دلیل بسیاری از دروغهای کودکان و بزرگسالان، کمبود عزتنفس است.
برای آنکه کودک بتواند دروغ بگوید، باید توانایی آن را پیدا کند که با وجود آگاهی از یک حقیقت، واقعیت دیگری را در ذهن خود ایجاد کند که مخالف واقعیت است. علاوه بر آن، کودک باید آگاه باشد که دیگران میتوانند یک باور غلط داشته باشند. بنابراین دروغگویی در یک نگاه مهارتی شناختی است که معمولاً برای حفظ هماهنگی با اجتماع بهکار میرود.
اگرچه دروغگویی کودک مهارتی است که با رشد قوای شناختی کودک ایجاد میشود، اما اینکه کودک چه زمانی و به چه دلیلی و درباره چه موضوعی دروغ بگوید، موضوعی است که او از والدین و اطرافیان خود فرا میگیرد. بهدلیل عدم مهارت کودک در دروغگویی، دروغهای اولیه او بیشتر خندهدار است. کودکی که دهانش شکلاتی و چسبناک است و میگوید بستنی را نخورده است، کودکی که ماژیک در دستانش است و میگوید او دیوار را نقاشی نکرده است. با افزایش سن، دروغهای کودک ماهرانهتر میشود.
بنابراین بسیار مهم است که والدین به سن کودک، دلایل دروغگویی، شرایط و موقعیتی که در آن کودک دروغ میگوید و میزان تکرار دروغگویی در کودک توجه کنند. آیا کودک بهدلیل عدم توانایی تشخیصی بین واقعیت و تخیل دروغ میگوید؟ آیا دروغ او ناشی از ترس از تنبیه است؟ در صورتی که دروغگویی کودک مزمن شده و تبدیل به عادت شود و یا آنکه همراه با علائم دیگری مانند خشونت و آزار دیگران، دروغگویی بهقصد فریب دادن دیگران، امتناع از همکاری با والدین و یا مسئولین، زیر پاگذاشتن مداوم قانون و ناتوانی در بهعهده گرفتن مسئولیتهای رفتاری باشد، والدین بهطور جدی باید درباره اصلاح آن بیندیشند.
دروغگویی کودک را نمیتوان با یک کار بد دیگر مانند تنبیه، خشونت و بدرفتاری با او اصلاح کرد. در این حالت کودک هم دروغهای بیشتری از ترس میگوید و هم فکر میکند که راهحل مشکلات، تنبیه و خشونت است و علاوه بر دروغگویی، پرخاشگری نیز در او نهادینه خواهد شد. در تحقیقی که بر روی یک مدرسه در آفریقای جنوبی که کودکان را تنبیه میکردند و مدرسهای که تنبیه در آن انجام نمیشد صورت گرفت، نتایج نشان داد مدرسهای که تنبیه در آن انجام میشد کودکان بهمیزان بیشتری دروغ میگفتند. نتیجه تنبیه آن نیست که کودک با خود فکر کند من چقدر کار بدی انجام دادهام و دیگر نباید دروغ بگویم. نتیجه تنبیه کودک آن است که او با خود فکر میکند دفعه بعد چگونه با مهارت بیشتری دروغ بگوید و چطور آن را بهتر پنهان کند.
تحقیقات همچنین نشان میدهد خانوادهای که تاکید زیادی بر پیروی از قوانین دارد و با کودک گفتگو نمیکند، کودک بهمیزان بیشتری دروغ میگوید.
2. رسیدن به خواستهها و یا اجتناب از کارهایی که دوست ندارند، انجام دهند.
3. کمبود عزت نفس و جلب توجه: دلیل بسیاری از دروغهای کودکان و بزرگسالان، کمبود عزتنفس است. زمانی که فرد از آنچه هست راضی نیست و خود را قبول ندارد، تلاش دارد با بلوف زدن و دروغ گفتن درباره شخصیت و تواناییهای خود، خود را در نظر دیگران قابل قبول جلوه دهد. او تصور میکند باید خود را چیزی غیر از آنچه هست بهدیگری نشان دهد تا مورد پذیرش قرار گیرد. کودکی که به دوست خود میگوید پدر او ماشینی گرانقیمت دارد و یا نمره خود را بالاتر از آنچه هست بیان میکند، در تلاش برای بهتر نشان دادن خود است.
