حد و اندازهای که اسلام دربارهی شادی بیان میکند، این است که مسلمانان نباید دچار افراط و تفریط شوند.
شادی میزان گلبولهای سفید پس از تغذیه را افزایش میدهد. به عقیده واشه (1972؛ به نقل از آجودانی، 1373) فواید روانی شادی کمتر از فواید جسمانی آن نیست، به طوری که باعث میشود انسان، احساس قدرت و سبکی کند و احساسات مبهم و دردناک، سردردهای گنگ و گاهگاهی، احساس تنبلی و خیالات بیپایان، نگرانیهای ناشی از خودخواهی و ... را از بین میبرد (فروم، 1980، ترجمه تریزی، 1360) حتی بیماریهای ژنتیکی به اعتقادات و روش زندگی ما وابستگی بسیاری دارند (داچر، به نقل از بهادرینژاد، 1375).
شادکامی میتواند انسان را برای ادامهی زندگی به راههای بهتر راهنمایی کند؛ زیرا هیجان مثبت ناشی از شادکامی به مسئله گشایشی موفق و درنگ بیشتر در زندگی منجر میشود؛ همچنین شادکامی اثرهای مثبتی بر ادراک، شناخت و تعامل اجتماعی دارد و در افزایش خلاقیت و عمر طولانی نیز مؤثر است (کار، 1385: 27). در مقابل، سطح پایین رضایت از زندگی و احساس خوشبختی، بر گرایشهای منفی به کل جامعه میانجامد و دورههای طولانی برآورده نشدن آرزوها و انتظارات، موجب ظهور نگرشهای بدبینانهای میشود که این بدبینی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود (چلبی، 1387).
با این وصف، شادابی و سرزندگی، گمشدهی زندگی شهری است. از دلایل آن میتوان به وضعیت سخت زندگی در شهرهای بزرگ اشاره کرد؛ زیرا کیفیت فضاهای شهری تفاوت در خور ملاحظهای با فضاهای طبیعی دارند که انسان به آنها نیازمند است؛ تراکم، ازدحام، ترافیک شهری همراه با آلودگیهای صوتی و زیستی متعدد، وضعیت نامناسبی را بر انسان شهرنشین ایجاد کردهاند. از وظایف اساسی نهادهای اجتماعی و مدیریت شهری، تلاش برای ایجاد فضایی شاد و کاهش تنشهای روانی افراد جامعه است که راهکارها و روشهای دستیابی به آن پرسش اصلی است.
حد و اندازهای که اسلام دربارهی شادی بیان میکند، این است که مسلمانان نباید دچار افراط و تفریط شوند. برای مثال اسلام شادی، نشاط و شوخیکردن با نامحرم را نمیپسندد؛ اما شادی با محارم را اتفاقی طبیعی و مقبول میداند. نشاط و شادمانی، گسترهای وسیع دارد؛ اما در نوعی از تقسیمبندی میتوان آن را به سه قسمت تقسیم کرد:
اسلام مصداق شادیهای پایدار و زوالناپذیر را راز و نیاز عاشقانه، دعا و نیایش با شور و حال، نماز با حضور قلب، کمک به انسانی افتاده، نوازش یتیمی غمگین، سیرکردن گرسنهای بینوا، دیدار بستگان، گفتوگو با دوستی صمیمی، ابراز عشق به همسر و فرزندان، ایجاد سرور در دلها و ... معرفی کرده است و اینها طرب و شادی بیشتر و پایدارتری را ایجاد میکند.
انواع فرح و شادمانی در قرآن عبارتاست از:
نویسندگان : علی قنبریان، وحید حاتمی
مقدمه
شادمانی از هیجانات بنیادی انسان است که نقش تعیینکنندهای در تأمین سلامت فرد و جامعه دارد. شادی، صرفنظر از چگونگی کسب آن، میتواند سلامت جسمی را بهبود بخشد. افراد شاد احساس امنیت بیشتری دارند، آسانتر تصمیم میگیرند و روحیهی مشارکتی بالاتری دارند. شادمانی همواره با خرسندی، خوشبینی، امید و اعتماد همراه است؛ از این رو، میتواند نقشی تسهیل گر در توسعهی پایدار جوامع داشته باشد.شادی میزان گلبولهای سفید پس از تغذیه را افزایش میدهد. به عقیده واشه (1972؛ به نقل از آجودانی، 1373) فواید روانی شادی کمتر از فواید جسمانی آن نیست، به طوری که باعث میشود انسان، احساس قدرت و سبکی کند و احساسات مبهم و دردناک، سردردهای گنگ و گاهگاهی، احساس تنبلی و خیالات بیپایان، نگرانیهای ناشی از خودخواهی و ... را از بین میبرد (فروم، 1980، ترجمه تریزی، 1360) حتی بیماریهای ژنتیکی به اعتقادات و روش زندگی ما وابستگی بسیاری دارند (داچر، به نقل از بهادرینژاد، 1375).
