شفاعت و شبهه ظالمانه بودن آن
پرسش :
اگر دو نفر مرتکب گناهی شوند، ولی یکی با شفاعت بخشیده و دیگری عذاب شود، آیا با این وصف شفاعت منجر به ظلم نمی شود؟!
پاسخ :
یکی از شبهاتی که حول مسأله شفاعت مطرح می شود، سؤالی است که پیرامون موضوع عدالت الهی شکل می گیرد. چرا که خداوند بارها در قرآن متذکر شده است: «هرکس که عملی انجام دهد، کم یا زیاد، خوب یا بد، سزای عملش را خواهد دید»؛ چنانکه در آیه 8 سوره زلزله می خوانیم: «وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ»؛ (و هر کس به اندازه ذره اى کار بد کرده آن را مى بیند). خوب با این وجود ممکن است کسی بپرسد اگر دو نفر مرتکب گناهی شوند ولی یکی مورد شفاعت و عفو قرار گیرد و دیگری عذاب شود، آیا این ظلم نیست؟ همچنین اگر انسان صالح و انسان گنهکار، هر دو وارد بهشت شوند، پس چه تفاوتی است میان عمل خیر و عمل شر؟ آیا این رفتار با عدالت الهی سازگار است؟
1) گاه این شرط، خشنودى خدا معرّفى شده است چنان که در آیه 28 سوره انبیاء می خوانیم: «وَلَا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى»؛ (و آنها جز براى کسى که خدا راضى [به شفاعت براى او] است، شفاعت نمى کنند). طبق این آیه، شفاعت شفیعان شامل حال کسانى است که به مقام «ارتضاء» یعنى پذیرفته شدن در پیشگاه خداوند رسیده اند.
2) گاه گفته شده شرط شفاعت، گرفتن عهد و پیمان نزد خداست. آیه 87 سوره مریم مى گوید: «لَا یَمْلِکُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْدًا»؛ (آنان هرگز مالک شفاعت نیستند، مگر کسى که نزد خداوند رحمان پیمانى گرفته است).
این دو عنوان، چنانکه از مفهوم لغوى آنها و از روایاتى که در تفسیر این آیات وارد شده استفاده مى شود، به معناى ایمان به خدا و حساب و میزان و پاداش و کیفر و اعتراف به حسنات و سیّئات (نیکى اعمال و بدى اعمال) و گواهى به درستى تمام مقرّراتى است که از سوى خدا نازل شده؛ ایمانى که در فکر و سپس در زندگى آدمى انعکاس یابد و نشانه چنین بازتاب و انعکاسى این است که خود را از صفت ظالمان طغیانگر که هیچ اصل مقدّسى را به رسمیّت نمى شناسند بیرون آورَد و به تجدید نظر در برنامه هاى خود بپردازد.(1)
3) آیات قرآن، گاهى صلاحیّت شفاعت شدن را از برخى مجرمان سلب مى کند، آیه 18 سوره غافر مى فرماید: «مَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ و لَاشَفِیعٍ یُطَاعُ»؛ (براى ستمکاران نه دوستى وجود دارد و نه شفاعت کننده اى که شفاعتش پذیرفته شود). به این ترتیب، داشتن پیمان الهى، یعنى ایمان و رسیدن به مقام خشنودى پروردگار و پرهیز از گناهانى چون ظلم، جزءِ شرایط حتمى شفاعت است.(2)
4) در آیات 40 تا 48 سوره مدثر نیز شفاعت در حق بعضی از گناه کاران مثل تارک نماز و... ممنوع دانسته شده است:: «فِی جَنَّاتٍ یتَسَاءَلُونَ * عَنِ الْمُجْرِمِینَ * مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ * قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ * وَلَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ * وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِینَ * وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیوْمِ الدِّینِ * حَتَّی أَتَانَا الْیقِینُ * فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ»؛ (از اهل دوزخ سؤال می کنند: چه چیزی شما را جهنمی کرد؟ گویند: ما از نمازگزاران نبودیم، و بینوا را اطعام نمی کردیم، و با اهل باطل، همراه و همصدا بودیم، و روز پاداش را دروغ می انگاشتیم؛ تا اینکه مرگ ما فرا رسید. پس شفاعت شافعان به حال آنان سودی نمی بخشد). چرا که شفاعت نیاز به وجود زمینه مساعد دارد، و اینها زمینه ها را به کلى از میان برده اند. شفاعت همچون آب زلالى است که بر پاى نهال ضعیفى ریخته مى شود و بدیهى است اگر نهال به کلى مرده باشد این آب زلال آن را زنده نمى کند.(3)
این آیات به خوبى نشان مى دهد که مسأله شفاعت از نظر منطق اسلام موضوع بى قید و شرطى نیست، بلکه شرایطى دارد. یعنى هم به جرمى که درباره آن شفاعت صورت مى گیرد توجّه مى شود، هم به شخص شفاعت شونده و هم به شخص شفاعت کننده. و این جوانب است که چهره اصلى شفاعت و فلسفه آن را روشن مى سازد. مثلا گناهانی مانند ستم به کلی از دایره گناهانی که به وسیله شفاعت قابل بخشش و مغفرت هستند بیرون شمرده شده زیرا قرآن صریحا درباره این گناه می گوید: ظالمان شفیع مُطاعى ندارند.
اگر کسی بگوید: ظلم به معناى وسیع کلمه شامل همه گناهان می شود و در نتیجه طبق آیاتی که بیان شد هیچ گناهی نمی تواند مشمول شفاعت شود!
خواهیم گفت: در این صورت نیز شفاعت شامل همه گناهان حتی گناهان کبیره می شود، ولی منحصر به مجرمانى خواهد بود که از کار خود پشیمان و در مسیر جبران و اصلاحند. در این صورت شفاعت پشتوانه اى خواهد بود براى توبه و ندامت از گناه؛ چنانکه در روایات نیز به این مسأله اشاره شده است. به عنوان نمونه: در تفسیر «برهان» از امام کاظم(علیه السلام) از امام على(علیه السلام) نقل شده که مى فرماید: از پیامبر(صلی الله علیه وآله) شنیدم: «إِنَّمَا شَفَاعَتِی لِأَهْلِ الْکَبَائِرِ مِنْ أُمَّتِی...»(4)؛ (شفاعت من براى مرتکبین گناهان کبیره است...). راوى حدیث که ابن ابى عمیر است مى گوید: از امام کاظم(علیه السلام) پرسیدم: چگونه براى مرتکبان گناهان کبیره شفاعت ممکن است در حالى که خداوند مى فرماید: «وَ لا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى» مسلم است کسى که مرتکب کبائر شود مورد ارتضاء و خشنودىى خدا نیست؟
امام(علیه السلام) در پاسخ فرمود: «هر فرد با ایمانى که مرتکب گناهى مى شود طبعا پشیمان خواهد شد و پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرموده: پشیمانى از گناه توبه است ... و کسى که پشیمان نگردد مؤمن واقعى نیست، و شفاعت براى او نخواهد بود و عمل او «ظلم» است، و خداوند مى فرماید: ظالمان دوست و شفاعت کننده اى ندارند».(5) مضمون صدر حدیث این است که شفاعت شامل مرتکبان کبائر مى شود، ولى ذیل حدیث روشن مى کند که شرط اصلى پذیرش شفاعت واجد بودن ایمانى است که مجرم را به مرحله ندامت و خود سازى و جبران برساند، و از ظلم و طغیان و قانون شکنى برهاند.(6)
به این ترتیب همه انسانها، حتی توبه کاران براى افزایش مقامات معنوى و پرورش و تکامل و ارتقاء مقام، نیاز به شفاعت دارند اگر چه نیازشان در زمینه جرم و گناه با «توبه» بر آورده شده است و نه تنها این قانون الهی ظلم به کسی نمی باشد، بلکه رحمت واسعه الهی می باشد که هر کسی می تواند با کسب شرایط آن مشمول آن گردد.
