چکیده : پرورش فرزند از ابعادی مختلف قابل بررسی است. بعضی از افراد، پدر یا مادر خود را در نقش یک مربی خصوصی میبیند، برخی در نقش یک افسر پلیس، برخی مانند یک دوست و برخی مقامی در حد پرستش برای پدر یا مادر در نظر میگیرند. وجود همهی این نقشها در مورد والدین تا حدودی درست است.
تعداد کلمات 946 / تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه
تعداد کلمات 946 / تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه
از نظر ما، نقش پدر و مادر یا مراقب، این سه عملکرد اصلی را شامل میشود:
* مراقبت
* مدیریت
* مرجعیت
مراقب
یک مراقب از نظر قانونی مسئولیت محافظت از کودک را بر عهده دارد، به این مفهوم که او وظیفه دارد کودک را تحت حمایت قرار دهد و از او نگهداری کند. چرا لازم است پدر و مادر کودک را مورد حمایت و محافظت خود قرار دهند؟آگاهی کودکان به اندازهای نیست که بتوانند در طول زندگی از خود مراقبت و محافظت کنند. آنها قدرت تشخص غلط از درست، امنیت از خطر، خوب از بد و زندگی از مرگ را ندارند. آنها به عواقب اعمالشان فکر نمیکنند؛ بلکه صرفاً در پی دستیابی به لذّت آنی هستند. به همین دلیل تا مرحلهی رسیدن به کشف و دستیابی به محدودیتهای درونی خود را به خطر میاندازند. آگاهی صرفاً نتیجهی تجربه است و این همان دستاورد عظیمی است که کودک از آن بیبهره است.
یک مراقب از کودک در محیطی امن نگهداری میکند تا از مرحلهی یادگیری گذر کند و به آگاهی دست یابد. اگر کودک برای کسب تجربه آزادیِ محدودی داشته باشد، تا ابد کودک باقی خواهد ماند. دادن آزادی بیش از حد به کودک نیز او را در معرض خطر میاندازد. به همین دلیل برقراری تعادل بین آزادی و محدودیتهای در نظر گرفته شده برای کودک، یکی از مهمترین شیوهها در پرورش کودک است. والدین باید از کودکان در برابر خطر محافظت کنند و در طول زندگی مراقب آنها باشند.
برداشتن این گامهای مراقبتی و حمایتی همراه با در نظر گرفتن مرزها و محدودیتهای تربیتی مناسب، از کودکان در برابر چندین منشأ خطر محافظت میکند:
1. خطراتی که از جانب خودشان (کودکان) متوجه آنهاست.
2. خطرات دنیای اطرافشان که در کمین آنهاست.
3. برخورداری از آزادیهای نامناسبی که هنوز ظرفیت پذیرش آنها را ندارند.
4. انجام کارها، رفتارها یا نگرشهای شیطانی و آنچه که تحت هیچ شرایطی پذیرفته نیست (مانند ارتکاب جرائم مختلف و استفاده از انواع مواد مخدر).
5. تمایل واپس گرایانه در وابستگی به دیگران و خودداری از گذر از دوران کودکی و رسیدن به آگاهی.
والدین به عنوان مراقب، فرزندان خود را از خطرات دور نگاه میدارند، پرورش میدهند و سلامت آنها را حفظ میکنند. آنان میتوانند با بهره گیری از مرزهای تربیتی وظیفهی خود را به درستی انجام دهند. آنها با توجه به آزادیهای لازم مرزهایی را در نظر میگیرند، و سپس با بهره گرفتن از همان مرزها از کودک محافظت میکنند. در طول این فرایند، کودکان محدودیتها را همچون نوعی آگاهی، درونی سازی میکنند و به تدریج توانایی مراقبت از خود را فرا میگیرند.
:بیشتر بخوانید
الفبای مراقبت از کودکان در برابر خطر
نقش پدر در مراقبت از کودک
مدیریت
وظیفهی مدیر اطمینان پیدا کردن از انجام کارها به نحو احسن، دستیابی به اهداف، نیازها و انتظارات است. کودکان به طور بالقوه از نظم درونی برخوردار نیستند؛ به همین دلیل مجبورند نظم را از محیط خارج بیاموزند. والدین به عنوان مدیر این نظم خارجی را اِعمال میکنند تا اطمینان پیدا کنند که کودک وظایف در نظر گرفته شده را به درستی انجام میدهد، چرا که در مسیر رشد کودک دستیابی به این انتظارات از اهمیت زیادی برخوردار است.مدیران این نظم را با کنترل سرچشمه مورد نظر، آموزش، پیگیری نتایج، تصحیح اشتباهات، تنبیه یا انتقاد، رعایت نظم و ایجاد مهارتها به اجرا در میآورند. آنها به گونهای طاقت فرسا بر این هدف که همان دستیابی به نظم مورد نظر است، به طور روزمره نظارت میکنند.
اجرای حد و مرزهای تربیتی نقش مهمی در مدیریت والدین نسبت به رفتارهای فرزندشان دارند. در نظر گرفتن محدودیتها و ملزم کردن کودک به پذیرش آنها (روبه رو شدن با مشکلات به تنهایی) و پذیرش مسئولیت کارهایی که انجام داده مستلزم درک روشنی از مرزهای تربیتی است.
مرجعیت
کودکان در بدو تولد کاملاً بیپناه هستند. آنها نمیتوانند به تنهایی غذا پیدا کنند، خانهای برای خود مهیا کنند و یا برای رفع نیازهای اولیهی خویش پول به دست آورند. علاوه بر آن کودکان نیازهای معنوی نیز دارند و نمیدانند که چگونه میتوانند این نیازها را برآورده کنند. آنها به عشق، رشد ذهنی، آگاهی، حمایت و دانش نیز نیاز دارند.والدین سرچشمه همهی ویژگیهای خوبی هستند که کودکان به آنها نیاز دارند. آنها پلی بین دنیای بیرونی و درونی کودک ایجاد میکنند و به زندگی تداوم میبخشند. و در جریان این بخشش و دریافت از سرچشمه ها، مرزهای تربیتی نقش بسیار مهمی دارند. کودکان نیاز دارند بیاموزند مسئولیت آنچه را که به آنها محول شده بپذیرند تا به تدریج بتوانند نقش پررنگ تری در رفع نیازهای خود ایفا کنند. والدین در گام اول مهمترین منبع الهام بخش کودکان هستند؛ اما آنها به تدریج به کودک استقلال میبخشند تا بتواند آنچه را که به آن نیاز دارد به تنهایی به دست آورد. اگر والدین، بدون در نظر گرفتن هیچ محدودیتی، صرفاً بخشنده باشند، کودکان خودخواه بار میآیند و خودمحور و وابسته میشوند. در نتیجه ناسپاسی به عنوان بخشی از الگوی شخصیتی آنها در میآید. اگر والدین در ابراز محبت بسیار سخت گیر باشند، کودکان تسلیم میشوند و امید دستیابی به دریافت پاداش در آنها پرورش پیدا نخواهد کرد. در این کتاب خواهیم دید که چگونه در نظر گرفتن مرزهای تربیتی به شکل گیری ساختار منابع مورد نظر کمک میکند و میتواند چه نقش مهمی در پرورش کودکان داشته باشد.
منبع : دکترکلاود، هنری؛ دکترتاون سند، جان؛ (1391)، کودک و حد و مرزهایش
مترجم : دکتر مینا اخباری آزاد، تهران
انتشارات صابرین ، چاپ دوم
بیشتر بخوانید :
آداب تربیت فرزند از منظر روانشناسان
5 سال اول یعنی دوران طلایی تربیت