هیجانات در کودکان 7 ساله (بخش دوم)

مسائل اصلی ۷ سالگی با دیگری مربوط به برادران و خواهرانش و دیگر کودکان می شود. او مجادله کرده و با آنها مخالفت می کند ولی ممکن است با اعلام پاداشی چنانچه رفتارش را بهتر کند، وادار به بهتر کنترل کردن خودش گردد.
ترتیبی برای جدا کردن یا دادن موقعیت هایی به او برای بازی در خارج منزل می تواند او را در رسیدن به هدفش کمک کند.
کودک ۷ ساله هدف هایی برای خودش تعیین می کند که نمی تواند به آنها دست یابد. او می خواهد بدون عیب و نقص باشد و در کارنامه ای که به منزل می آورد نمراتش (۲۰) باشد.
 او به خاطر غلط هایش خیلی مشوش و حتی شرمنده است. ممکن است که سرزنشی را به خوبی پذیرفته و سعی در تخفیف دادن اشتباهاتش با گفتن : «این چیزی است که میخواستم بگویم» یا «دقیقا می خواستم آن را انجام دهم»، نماید.
با وجودی که کودک ۷ ساله دوباره شروع کاری را مشکل می یابد، وقتی روی آن مشغول به کار است خیلی سمج و حریص می باشد، می بایستی آن را تمام نماید ولی نمی  داند در چه موقع متوقف شود، افکارش در همه جهات سیر می کند.

دستهایش مهارت ندارند ولی زیاد حرف می زند و خیلی به گفتگو علاقمند است. او احساس می کند که نیاز به حرف زدن با کسی را دارد و از صبح تا شب حرف می زند. او به مجرد برخاستن از خواب صحبت می کند و نمی تواند از فکر کردن باز ایستد و برای تکمیل افکارش ، سماجت به خرج می دهد.

کودک ۷ ساله آگاه به وظایفش می باشد، او مسئولیت هایش را حتی چنانچه خیلی مطمئن نباشد که مسئولیت دارد، جدی می گیرد. او دوست دارد کارهای روزانه اش را با نظم و ترتیب انجام دهد و گاهی با نوشتن یک برنامه روزانه تفریح می کند. او شروع به تفکر و توجه به کارها کرده و از اینکه مورد پسند و قبول واقع شود، دلواپس می باشد، او کمتر خودخواه بوده و بیشتر قادر به تقسیم کردن است.
او میل دارد سر به راه باشد و سعی در بودن آن می کند. او می خواهد جای خود را در گروه خانوادگی بیابد. غرورش نشان دهنده آگاهی از خودش و خانواده اش است. او مغرور به توانائی هایش، مغرور به دانائیش و مغرور به آنچه که به او تعلق دارد، به خانه اش و به خانواده اش می باشد.
این آگاهی به او امکان از خود انتقاد کردن بیشتری را می دهد. بعضی کودکان ۷ ساله حتی قادر هستند به کارهای خودشان خندیده و یا وقتی احساس می کنند قادر به خواب رفتن نیستند، اعلام می کنند: «معلوم نیست چه بر سرم آمده است».
هرچند که کودک ۷ ساله کنترل خوبی روی زندگیش دارد ولی عواملی نظیر «شانس» و «بدشانسی» به او فشار آورده و معمولا به این فکر گرایش دارد که در همه کارها با بدشانسی روبروست.
سحر و جادو نیز مانند ناشناس شگفت انگیزی در او نقش بازی می کند، مثلا تصور می کند که ماشین سحر آمیزی برای بردن او به مدرسه ، وقتی که خیلی خسته است، وجود دارد، یا یک آلت موسیقی هست که موسیقی جالبی می نوازد.