در نتیجه اگر شفاعت را به درستی درک کنیم متوجه خواهیم شد شفاعت نه تنها ظلم به کسی نمی باشد، بلکه عین رحمت است و باعث می شود بندگان گناه کار همیشه امید به بخشش الهی داشته باشند.
پینوشتها:
(1). تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1374 هـ ش، چاپ سى و دوم، ج 1، ص 228.
(2). همان، ج 1، ص 227؛ انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقى، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات امام على بن ابى طالب(علیه السلام)، قم، 1390 هـ ش، چاپ اول، ص 249.
(3). تفسیر نمونه، همان، ج 25، ص 256.
(4). البرهان فی تفسیر القرآن، بحرانى، سید هاشم بن سلیمان، مؤسسه بعثه، قم، 1374 هـ ش، چاپ اول، ج 3، ص 812.
(5). همان.
(6). تفسیر نمونه، همان، ج 1، ص 230.
(7). تفسیر القمی، قمى، على بن ابراهیم، دار الکتاب، قم، 1404 هـ ق، چاپ سوم، ج 2، ص 202؛ بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 هـ ق، چاپ دوم، ج 8، ص 38.
منبع: آیین رحمت
یکی از شبهاتی که حول مسأله شفاعت مطرح می شود، سؤالی است که پیرامون موضوع عدالت الهی شکل می گیرد. چرا که خداوند بارها در قرآن متذکر شده است: «هرکس که عملی انجام دهد، کم یا زیاد، خوب یا بد، سزای عملش را خواهد دید»؛ چنانکه در آیه 8 سوره زلزله می خوانیم: «وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ»؛ (و هر کس به اندازه ذره اى کار بد کرده آن را مى بیند). خوب با این وجود ممکن است کسی بپرسد اگر دو نفر مرتکب گناهی شوند ولی یکی مورد شفاعت و عفو قرار گیرد و دیگری عذاب شود، آیا این ظلم نیست؟ همچنین اگر انسان صالح و انسان گنهکار، هر دو وارد بهشت شوند، پس چه تفاوتی است میان عمل خیر و عمل شر؟ آیا این رفتار با عدالت الهی سازگار است؟
مشروط بودن شفاعت
در پاسخ به این شبهه لازم است بدانیم شفاعت مانند توبه یک فرصت برای بخشش انسانها می باشد و اینگونه نیست که بدون قید و شرط باشد و از بین دو نفر که ظلم کرده اند در شرایط مساوی شامل یکی بشود و شامل دیگری نشود، بلکه هر یک از آنها که توبه کند و شرایط شفاعت را کسب کند می تواند از آن بهره ببرد. شفاعت مانند نور آفتاب می باشد که در همه جا گسترده شده است و هر کسی که خود را در معرض این نور قرار دهد می تواند از آن بهره ببرد. اینکه برخی مشمول شفاعت نمی شوند به خاطر این نیست که خداوند بدون دلیل آن را از آنها دریغ کرده است، بلکه شفاعت خود دارای شرایطی است که هر کسی می تواند با کسب آن شرایط، از این فرصت برای جلب رحمت الهی و ارتقاء مقام خود استفاده کند.شرایط شفاعت شونده در آیات قرآن
برخی از آیات قرآن شرایطى براى شفاعت شونده بیان کرده است:1) گاه این شرط، خشنودى خدا معرّفى شده است چنان که در آیه 28 سوره انبیاء می خوانیم: «وَلَا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى»؛ (و آنها جز براى کسى که خدا راضى [به شفاعت براى او] است، شفاعت نمى کنند). طبق این آیه، شفاعت شفیعان شامل حال کسانى است که به مقام «ارتضاء» یعنى پذیرفته شدن در پیشگاه خداوند رسیده اند.
2) گاه گفته شده شرط شفاعت، گرفتن عهد و پیمان نزد خداست. آیه 87 سوره مریم مى گوید: «لَا یَمْلِکُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْدًا»؛ (آنان هرگز مالک شفاعت نیستند، مگر کسى که نزد خداوند رحمان پیمانى گرفته است).
