به جای تنبیه کارهای نادرست کودک می توان کارهای خوب او را تشویق کرد.
[کنجاوی کودک و کار اشتباه آنها]
گاهی کنجکاوی و تمایل طبیعی کودکان به مشاهده و تجربه ی مستقیم و مستقل، آنان را به انجام کارهایی وا می دارد که از نظر ما مناسب نیستند و اگر تکرار شوند، با تنبیه شدید مواجه می شوند. کودکان بیشتر از راه آزمایش و خطا و کشف و تجربه ی مستقیم می آموزند و در این راه گاهی خود و دیگران را با دشوارهایی روبه رو می سازند اما این مشکلات ناشی از ویژگی های کودکان است و از روی عمد یا به قصد «بدجنسی» و «آزار» بزرگترها نیست. این نیاز طبیعی کودکان که از دید ما به «خرابکاری»، «فضولی»، «بی دقتی» و ... تعبیر می شود، منشاء بسیاری از تنبیه های آنان است.
[برآوردن نیازهای کودک]
سایر نیازهای اساسی کودکان مانند نیاز به محبت، امنیت، آزادی، پذیرش و... اگر به درستی و به موقع پاسخ داده نشوند، رفتارهای منفی آنان و در نتیجه عکس العمل های تنبیهی ما را به همراه خواهند داشت. همه ی این تنبیه ها نشان می دهد که ما شناخت کافی از کودکان و خصوصیاتشان نداریم و برای پرورش درست آنان آموزش ندیده ایم.
در جهان امروز برای انجام هر کاری، آموزش لازم است اما جای بسی تأسف است که برای کار دشوار و بزرگی چون تربیت کودکان، آموزشی به پدران و مادران داده نمی شود و پرورش کودکان از طریق تجربیات و اطلاعات کم، پراکنده و اغلب نادرستی که هر کسی از خانواده و اطرافیان خود به دست می آورد، انجام می گیرد و برای این کار مهم و اساسی، برنامه ی علمی و منظمی وجود ندارد. در مورد بسیاری از معلمان نیز وضع به همین گونه است. لازم است که در برنامه های دبیرستان ها و دانشگاه ها و در همه ی رشته های واحدهایی برای شناخت کودکان و شیوه های درست تربیت آنان گنجانده شود و برای آگاهی خانواده ها از مسائل تربیتی کودکان، از طریق رسانه های جمعی به طور منظم برنامه ای علمی ارائه شود. در مورد معلمان نیز باید با تنظیم برنامه های بازآموزی، شناخت آنان را از کودکان و نوجوانان و خصوصیات آن ها، بیشتر کرد.
در مدارس به علت تعداد زیاد شاگردان در هر کلاس و مشکلات دیگر، اکثر معلمان علاوه بر کمبود شناختی، توانایی کمتری برای برخورد صبورانه و ملایم با کودکان دارند و در نتیجه دانش آموزان برای بسیاری از رفتارهای طبیعی و عادی با تنبیه های شدید مواجه می شوند. همه ی ما از شرایط دشوار کار و زندگی معلمان آگاهی داریم اما آیا فشار مشکلات و نارسایی های آموزشی و پرورشی ما را باید کودکانمان تحمل کنند؟ همه ی ما می دانیم که مشکلات اقتصادی، اغلب پدر و مادرها را کم تحمل و عصبی می کند؛ اما آیا تاوان این زندگی دشوار را فرزندان ما باید بپردازند؟
به راستی اگر قرار باشد تنبیه به معنای درست آن - یعنی آگاه کردن - در مورد کسی به کار برده شود. قبل از همه باید درباره ی ما بزرگترها اعمال شود، زیرا که سخت به این آگاهی نیازمندیم.
