهیت اقتصادی دارد. جهتگیری روسیه ماهیت نظامی دارد. بنابراین، سیاست خارجی ترکیبی است. هدف، منافع ملی است.
منبع: khamenei.ir