از والد ناتنی نمیتوان انتظار داشت که همان احساسی که مادر یا پدر اصلی دارند، او نیز داشته باشد.
یکی از مسائلی که گاهی برای خانمهایی که برای بار دوم با مرد دیگری ازدواج میکنند، پیش میآید این است که نمیتوانند با فرزند یا فرزندان همسرشان ارتباط مناسبی داشته باشند یا فرزندان رفتارهای بسیار آزارندهای با نامادری خود دارند.
تعداد کلمات 1118 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
تعداد کلمات 1118 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
رفتارهای غیر معمول
این مسئله از جنبه های مختلفی قابل تحلیل است، از یک جنبه این مطرح میشود که چرا کودک رفتارهای تنشآمیز و ناراحت دارد، یا شلخته و بی نظم است؟ البته یک بخشی از این ویژگیها طبیعیه و هر کودک و انسانی یک سری صفات و ویژگیهایی داره، اما برخی دیگر از بچه ها رفتارهای اونها بیش از حدِ معمولی، ناراحت کننده است، علت رفتارهای این بچه ها میتواند بخاطر فشارهای روانی و اضطرابی باشد که یا در گذشته به آنها وارد شده، یا در حال حاضر تحت فشار روانی هستند، یا هر دو.نیازهای عاطفی کودک
شما توجه کنید یک بچه ای که بدنیا میاد علاوه بر نیازهای مادی مثل شیر و غذا، تا چند سال اول زندگی به دو چیز بیشتر از همه چیز نیاز داره، اول اینکه از طرف والدینش محبت و توجه کافی ببینه و احساس امنیت عاطفی کنه و از جهت محبت و عاطفه هیچ کمبودی احساس نکنه، نیاز دومش: اینکه علاوه بر محبتی که به او میکنند کودک مشاهده کنه که خود والدین هم به همدیگه محبت و علاقه دارند.شرایط خاص کودک
کودک ناتنی با توجه به اینکه مادرش رو به هر دلیلی از دست داده یا طلاق گرفته، و زمانی هم که مادر حضور داشته احتمالا با پدر کودک تنش و اختلاف داشتند، کودک امنیت عاطفی که باید در کودکی از اون بهرهمند میشده رو نداشته و از اون محروم شده است، و احتمالا بخاطر این قضایا دچار اضطراب هایی هم شده باشه، منظور این است که کودک نسبت به رفتارها و حالات روانی که اکنون بروز میدهد خودش تقصیری ندارد، و فشارهای روانی که بر او وارد شده او را به اینصورت در آورده است.رسیدگی میخواهد
به عنوان مثال شما فرض کنید یک ماشین نو از کارخانه تحویل میگیرید بجای اینکه از این ماشین خوب مراقبت کنید و به نیازهاش توجه کنید، نه تنها به آب و روغنش توجه نکنید بلکه هر بلایی هم سرش بیارید و مثالا با سرعت بیش از حد با اون رانندگی کنید، در سرما و گرما رهاش کنید ...، بعد از مدتی احتمالا این ماشین دچار مشکل خواهد شد، مثالا صداهای اضافه بدهد، یا توان اتومیبیل کم بشه ...، آیا شما ماشین رو مجارات میکنید که چرا این صداها رو میدهد یا توانش کم شده؟ اون کسی که به نیازهای ماشین توجه نکرده و به او آسیب زده مقصر است، وضعیت این کودک بنابر یک تحلیل بخاطر گذشته ای که داشته دچار این مشکلات شده است.مشکلات کنونی کودک
علاوه بر گذشته نچندان مناسب این کودک، الان هم بخاطر رفتارها و برخوردهای شما تحت فشار روانی هست، چون شما این کودک رو رقیب خودتون احساس میکنید و نه تنها نمیتوانید به او محبت کنید بلکه نسبت به اون تا حدی تنفر هم دارید چون بقول یک نامادری «فرزند همسرم همچون دره ای بین من وهمسرمه که نمیگذاره ما هیچ وقت به هم نزدیک بشیم»، و این حس این چنینی که شما نسبت به کودک دارید در واقع سبب میشود نسبت به این کودک رفتار پرخاشگرانه ای داشته باشید، و کودک هم تفاوت رفتار دوستانه، رفتار بی تفاوت و رفتار پرخاشگرانه همراه با نفرت را میفهمه و باعث میشود اضطراب اون بیشتر بشود و در نتیجه رفتارهای نامناسبش هم افزایش پیدا میکند و همین طور شما هم بیشتر کلافه خواهید شد.کودک رقیب شما نیست