در جهان امروز برای انجام هر کاری، آموزش لازم است اما جای بسی تأسف است که برای کار دشوار و بزرگی چون تربیت کودکان، آموزشی به پدران و مادران داده نمی شود و پرورش کودکان از طریق تجربیات و اطلاعات کم، پراکنده و اغلب نادرستی که هر کسی از خانواده و اطرافیان خود به دست می آورد، انجام می گیرد و برای این کار مهم و اساسی، برنامه ی علمی و منظمی وجود ندارد. در مورد بسیاری از معلمان نیز وضع به همین گونه است. لازم است که در برنامه های دبیرستان ها و دانشگاه ها و در همه ی رشته های واحدهایی برای شناخت کودکان و شیوه های درست تربیت آنان گنجانده شود و برای آگاهی خانواده ها از مسائل تربیتی کودکان، از طریق رسانه های جمعی به طور منظم برنامه ای علمی ارائه شود. در مورد معلمان نیز باید با تنظیم برنامه های بازآموزی، شناخت آنان را از کودکان و نوجوانان و خصوصیات آن ها، بیشتر کرد.
در مدارس به علت تعداد زیاد شاگردان در هر کلاس و مشکلات دیگر، اکثر معلمان علاوه بر کمبود شناختی، توانایی کمتری برای برخورد صبورانه و ملایم با کودکان دارند و در نتیجه دانش آموزان برای بسیاری از رفتارهای طبیعی و عادی با تنبیه های شدید مواجه می شوند. همه ی ما از شرایط دشوار کار و زندگی معلمان آگاهی داریم اما آیا فشار مشکلات و نارسایی های آموزشی و پرورشی ما را باید کودکانمان تحمل کنند؟ همه ی ما می دانیم که مشکلات اقتصادی، اغلب پدر و مادرها را کم تحمل و عصبی می کند؛ اما آیا تاوان این زندگی دشوار را فرزندان ما باید بپردازند؟
به راستی اگر قرار باشد تنبیه به معنای درست آن - یعنی آگاه کردن - در مورد کسی به کار برده شود. قبل از همه باید درباره ی ما بزرگترها اعمال شود، زیرا که سخت به این آگاهی نیازمندیم.
[تنبیه مانع رشد شخصیت کودکان]
تنبیه مانع رشد شخصیت کودکان می شود. بچه هایی که زیاد و شدید تنبیه می شوند، اغلب دچار مشکلات رفتاری بیشتری هستند. معمولا این کودکان را می توان از نظر شخصیت به دو گروه تقسیم کرد: گروهی بچه های لجباز، پرخاشگر و نافرمان که نسبت به تنبیه بی تفاوت شده اند و یا به عبارت دیگر، به آن عادت کرده اند و گروه دوم، کودکان مضطرب، ترسان و متزلزل که تنبیه، توانایی ابراز وجود آنان را سلب کرده و اعتماد به نفس آن ها را از بین برده است. به طور کلی بین میزان و شدت تنبیه با مشکلات رفتاری و شخصیتی کودکان، همیشه نسبت و ارتباط مستقیم وجود دارد و این حقیقت را تجربیات و بررسی های انجام شده به روشنی نشان داده است.
نقش بازدارنده ی تنبیه تنها به دوران کودکی محدود نمی شود بلکه در بزرگسالی نیز اثرات مخرب خود را نشان می دهد. بچه هایی که در دوران کودکی بیشتر تنبیه شده اند، در بزرگسالی بیشتر کودکان خود را تنبیه می کنند. در واقع آنان به طور ناخودآگاه همان روشی را برای بچه های خود به کار می برند که در دوران کودکی در موردشان اعمال شده است. این واقعیت را در تحقیقی که در زمینه ی تشویق و تنبیه انجام شده است، به خوبی می توان دریافت. به این ترتیب می بینیم که رفتارها نیز مانند خصوصیات جسمی، از نسلی به نسل دیگر منتقل می شوند با این تفاوت که خصوصیات جسمی پایه ی ژنتیکی دارند و رفتارها بر اساس تربیت، آموخته می شوند.
