انسان ها با یکدیگر متفاوت هستند و هر کدام با توجه به شخصیت خود رفتار می کنند.
چکیده: کم حرفی در دوران نامزدی می تواند به علت تفاوت های شخصیتی باشد، گاه می تواند حاصل تربیت خانوادگی باشد که او را به کم حرفی عادت داده اند. در این نوشتار ده علت از علل کم حرفی زوج ها را در دوران نامزدی بیان خواهیم کرد.
تعداد کلمات 1362 / تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه
تعداد کلمات 1362 / تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه
برخی علل کم حرفی زوجین
1. انتخاب غلط
یکی از مهم ترین علت هایی که باعث می شود نامزدها با هم گفت و گو نکنند، انتخاب اشتباه و بدون شناخت همدیگر است. این افراد بررسی نکرده اند تا متوجه شوند که آیا فضایی مشترک برای گفت وگو و علایق مشترک دارند؟ آیا حرفی دارند به هم بزنند که برای هر دو طرف جالب باشد؟ وقتی افراد بدون این بررسی ها با هم ازدواج می کنند، پس از مدتی ممکن است متوجه شوند که در دنیای کاملا متفاوت دارند. هر حرفی که یکی از آنها می زند، برای دیگری جذابیت ندارد یا حتی می تواند آزاردهنده و بی ربط باشد؛ بنابراین طبیعتا پس از مدتی همان شعله گفت و گوهای اندک اولیه نیز خاموش می شود.
2.مشکلات جسمی – روحی
علل جسمی مانند پرکاری یا کم کاری تیروئید، وجود بیماری مزمن و گاه صعب العلاج، کم خونی شدید و ضعف و خستگی پیاپی و این قبیل بیماری های جسمی یا برخی اختلال های روحی مانند افسردگی، می تواند باعث کم حرفی شود که البته با مراجعه به پزشک یا روانشناس و ارزیابی دقیق، علت بیماری مشخص شده، درمان های متناسب دارویی یا تغذیه ای ارائه خواهد شد.
3.مشکلات شغلی
یکی دیگر از دلایل شایع کم حرفی، بی حوصلگی، بدخلقی و حتی بی میلی های عاطفی (به ویژه در مردان) در موضوع شغل آنها ریشه دارد. بیکاری، نارضایتی شغلی، نداشتن امنیت شغلی و اضطراب تعدیل و اخراج شدن، بی مهارتی و ورشکستگی مالی، مشکل با شریک و در مجموع نگرانی دائم برای شغل که انرژی مضاعفی از آنها می گیرد، می تواند باعث کم حرفی، در خود فرورفتن و انزوا شود.
3. فقدان مهارت گفت و گو
بی تردید، زنان در ایجاد رابطه با دیگران مهارت بسیار دارند؛ حتی مردانی که علاقه مندند درباره احساس ها، عواطف و خواسته های خود با نامزدشان حرف بزنند یا درددل کنند، یعنی با آنها رابطه کلامی برقرار کنند، این کار را ساده و راحت نمی بینند و احساس می کنند حرف اساسی ندارد و اگر حرف بزنند، کوچک می شوند.