در صورتی که این کودک رقیب شما نیست، هرچند که وجود کودک باعث میشود همه توجه همسر شما به سمت شما نباشه و میزان قابل توجهی از توجه همسرتون، طرف فرزندش برود، ولی شما باید دقت کنید که نیاز شوهر شما به دخترش و نیاز شوهر شما به همسرش که شما باشید، از یک جنس نیست تا شما دخترش رو رقیب خودتون و همچون دره ای تصور کنید که مانع رسیدن شما به هم میشه.نتیجه گیری
اولا خیلی از رفتارهای کودک مربوط به گذشته اش میشود که تحت فشار روانی بوده و هنوز هم تبعات اون مثل عدم حضور مادر، وجود داره که باعث میشه برخی رفتارهای نامناسب را انجام بدهد، از طرف دیگه برخوردها و نوع نگاهی که شما به کودک دارید و به او بعنوان رقیب نگاه میکنید، در حال حاضر هم باعث تشدید این مسئله میشوید، و در یک کلمه اینکه شما این طفل را بیشتر درک کنید و توجه کنید که اون تقصیری نداره که بهش محبت و توجه کافی نشده و از جهت امنیت عاطفی تامین نشده است و اینکه او رقیب شما نیست .بخاطر آرامش خودتان
نیاز نیست شما برای کودک مادری کنید، فرض کنید مربی اون هستید نه مادر، البته مربی که قراره سالها با این کودک سپری کنه، و هر مشکلی که این کودک پیدا کنه در واقع خود این مربی بیشتر از همه آسیب میبینه و از جهت روانی و جسمانی تحت فشار قرار میگیرد، پس بخاطر آرامش و سلامت جسم و روانتون هم که شده اولا این کودک را بیشتر درک کنید، ثانیا اگر محبت هم نمیتوانید بکنید نوع نگاه تان را به اون عوض کنید و اونو مثل یک رقیبی ندونید که مانع رسیدن شما به همسرتونه، اگر شما حس نفرتی که به او دارید رو برطرف کنید خودبخود کارهاتون با او اگر مادرانه هم نباشه، دوستانه تر میشه و تاثیر بیشتری میتوانید روی او بذارید، و هر چه بیشتر بتوانید با او رفتار مناسب داشته باشید و اونو اصلاح کنید در واقع به نفع زندگی فردی و زندگی مشترک خودتان کار کردید.مشکل همه جا هست
نکته دیگر اینکه شما با هرکس دیگه ای هم ازدواج کنید اون فرد بدون مسئله یا مشکل نخواهد بود، یا خودش مشکلی دارد، یا خانوادهاش، یا کودکی داره که مسئله ساز میشه، پس راه چاره پشیمونی و فرار نیست بلکه راه چاره، حل کردن مسئله ای هست که با اون مواجه شدید، و الان هم راه چاره این است که کودک را بیشتر درک کنید، فکر خودتان هم اصلاح کنید و تصور نکنید که رقیب شماست، و برایش مثل یک دوست باشید و از طریق دوستی و تحمل ضعفهای او، زندگی دوباره را به او هدیه بدید.فضای عاشقانه بسازید
در کنار این نکات بد نیست گاهی شما با همسرتان صحبت کنید و با زبان ملایم و در یک فضای صمیمی بخواهید که هرچند وقت دو نفری با هم باشید یا با هم بیرون بروید یا اینکه کودک را جایی ببرید و دو نفری در خانه باشید و با هم ارتباط عاشقانه داشته باشید.نویسنده : علی محمد صالحی
بیشتر بخوانید :
چگونه کودک را با فرزند خوانده بودنش آشنا کنیم؟
ازدواج مجدد و والدین ناتنی