نقش بازدارنده ی تنبیه تنها به دوران کودکی محدود نمی شود بلکه در بزرگسالی نیز اثرات مخرب خود را نشان می دهد. بچه هایی که در دوران کودکی بیشتر تنبیه شده اند، در بزرگسالی بیشتر کودکان خود را تنبیه می کنند. در واقع آنان به طور ناخودآگاه همان روشی را برای بچه های خود به کار می برند که در دوران کودکی در موردشان اعمال شده است. این واقعیت را در تحقیقی که در زمینه ی تشویق و تنبیه انجام شده است، به خوبی می توان دریافت. به این ترتیب می بینیم که رفتارها نیز مانند خصوصیات جسمی، از نسلی به نسل دیگر منتقل می شوند با این تفاوت که خصوصیات جسمی پایه ی ژنتیکی دارند و رفتارها بر اساس تربیت، آموخته می شوند.
[تنبیه و ارتباط آن با خشونت]
تنبیه با خشونت، ارتباط مستقیم دارد. هر قدر سطح خشونت در جامعه بالاتر باشد، میزان و شدت تنبیه نیز بیشتر می شود. دلیل این ارتباط هم روشن است. زیرا خشونت مانند سایر رفتارهای انسان، آموختنی است و محیط اجتماعی از طریق ارائه ی الگوهای خشونت آمیز به صورت های مختلف، (سینما، تلویزیون، مطبوعات..) نقش مؤثری در این زمینه دارد. تنبیه با رفاه اجتماعی و اقتصادی نیز در ارتباط است. هر اندازه افراد و خانواده ها از رفاه بیشتری برخوردار باشند، تنبیه کمتر ضرورت پیدا می کند، مشکلات زندگی بزرگترها را دچار تنش، اضطراب و عدم امنیت می سازد و در نتیجه آنان را در برابر کودکان، کم تحمل، بی حوصله و عصبی می کند.
تنبیه بیشتر از هر عاملی با آگاهی و شناخت ما از کودکان ارتباط دارد. هر قدر کودکان را بیشتر و بهتر بشناسیم، کاربرد تنبیه کمتر می شود.
برعکس تنبیه، تشویق در رشد شخصیت کودکان نقش سازنده دارد اما هر قدر تنبیه برای بچه ها آشنا و ملموس است و ما با دست و دلبازی آن را به کار می بریم، تشویق برای آنان نامأنوس است و ما کمتر از آن استفاده می کنیم. در بررسی انجام شده در زمینه ی تنبیه و تشویق، وقتی از بچه ها می پرسیدیم تنبیه یعنی چه و چه تنبیه هایی را می شناسید، اکثر کودکان به سرعت پاسخ می دادند و انواع تنبیه ها را نام می بردند در حالی که وقتی از آنها درباره ی تشویق سؤال می شد، اغلب بچه ها به کندی پاسخ می دادند و تنها چند مورد از تشویق ها را ذکر می کردند و این نشان می دهد که چه قدر تنبیه برای کودکان ما محسوس و ملموس و تشویق نا آشنا و نامأنوس است. در واقع آنچه که بچه ها بیشتر به آن نیاز دارند از آنان دریغ می شود و آنچه که برایشان زیانبار است، به فراوانی در موردشان به کار برده می شود.
تشویق نیز مانند تنبیه می تواند به معنای نادرستی به کار برده شود و با شیوه های نامطلوبی اجرا گردد. مشروط کردن انجام هر کاری به تشویق مادی، باج دادن ها و دادن امتیازها و جایزه های بدون علت به کودکان به خصوص هنگامی که رفتارهای مناسبی از خود نشان نداده اند، شیوه های درست تشویق نیست. تشویق در واقع تقویت رفتارهای مثبت کودکان است و بنابراین زمانی باید انجام گیرد که چنین رفتارهایی در بچه ها دیده شود و بدون تردید در تمام کودکان، هر قدر هم که به قول ما بزرگترها «بد» باشند، این گونه رفتارها را می توان مشاهده کرد.
تنبیه بیشتر از هر عاملی با آگاهی و شناخت ما از کودکان ارتباط دارد. هر قدر کودکان را بیشتر و بهتر بشناسیم، کاربرد تنبیه کمتر می شود.