4.تفاوت های جنسیتی
به باور روان شناسان، پسران و دختران در طول دوران رشد می آموزند که هیجان های خود را به گونه ای متفاوت ابراز کنند. طی دوران رشد، دختران برای بروز احساس های خود تشویق می شوند و پسران می آموزند که این کار زنانه، بیهوده و بی نتیجه است؛ بنابراین مردان با در خود فرو رفتن به این می اندیشند که برای مواجهه با مشکل چه راهکارهایی وجود دارد. نکته مهم این است که انسان ها با یکدیگر متفاوت هستند و هرکدام با توجه به شخصیت خود رفتار می کنند؛ «بگو هر انسانی بر حسب ساختار روانی خود عمل می کند.»[1]
نکته دیگر اینکه مردها در گفت وگو، مسئله محور هستند؛ در حالی که نوع گفت وگوی زنان که گفت و گویی آزاد است، اغلب باعث می شود که مردان دنبال حرف را نگیرند. زنان به جزئیات شخصی علاقه مندتر هستند و از شوهرانشان انتظار دارند در این نوع گفت وگو شرکت کنند؛ اما اغلب مردها نمی دانند چگونه می توانند این کار را بکنند. برای مرد صحبت صمیمی به معنای حرف زدن از احساس ها و جزئیات شخصی نیست. مرد تمایل دارد در مورد مباحث تکلیف محوری مانند فرستادن بچه ها به دانشگاه و افزایش مالیات و حقوق بحث کند. او نمی تواند به موضوعی بپردازد که نمی تواند بر آن تأثیر بگذارد. برای زن، گفت و گو نشان دهنده دلبستگی، علاقه و محبت است؛ اما برای مرد، گفت وگو کار است؛ زیرا آنها از آن برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران و بازگو کردن اطلاعات استفاده می کنند. آنان در خانه به آرامش تمایل دارند و دوست ندارند بحث کنند؛ بنابراین یکی از عمده ترین دلایلی که زنان و شوهرانشان در ارتباط برقرار کردن با همدیگر مشکل دارند این است که آنها تصورات متفاوتی از موضوع صحبت خود دارند.
نکته دیگر اینکه مردها در گفت وگو، مسئله محور هستند؛ در حالی که نوع گفت وگوی زنان که گفت و گویی آزاد است، اغلب باعث می شود که مردان دنبال حرف را نگیرند. زنان به جزئیات شخصی علاقه مندتر هستند و از شوهرانشان انتظار دارند در این نوع گفت وگو شرکت کنند؛ اما اغلب مردها نمی دانند چگونه می توانند این کار را بکنند. برای مرد صحبت صمیمی به معنای حرف زدن از احساس ها و جزئیات شخصی نیست. مرد تمایل دارد در مورد مباحث تکلیف محوری مانند فرستادن بچه ها به دانشگاه و افزایش مالیات و حقوق بحث کند. او نمی تواند به موضوعی بپردازد که نمی تواند بر آن تأثیر بگذارد. برای زن، گفت و گو نشان دهنده دلبستگی، علاقه و محبت است؛ اما برای مرد، گفت وگو کار است؛ زیرا آنها از آن برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران و بازگو کردن اطلاعات استفاده می کنند. آنان در خانه به آرامش تمایل دارند و دوست ندارند بحث کنند؛ بنابراین یکی از عمده ترین دلایلی که زنان و شوهرانشان در ارتباط برقرار کردن با همدیگر مشکل دارند این است که آنها تصورات متفاوتی از موضوع صحبت خود دارند.
5.خانواده کم حرف
ممکن است فرد کم حرف، محصول فرهنگ خانواده ای باشد که افراد آن، کمتر با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند یا به فقر روابط کلامی دچارند.
6.تفاوت های شخصیتی
مثلا افراد درون گرا معمولا کم حرف می زنند و افراد برون گرا، بسیار سریع ارتباط برقرار کرده، و با افراد گفت وگو می کنند؛ از این رو نباید از افراد درون گرا رفتار برون گرایانه را انتظار داشته باشیم. در زندگی جمعی به ویژه در زندگی خانوادگی باید انتظار ما از افراد متناسب با روحیه و توانایی آنها باشد.
7.وجود اختلافات
وجود کدورت های آشکار و به ویژه پنهان بین زوجین، ناخودآگاه تمایل دو طرف را برای همکلامی کاهش می دهد و حتی همان مقدار کم نیز از سر وظیفه و با سردی انجام می گیرد؛ برای مثال پسری که پس از مدتی به دلایل درست یا نادرست به این نتیجه رسیده که انتخاب درستی نکرده است و علاقه ای به نامزدش ندارد، ممکن است کم حرف شود.