این دو عنوان، چنانکه از مفهوم لغوى آنها و از روایاتى که در تفسیر این آیات وارد شده استفاده مى شود، به معناى ایمان به خدا و حساب و میزان و پاداش و کیفر و اعتراف به حسنات و سیّئات (نیکى اعمال و بدى اعمال) و گواهى به درستى تمام مقرّراتى است که از سوى خدا نازل شده؛ ایمانى که در فکر و سپس در زندگى آدمى انعکاس یابد و نشانه چنین بازتاب و انعکاسى این است که خود را از صفت ظالمان طغیانگر که هیچ اصل مقدّسى را به رسمیّت نمى شناسند بیرون آورَد و به تجدید نظر در برنامه هاى خود بپردازد.(1)
3) آیات قرآن، گاهى صلاحیّت شفاعت شدن را از برخى مجرمان سلب مى کند، آیه 18 سوره غافر مى فرماید: «مَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ و لَاشَفِیعٍ یُطَاعُ»؛ (براى ستمکاران نه دوستى وجود دارد و نه شفاعت کننده اى که شفاعتش پذیرفته شود). به این ترتیب، داشتن پیمان الهى، یعنى ایمان و رسیدن به مقام خشنودى پروردگار و پرهیز از گناهانى چون ظلم، جزءِ شرایط حتمى شفاعت است.(2)
4) در آیات 40 تا 48 سوره مدثر نیز شفاعت در حق بعضی از گناه کاران مثل تارک نماز و... ممنوع دانسته شده است:: «فِی جَنَّاتٍ یتَسَاءَلُونَ * عَنِ الْمُجْرِمِینَ * مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ * قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ * وَلَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ * وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِینَ * وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیوْمِ الدِّینِ * حَتَّی أَتَانَا الْیقِینُ * فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ»؛ (از اهل دوزخ سؤال می کنند: چه چیزی شما را جهنمی کرد؟ گویند: ما از نمازگزاران نبودیم، و بینوا را اطعام نمی کردیم، و با اهل باطل، همراه و همصدا بودیم، و روز پاداش را دروغ می انگاشتیم؛ تا اینکه مرگ ما فرا رسید. پس شفاعت شافعان به حال آنان سودی نمی بخشد). چرا که شفاعت نیاز به وجود زمینه مساعد دارد، و اینها زمینه ها را به کلى از میان برده اند. شفاعت همچون آب زلالى است که بر پاى نهال ضعیفى ریخته مى شود و بدیهى است اگر نهال به کلى مرده باشد این آب زلال آن را زنده نمى کند.(3)
این آیات به خوبى نشان مى دهد که مسأله شفاعت از نظر منطق اسلام موضوع بى قید و شرطى نیست، بلکه شرایطى دارد. یعنى هم به جرمى که درباره آن شفاعت صورت مى گیرد توجّه مى شود، هم به شخص شفاعت شونده و هم به شخص شفاعت کننده. و این جوانب است که چهره اصلى شفاعت و فلسفه آن را روشن مى سازد. مثلا گناهانی مانند ستم به کلی از دایره گناهانی که به وسیله شفاعت قابل بخشش و مغفرت هستند بیرون شمرده شده زیرا قرآن صریحا درباره این گناه می گوید: ظالمان شفیع مُطاعى ندارند.
اگر کسی بگوید: ظلم به معناى وسیع کلمه شامل همه گناهان می شود و در نتیجه طبق آیاتی که بیان شد هیچ گناهی نمی تواند مشمول شفاعت شود!
