سازگاری خلقت انسانِ حریص با حکمت خداوند
پرسش :
چگونه خلقت «انسانِ حریص» با حکمت خداوند سازگار است؟
پاسخ :
خداوند در آیه 19 سوره معارج در مورد «حرص و کم طاقتى» انسان مى فرماید: «اِنَّ الْاِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعاً * اِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً * وَ اِذَا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً»؛ (انسان، حریص و کم طاقت آفریده شده، * هنگامى که شرّى به او رسد بى تابى می کند * و هنگامى که خیرى به او رسد بخل می ورزد و از دیگران دریغ می دارد». انسان با صفاتی همچون حرص و کم طاقتی و جزع و فزع آفریده شده است، امّا اینکه چطور انسان با این نقایص آفریده شده؛ در حالى که مى دانیم خداوند حکیم، انسان را براى سعادت آفریده و ممکن نیست چنین نقایصى را - که بزرگترین مانع راه سعادت بشر است - بر سر راه او قرار دهد؟
بعضى در پاسخ به این سؤال گفته اند: این صفات مربوط به انسانهایى است که فاقد ایمان باشند اگر طبیعت آدمى با ایمان همراه گردد، کانونى از صبر و حوصله و سخاوت خواهد شد، ولى هنگامى که با ایمان وداع گوید طبیعى است که در برابر کمترین ناملایمات بى تابى مى کند؛ زیرا تکیه گاه محکمى ندارد که بر آن اعتماد کند و با توکّل بر او به جنگ با مشکلات برخیزد و نیز حریص و بخیل مى شود؛ چرا که به لطف خداوندى که کلید خزانه هاى غیب به دست اوست و سرچشمه همه نعمتها و برکات است امیدوار نیست. شاهد این تفسیر، آیات بعد از آن است که نمازگزاران با ایمان را از آن استثنا مى کند. این احتمال نیز وجود دارد که آیات فوق مانند بسیارى دیگر از آیات قرآنى - که انسان را «ظلوم» و «جهول»(1) و «بؤوس» و «کفور»(2) و «طغیانگر به هنگام وفور نعمتها»(3) شمرده - اشاره به دو بُعد وجود انسان داشته باشد که در قوس صعودى، آن قدر بالا مى رود که به «اعلى علّیین» مى رسد و در قوس نزولى، آن قدر پایین مى آید که به «اسفل السّافلین» کشیده مى شود.
مرحوم «علّامه طباطبایى» در تفسیر «المیزان» نظر دیگرى در این زمینه دارد و مى گوید: «حرص (و هلوع بودن) - که ذاتى انسان است و از شاخه هاى حُبّ ذات مى باشد - در اصل از رذایل نکوهیده نیست؛ چرا که حُبّ ذات - که این صفات از آن برمى خیزد - وسیله منحصر به فردى است که انسان را به سوى سعادت و تکامل دعوت مى کند، این صفات هنگامى مذموم و نکوهیده است که انسان با تدبیر صحیح آنها را در آنچه شایسته است به کار نگیرد و در واقع مانند سایر صفات نفسانى است که اگر در حدّ اعتدال باشد فضیلت است و اگر به جانب افراط و تفریط منحرف شود نکوهیده و رذیلت است».
پینوشتها:
(1). سوره احزاب، آیه 72.
(2). سوره هود، آیه 9.
(3). سوره علق، آیه 6.
منبع: اخلاق در قرآن، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلاء، مدرسه امام على بن ابى طالب(علیه السلام)، قم، 1377 شمسی، چاپ: اول، ج 2، ص 89.
خداوند در آیه 19 سوره معارج در مورد «حرص و کم طاقتى» انسان مى فرماید: «اِنَّ الْاِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعاً * اِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً * وَ اِذَا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً»؛ (انسان، حریص و کم طاقت آفریده شده، * هنگامى که شرّى به او رسد بى تابى می کند * و هنگامى که خیرى به او رسد بخل می ورزد و از دیگران دریغ می دارد». انسان با صفاتی همچون حرص و کم طاقتی و جزع و فزع آفریده شده است، امّا اینکه چطور انسان با این نقایص آفریده شده؛ در حالى که مى دانیم خداوند حکیم، انسان را براى سعادت آفریده و ممکن نیست چنین نقایصى را - که بزرگترین مانع راه سعادت بشر است - بر سر راه او قرار دهد؟
بعضى در پاسخ به این سؤال گفته اند: این صفات مربوط به انسانهایى است که فاقد ایمان باشند اگر طبیعت آدمى با ایمان همراه گردد، کانونى از صبر و حوصله و سخاوت خواهد شد، ولى هنگامى که با ایمان وداع گوید طبیعى است که در برابر کمترین ناملایمات بى تابى مى کند؛ زیرا تکیه گاه محکمى ندارد که بر آن اعتماد کند و با توکّل بر او به جنگ با مشکلات برخیزد و نیز حریص و بخیل مى شود؛ چرا که به لطف خداوندى که کلید خزانه هاى غیب به دست اوست و سرچشمه همه نعمتها و برکات است امیدوار نیست. شاهد این تفسیر، آیات بعد از آن است که نمازگزاران با ایمان را از آن استثنا مى کند. این احتمال نیز وجود دارد که آیات فوق مانند بسیارى دیگر از آیات قرآنى - که انسان را «ظلوم» و «جهول»(1) و «بؤوس» و «کفور»(2) و «طغیانگر به هنگام وفور نعمتها»(3) شمرده - اشاره به دو بُعد وجود انسان داشته باشد که در قوس صعودى، آن قدر بالا مى رود که به «اعلى علّیین» مى رسد و در قوس نزولى، آن قدر پایین مى آید که به «اسفل السّافلین» کشیده مى شود.
مرحوم «علّامه طباطبایى» در تفسیر «المیزان» نظر دیگرى در این زمینه دارد و مى گوید: «حرص (و هلوع بودن) - که ذاتى انسان است و از شاخه هاى حُبّ ذات مى باشد - در اصل از رذایل نکوهیده نیست؛ چرا که حُبّ ذات - که این صفات از آن برمى خیزد - وسیله منحصر به فردى است که انسان را به سوى سعادت و تکامل دعوت مى کند، این صفات هنگامى مذموم و نکوهیده است که انسان با تدبیر صحیح آنها را در آنچه شایسته است به کار نگیرد و در واقع مانند سایر صفات نفسانى است که اگر در حدّ اعتدال باشد فضیلت است و اگر به جانب افراط و تفریط منحرف شود نکوهیده و رذیلت است».
پینوشتها:
(1). سوره احزاب، آیه 72.
(2). سوره هود، آیه 9.
(3). سوره علق، آیه 6.
منبع: اخلاق در قرآن، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلاء، مدرسه امام على بن ابى طالب(علیه السلام)، قم، 1377 شمسی، چاپ: اول، ج 2، ص 89.