8.سرکوب دلخوری ها
گاهی افراد، خشم هایی خودآگاه و ناخوداگاه از هم دارند و این مهارت را ندارند که آن را در قالب گفت و گویی مؤثر (جرتمندانه و محترمانه) بروز دهند. در این صورت خودآگاه و ناخوداگاه، خشم های درونی شان به سمت گفت وگویی پر از نیش و کنایه می رود و هر جمله ای که می گویند، خنجری است که در قلب طرف مقابل فرو می رود. این رفتار نشان می دهد که ابراز خشم آزادانه در این رابطه ممنوع است یا به هر دلیلی انجام نمی شود یا طرفین مهارت ابراز کنترل شده و هدفمند خشم را ندارند تا بتوانند هم خشمشان را بروز دهند و هم در خواست بالغانه شان را ابراز کنند؛ آنان ناگزیر به نابالغانه ترین روش گفت وگو متوسل می شوند که بیان حرفهای پر از نیش و کنایه است؛ پدیده ای که در روانشناسی به آن «همانندسازی فرافکنانه» می گوید. تداوم این روند، یکی یا هردوی طرفین را به سکوت می کشاند.
9.درماندگی آموخته شده
گاه کم شدن زمان صحبت بین نامزدها، نشانه بارز نارضایتی مزمن در رابطه است. وقتی فردی از موضوع یا موضوعاتی در رابطه ناراضی است، بارها درخواست و تلاش می کند تا مشکلات را حل کند؛ اما طرف مقابل هیچ واکنشی برای بهبود اوضاع نشان نمی دهد، کم کم احساس سرخوردگی کرده، سعی می کند صحبت، بحث و مجادله نکند؛ چون احتمالا دیگر ایجاد تغییر را ناممکن می داند؛ به همین دلیل معمولا می بینیم بین نامزدهایی که تا مدتی مدام با هم بحث و جدل می کردند، به مرور زمان فضایی آرام حکمفرما می شود که البته به دلیل حل شدن مسائلشان نیست، بلکه یکی از طرفین آن قدر خسته شده که دیگر حوصله گفت و گو و مباحثه و امید به حل مسائل ندارد. در بسیاری از موارد کم شدن گفت و گو میان همسران جوان، نشانه ای از ضعیف شدن دلبستگی و عشقشان است و دلیلی برای بحث و قبولاندن نظرشان به دیگری و ابراز عقایدشان نمی بینند.
10.متقاعدسازی طرف مقابل
برخی اوقات یکی از طرفین به عمد میزان گفت وگو را کاهش می دهد و از این حربه برای کنترل طرف مقابل استفاده می کند. کم نیستند زوج هایی که یکی از طرفین هر زمان که می خواهد عقایدش را به دیگری تحمیل کند و در صورت مقاومت او، قهری چند روزه را آغاز می کند تا نامزدش پس از چند روز خسته شود، به زانو در بیاید و خواسته او را هر قدر هم غیرمنطقی باشد، بپذیرد تا طرف مقابل دوباره با او حرف بزند. درواقع کاهش عمدی گفت وگو به عنوان وسیله ای برای تنبیه یا وادار کردن نامزد به پذیرفتن خواسته های غیرمنطقی، پدیده ای نسبتا شایع است و افرادی به عمد از این روش پرخاشگری منفعل استفاده و نظرهای خود را تحمیل می کنند.
منبع: کتاب «راهنمای نامزدی (برخی چالش های دوران نامزدی)»
نویسنده: عباس علی هراتیان
منبع: کتاب «راهنمای نامزدی (برخی چالش های دوران نامزدی)»
نویسنده: عباس علی هراتیان
بیشتر بخوانید :
آداب گفتگو با همسر
هنر گفت و گو در زندگی زناشویی
موانع گوش دادن فعال در دوران نامزدی
راه کارهای تقویت رابطه نامزدی
مهارت گفت و گو «برای همسران»
:پی نوشت
[1] . اسراء، آیه 84.
[1] . اسراء، آیه 84.