4. حرف زدن قبل از فکر کردن. بالاخص در کودکان ای دی اچ دی یا بیش فعال زیاد اتفاق میافتد که کودک بدون تفکر حرفی را بزند. بهجهت حواسپرتی و بیتوجهی، کودک کاری را که انجام نداده است میگوید انجام داده است و بدون آنکه دروغی بگوید، واقعاً فراموش کرده است که تکلیف را انجام نداده است.
5. ترس از تنبیه شدن.
6. تلاش برای راضی نگه داشتن والدینی که انتظارات سطح بالا دارند. هدف کودکان آن است که والدین خود را راضی نگاه دارند. بعضی از والدین بدون توجه به سن و سال و تواناییهای کودک، چنان انتظارات سطح بالایی از کودک دارند که کودک توانایی برآورده کردن آنها را ندارد، بنابراین دروغ میگوید.
چکیده : دروغگویی در کودکان علل مختلفی دارد که باید به دقت بررسی شود . دروغگویی رفتار زشتی است که اگر به یک عادت در کودکان تبدیل شود راهکارهای ترک آن دشوارتر خواهد بود. با ما همراه باشید.
تعداد کلمات 1060 / تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه
تعداد کلمات 1060 / تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه
مقدمه
دروغگویی کودک نشانه رشد قوای شناختی است. از نقطهنظر تکاملی، دروغگویی کودک امری طبیعی است. زمانی که کودک شروع به بازیهای تخیلی و سمبلیک میکند و توانایی آن را پیدا میکند که یک چوب را اسب فرض کند و با آن بازی کند، توانایی دروغگویی نیز در او ایجاد میشود. تا پیش از ۲ سالگی، کودک چنین توانایی را ندارد و از ۲ تا ۴ سالگی این توانایی ذهنی کودک شروع به تکمیل شدن میکند.برای آنکه کودک بتواند دروغ بگوید، باید توانایی آن را پیدا کند که با وجود آگاهی از یک حقیقت، واقعیت دیگری را در ذهن خود ایجاد کند که مخالف واقعیت است. علاوه بر آن، کودک باید آگاه باشد که دیگران میتوانند یک باور غلط داشته باشند. بنابراین دروغگویی در یک نگاه مهارتی شناختی است که معمولاً برای حفظ هماهنگی با اجتماع بهکار میرود.
اگرچه دروغگویی کودک مهارتی است که با رشد قوای شناختی کودک ایجاد میشود، اما اینکه کودک چه زمانی و به چه دلیلی و درباره چه موضوعی دروغ بگوید، موضوعی است که او از والدین و اطرافیان خود فرا میگیرد. بهدلیل عدم مهارت کودک در دروغگویی، دروغهای اولیه او بیشتر خندهدار است. کودکی که دهانش شکلاتی و چسبناک است و میگوید بستنی را نخورده است، کودکی که ماژیک در دستانش است و میگوید او دیوار را نقاشی نکرده است. با افزایش سن، دروغهای کودک ماهرانهتر میشود.
بنابراین بسیار مهم است که والدین به سن کودک، دلایل دروغگویی، شرایط و موقعیتی که در آن کودک دروغ میگوید و میزان تکرار دروغگویی در کودک توجه کنند. آیا کودک بهدلیل عدم توانایی تشخیصی بین واقعیت و تخیل دروغ میگوید؟ آیا دروغ او ناشی از ترس از تنبیه است؟ در صورتی که دروغگویی کودک مزمن شده و تبدیل به عادت شود و یا آنکه همراه با علائم دیگری مانند خشونت و آزار دیگران، دروغگویی بهقصد فریب دادن دیگران، امتناع از همکاری با والدین و یا مسئولین، زیر پاگذاشتن مداوم قانون و ناتوانی در بهعهده گرفتن مسئولیتهای رفتاری باشد، والدین بهطور جدی باید درباره اصلاح آن بیندیشند.
دروغگویی کودک را نمیتوان با یک کار بد دیگر مانند تنبیه، خشونت و بدرفتاری با او اصلاح کرد. در این حالت کودک هم دروغهای بیشتری از ترس میگوید و هم فکر میکند که راهحل مشکلات، تنبیه و خشونت است و علاوه بر دروغگویی، پرخاشگری نیز در او نهادینه خواهد شد. در تحقیقی که بر روی یک مدرسه در آفریقای جنوبی که کودکان را تنبیه میکردند و مدرسهای که تنبیه در آن انجام نمیشد صورت گرفت، نتایج نشان داد مدرسهای که تنبیه در آن انجام میشد کودکان بهمیزان بیشتری دروغ میگفتند. نتیجه تنبیه آن نیست که کودک با خود فکر کند من چقدر کار بدی انجام دادهام و دیگر نباید دروغ بگویم. نتیجه تنبیه کودک آن است که او با خود فکر میکند دفعه بعد چگونه با مهارت بیشتری دروغ بگوید و چطور آن را بهتر پنهان کند.