خواهیم گفت: در این صورت نیز شفاعت شامل همه گناهان حتی گناهان کبیره می شود، ولی منحصر به مجرمانى خواهد بود که از کار خود پشیمان و در مسیر جبران و اصلاحند. در این صورت شفاعت پشتوانه اى خواهد بود براى توبه و ندامت از گناه؛ چنانکه در روایات نیز به این مسأله اشاره شده است. به عنوان نمونه: در تفسیر «برهان» از امام کاظم(علیه السلام) از امام على(علیه السلام) نقل شده که مى فرماید: از پیامبر(صلی الله علیه وآله) شنیدم: «إِنَّمَا شَفَاعَتِی لِأَهْلِ الْکَبَائِرِ مِنْ أُمَّتِی...»(4)؛ (شفاعت من براى مرتکبین گناهان کبیره است...). راوى حدیث که ابن ابى عمیر است مى گوید: از امام کاظم(علیه السلام) پرسیدم: چگونه براى مرتکبان گناهان کبیره شفاعت ممکن است در حالى که خداوند مى فرماید: «وَ لا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى» مسلم است کسى که مرتکب کبائر شود مورد ارتضاء و خشنودىى خدا نیست؟
امام(علیه السلام) در پاسخ فرمود: «هر فرد با ایمانى که مرتکب گناهى مى شود طبعا پشیمان خواهد شد و پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرموده: پشیمانى از گناه توبه است ... و کسى که پشیمان نگردد مؤمن واقعى نیست، و شفاعت براى او نخواهد بود و عمل او «ظلم» است، و خداوند مى فرماید: ظالمان دوست و شفاعت کننده اى ندارند».(5) مضمون صدر حدیث این است که شفاعت شامل مرتکبان کبائر مى شود، ولى ذیل حدیث روشن مى کند که شرط اصلى پذیرش شفاعت واجد بودن ایمانى است که مجرم را به مرحله ندامت و خود سازى و جبران برساند، و از ظلم و طغیان و قانون شکنى برهاند.(6)
نیاز همه انسان ها به شفاعت پیامبر
طبق برخی روایات شفاعت اختصاص به گناهکاران ندارد و برای همه انسانها مفید است و می تواند باعث افزایش مقام و عامل مؤثری در کمال باشد؛ چنانکه در روایت معروفى که از امام باقر(علیه السلام) نقل شده مى خوانیم: «مَا أَحَدٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ إِلَّا وَ هُوَ مُحْتَاجٌ إِلَى شَفَاعَةِ مُحَمَّدٍ(َصَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِه) یَوْمَ الْقِیَامَة»(7)؛ (همه انسانها از اولین و آخرین در روز قیامت به شفاعت حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) نیازمند می باشند).به این ترتیب همه انسانها، حتی توبه کاران براى افزایش مقامات معنوى و پرورش و تکامل و ارتقاء مقام، نیاز به شفاعت دارند اگر چه نیازشان در زمینه جرم و گناه با «توبه» بر آورده شده است و نه تنها این قانون الهی ظلم به کسی نمی باشد، بلکه رحمت واسعه الهی می باشد که هر کسی می تواند با کسب شرایط آن مشمول آن گردد.
در نتیجه اگر شفاعت را به درستی درک کنیم متوجه خواهیم شد شفاعت نه تنها ظلم به کسی نمی باشد، بلکه عین رحمت است و باعث می شود بندگان گناه کار همیشه امید به بخشش الهی داشته باشند.
پینوشتها:
(1). تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1374 هـ ش، چاپ سى و دوم، ج 1، ص 228.
(2). همان، ج 1، ص 227؛ انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقى، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات امام على بن ابى طالب(علیه السلام)، قم، 1390 هـ ش، چاپ اول، ص 249.
(3). تفسیر نمونه، همان، ج 25، ص 256.
(4). البرهان فی تفسیر القرآن، بحرانى، سید هاشم بن سلیمان، مؤسسه بعثه، قم، 1374 هـ ش، چاپ اول، ج 3، ص 812.
(5). همان.
(6). تفسیر نمونه، همان، ج 1، ص 230.
(7). تفسیر القمی، قمى، على بن ابراهیم، دار الکتاب، قم، 1404 هـ ق، چاپ سوم، ج 2، ص 202؛ بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 هـ ق، چاپ دوم، ج 8، ص 38.
منبع: آیین رحمت