شادکامی میتواند انسان را برای ادامهی زندگی به راههای بهتر راهنمایی کند؛ زیرا هیجان مثبت ناشی از شادکامی به مسئله گشایشی موفق و درنگ بیشتر در زندگی منجر میشود؛ همچنین شادکامی اثرهای مثبتی بر ادراک، شناخت و تعامل اجتماعی دارد و در افزایش خلاقیت و عمر طولانی نیز مؤثر است (کار، 1385: 27). در مقابل، سطح پایین رضایت از زندگی و احساس خوشبختی، بر گرایشهای منفی به کل جامعه میانجامد و دورههای طولانی برآورده نشدن آرزوها و انتظارات، موجب ظهور نگرشهای بدبینانهای میشود که این بدبینی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود (چلبی، 1387).
با این وصف، شادابی و سرزندگی، گمشدهی زندگی شهری است. از دلایل آن میتوان به وضعیت سخت زندگی در شهرهای بزرگ اشاره کرد؛ زیرا کیفیت فضاهای شهری تفاوت در خور ملاحظهای با فضاهای طبیعی دارند که انسان به آنها نیازمند است؛ تراکم، ازدحام، ترافیک شهری همراه با آلودگیهای صوتی و زیستی متعدد، وضعیت نامناسبی را بر انسان شهرنشین ایجاد کردهاند. از وظایف اساسی نهادهای اجتماعی و مدیریت شهری، تلاش برای ایجاد فضایی شاد و کاهش تنشهای روانی افراد جامعه است که راهکارها و روشهای دستیابی به آن پرسش اصلی است.
1. مبانی نظری در قرآن و روایات
اساس خلقت هستی بهگونهای است که خودبهخود، شادیهایی برای آدمی فراهم میآورد. طلوع خورشید، صبح پرلطافت، بهار طربانگیز، آبشارهای زیبا، گلهای رنگارنگ، پیوند دو انسان و بسیاری دیگر از پدیدههای جهان، برای انسان شادیآور و مسرتبخش است. همچنین طبق آموزههای تشیع، شیعیان هنگام شادمانی اهل بیت علیهم السلام، شاد و هنگام حزن و اندوه آنان، محزون هستند و این بیان لزوم وجود شادی در زندگی را نشان میدهد؛ هرچند گاهی حوادث تلخی هم رخ میدهد که باید به آنها عکسالعمل مناسب نشان داد. همچنین توصیه میشود که در زمان مواجهه با افراد، باید چهرهی شاد داشته باشیم و اگر غم و اندوهی داریم، آن را در دل نگه داریم و در چهره نمایان نکنیم.حد و اندازهای که اسلام دربارهی شادی بیان میکند، این است که مسلمانان نباید دچار افراط و تفریط شوند. برای مثال اسلام شادی، نشاط و شوخیکردن با نامحرم را نمیپسندد؛ اما شادی با محارم را اتفاقی طبیعی و مقبول میداند. نشاط و شادمانی، گسترهای وسیع دارد؛ اما در نوعی از تقسیمبندی میتوان آن را به سه قسمت تقسیم کرد:
1.1. شادیهای واقعی، عمیق و تعالیبخش
طبق نظر اندیشمندان اسلامی، مانند: فارابی، ابن سینا، غزالی و رازی و روانشناسانی، مانند: فروید، از دلایل اصلی کاهش نشاط و بهوجود آمدن افسردگی، احساس فقدان و از دستدادن فرد یا شیء محبوب است. توصیههای اسلام و روانشناسان اسلامی این است که انسان سالم نبایستی به محبوبهای فناپذیر و از بین رفتنی وابستگی و دلبستگی یابد که با از دستدادن آنها دچار احساس غم و اندوه شود. در این زمینه، حضرت علی علیه السلام در کلامی گوهربار میفرمایند: «شادی انسان، از بهدست آوردن چیزی است که هرگز آن را از دست ندهد».اسلام مصداق شادیهای پایدار و زوالناپذیر را راز و نیاز عاشقانه، دعا و نیایش با شور و حال، نماز با حضور قلب، کمک به انسانی افتاده، نوازش یتیمی غمگین، سیرکردن گرسنهای بینوا، دیدار بستگان، گفتوگو با دوستی صمیمی، ابراز عشق به همسر و فرزندان، ایجاد سرور در دلها و ... معرفی کرده است و اینها طرب و شادی بیشتر و پایدارتری را ایجاد میکند.