تحقیقات همچنین نشان میدهد خانوادهای که تاکید زیادی بر پیروی از قوانین دارد و با کودک گفتگو نمیکند، کودک بهمیزان بیشتری دروغ میگوید.
دلایل دروغگویی کودک
1. تخیل: کودکان تا ۵ سالگی بهطور کامل نمیتوانند بین واقعیت و خیال تمایز قائل شوند. باید بین بیان تخیلات و دروغگویی عامدانه تمایز قائل شد. هری پاتر، میکی موس و آلیس در سرزمین عجایب همگی بر اساس تخیل است و با واقعیت نسبتی ندارد، ولکن ما آنها را دروغگویی نمیدانیم و از دیدن آنها لذت نیز میبریم. این درحالی است که وقتی کودکان تخیلات خود را در قالب حقیقت بیان میکنند، والدین بعضاً آنها را دروغگو خطاب میکنند. تخیلات شدید کودک در آن سنین نشانه آن است که ذهن کودک در حال رشد سریع است و تمرین تخیل، به رشد این قوا کمک میکند. کودکانی که تخیلات بیشتری دارند، هوش بالاتری دارند و خلاقتر هستند.2. رسیدن به خواستهها و یا اجتناب از کارهایی که دوست ندارند، انجام دهند.
3. کمبود عزت نفس و جلب توجه: دلیل بسیاری از دروغهای کودکان و بزرگسالان، کمبود عزتنفس است. زمانی که فرد از آنچه هست راضی نیست و خود را قبول ندارد، تلاش دارد با بلوف زدن و دروغ گفتن درباره شخصیت و تواناییهای خود، خود را در نظر دیگران قابل قبول جلوه دهد. او تصور میکند باید خود را چیزی غیر از آنچه هست بهدیگری نشان دهد تا مورد پذیرش قرار گیرد. کودکی که به دوست خود میگوید پدر او ماشینی گرانقیمت دارد و یا نمره خود را بالاتر از آنچه هست بیان میکند، در تلاش برای بهتر نشان دادن خود است.
4. حرف زدن قبل از فکر کردن. بالاخص در کودکان ای دی اچ دی یا بیش فعال زیاد اتفاق میافتد که کودک بدون تفکر حرفی را بزند. بهجهت حواسپرتی و بیتوجهی، کودک کاری را که انجام نداده است میگوید انجام داده است و بدون آنکه دروغی بگوید، واقعاً فراموش کرده است که تکلیف را انجام نداده است.
5. ترس از تنبیه شدن.
6. تلاش برای راضی نگه داشتن والدینی که انتظارات سطح بالا دارند. هدف کودکان آن است که والدین خود را راضی نگاه دارند. بعضی از والدین بدون توجه به سن و سال و تواناییهای کودک، چنان انتظارات سطح بالایی از کودک دارند که کودک توانایی برآورده کردن آنها را ندارد، بنابراین دروغ میگوید.
نحوه مواجه با دروغگویی کودک
1. در درجه اول والدین باید دلیل دروغگویی کودک را درک کنند. آیا در حال بازگو کردن تخیلات خود است؟ آیا بهدلیل ترس از تنبیه است؟ آیا قصد جلب توجه دارد؟ آیا میخواهد خواستههای شما را بدین طریق برآورده کند؟ شما باید به سن کودک توجه کنید. آیا او تفاوت بین واقعیت و خیال را بهطور کامل میداند. بهطور مثال، وقتی او با اصرار به شما میگوید پشت تخت سنگ یک پری دریایی را دیده است، مسلماً به شما دروغ نمیگوید. او با بازی خود، در حال تمرین تشخیص مرز بین واقعیت و خیال است. وقتی کودک در حال خیالپردازی است، با دقت گوش کنید و شنونده خوبی باشید. سپس بگوئید که داستان خیلی قشنگی گفتی، میتوانیم آن را بهعنوان یک داستان قشنگ بنویسیم. با این کار خلاقیت کودک را تشویق میکنیم، بدون آنکه او را تشویق به دروغگویی کنیم.
ادامه دارد...
منبع : dr-sanaie.com
بیشتر بخوانید :
چرا کودکان دروغ می گویند
هدف کودک از دروغ گفتن
چه عواملی موجب دورغگویی در کودکان می شود؟
دروغگویی کودکان