1.2. شادیهای گذرا
این شادیها از هیجانات موقت و عوامل ساختگی و فعالیتهای زیانبار پدید میآیند، مانند شادی ناشی از مصرف مواد مخدر و موسیقیهای مبتذل. نبودن لذتهای واقعی سبب میشود که مردم بهدنبال هیجانهای تازه باشند و این هیجانها وقتی به اوج میرسند، دلتنگی بهدنبال دارند، چون هیجان تجربه میشود، اما شخص رشد نمیکند و مرزهای روانی وی افزایش نمییابد. اینگونه شادیها که همراه با هوسرانی و شهوت است، انسان را بهسرعت از خداوند دور میکند، از درک حقایق باز میدارد و واقعیتها را شوخی جلوه میدهد.1.3. هیجانی به نام شادی
اسلام ضمن توجه به شادیهای واقعی، به شناخت و انس با شادیهای معنوی و عمیق همراه با احساس مداوم زیبایی سفارش میکند و دریچهی نوینی از شادابی پایدار را بهسوی انسان میگشاید. لذت و خوشی فقط با عوامل مادی بهدست نمیآید، بلکه عوامل معنوی نیز در ایجاد شادی مؤثرند. شادی، احساسی درونی با منشأ باطنی است و آثار بیرونی هم دارد، اما تا زمانی که خود را آمادهی خوش رفتاری و خوشرویی نکنیم، در رفتار ما تجلی پیدا نخواهد کرد.2. شادی و غم در قرآن
شادی در قرآنکریم جایگاه ویژهای دارد و بهگونههای متفاوتی قرآن آن را تأیید و بر آن توجه میکند؛ اسلام شادی بیهوده و عبث را تأیید نمیکند، بلکه شادی سازنده و همراه با اهداف الهی و انسانی را میپذیرد.2.1. اقسام فرح
فرح، انبساط قلب به لذتی گذرا است و احساس سبکی و زنده دلی قلب است. قرآن حتی گاهی امر به شادی میکند و میفرماید «بگو به فضل و رحمت خدا باید خوشحال شوند» (یونس: 58) در مقابل، محدودی شادی را چنین مشخص میکند که شادی همراه با غرور و خود برتربینی مذمت و نکوهش میشود (قصص: 76).انواع فرح و شادمانی در قرآن عبارتاست از:
- فرح و شادمانی ناپسند: این نوع شادمانی در برابر گناه، طغیان و رذایل اخلاقی است. شادی به مظاهر دنیوی (رعد: 26)، مال و ثروت (قصص: 76)، به علم و دانش (غافر: 83)، توأم با فراموشی (هود: 10)، غفلت (شورا: 48) و تمسخر (مؤمنون: 109 و 110) از این قسم است.
- فرح و شادمانی پسندیده: مقصود از فرح و شادمانی پسندیده، شادمانی به فضل و رحمت الهی است. این نوع شادی را قرآن تأیید و به آن امر میکند و میفرماید: «بگو به فضل و رحمت خدا باید خوشحال شوند که این از همهی آنچه گردآوری کردهاند، بهتر است» (یونس: 58). فضل، چیزی است که زائد بر حد اعتدال باشد و هر بخششی را فضل گویند که بر عطا کننده لازم نباشد. بهعبارتی، اگر فرد بهدلیل کارهای صالح و خیرات خویش شادمان است، بهسبب کاری نیست که انجام داده، بلکه بهعلت فضلی است که توفیق انجام کار خیر را بر او داده است؛ در اینصورت، شادمانی توحیدی و پایدار است. اگر کسی وسعت فضل الهی را بداند، غم و غصه از دل او میرود و هیچگاه نگران نیست. چنین کسی خود را محتاج دیگران نمیبیند و در همهی پیشامدهای زندگی، اعتقاد او به گنجینههای تمام نشدنی فضل و رحمت الهی است. بنابراین ریشهی غم و غصه، جهل به پروردگار و فضل و رحمت است (شمسایی، 1392، 27).
نویسندگان : علی قنبریان، وحید حاتمی