برعکس تنبیه، تشویق در رشد شخصیت کودکان نقش سازنده دارد اما هر قدر تنبیه برای بچه ها آشنا و ملموس است و ما با دست و دلبازی آن را به کار می بریم، تشویق برای آنان نامأنوس است و ما کمتر از آن استفاده می کنیم. در بررسی انجام شده در زمینه ی تنبیه و تشویق، وقتی از بچه ها می پرسیدیم تنبیه یعنی چه و چه تنبیه هایی را می شناسید، اکثر کودکان به سرعت پاسخ می دادند و انواع تنبیه ها را نام می بردند در حالی که وقتی از آنها درباره ی تشویق سؤال می شد، اغلب بچه ها به کندی پاسخ می دادند و تنها چند مورد از تشویق ها را ذکر می کردند و این نشان می دهد که چه قدر تنبیه برای کودکان ما محسوس و ملموس و تشویق نا آشنا و نامأنوس است. در واقع آنچه که بچه ها بیشتر به آن نیاز دارند از آنان دریغ می شود و آنچه که برایشان زیانبار است، به فراوانی در موردشان به کار برده می شود.
تشویق نیز مانند تنبیه می تواند به معنای نادرستی به کار برده شود و با شیوه های نامطلوبی اجرا گردد. مشروط کردن انجام هر کاری به تشویق مادی، باج دادن ها و دادن امتیازها و جایزه های بدون علت به کودکان به خصوص هنگامی که رفتارهای مناسبی از خود نشان نداده اند، شیوه های درست تشویق نیست. تشویق در واقع تقویت رفتارهای مثبت کودکان است و بنابراین زمانی باید انجام گیرد که چنین رفتارهایی در بچه ها دیده شود و بدون تردید در تمام کودکان، هر قدر هم که به قول ما بزرگترها «بد» باشند، این گونه رفتارها را می توان مشاهده کرد.
[تشویق به جای تنبیه]
اساس برخورد مناسب با کودکان این است که ما به جای تنبیه رفتارهای منفی، رفتارهای مثبت آنان را تشویق و تقویت کنیم. کاربرد این شیوه سبب می شود که به تدریج و بدون تنبیه از رفتارهای نامناسب بچه ها کاسته شود و رفتارهای مطلوب، جایگزین آن ها گردد.
حذف تنبیه از شیوه های تربیتی کودکان - به خصوص تنبیه های شدید - به معنای بی توجهی به رفتارهای آنان و یا آزادی بی قید و شرط آن ها برای انجام هر کاری نیست، بلکه هدف از آن پیدا کردن جانشین های مناسب برای تنبیه است. تشویق، محبت، توجه، بردباری و رفتار متعادل با کودک، ما را از توسل به تنبیه بی نیاز می کند و انضباط آگاهانه را در او ایجاد می کند.
اعتقاد به تغییر پذیری انسان ها - به خصوص کودکان - و تأثیرگذاری تربیت بر رفتارهای آنان و پذیرش اصل علیت در مورد این رفتارها، می تواند ما را در راه دشوار تربیت درست کودکان یاری دهد. قبول این مسئولیت سنگین به عنوان پدر، مادر یا معلم، تنها با آگاهی و شناخت کافی میسر است.
حذف تنبیه از شیوه های تربیتی کودکان - به خصوص تنبیه های شدید - به معنای بی توجهی به رفتارهای آنان و یا آزادی بی قید و شرط آن ها برای انجام هر کاری نیست، بلکه هدف از آن پیدا کردن جانشین های مناسب برای تنبیه است. تشویق، محبت، توجه، بردباری و رفتار متعادل با کودک، ما را از توسل به تنبیه بی نیاز می کند و انضباط آگاهانه را در او ایجاد می کند.
اعتقاد به تغییر پذیری انسان ها - به خصوص کودکان - و تأثیرگذاری تربیت بر رفتارهای آنان و پذیرش اصل علیت در مورد این رفتارها، می تواند ما را در راه دشوار تربیت درست کودکان یاری دهد. قبول این مسئولیت سنگین به عنوان پدر، مادر یا معلم، تنها با آگاهی و شناخت کافی میسر است.
نویسنده: فاطمه قاسم زاده
منبع: کتاب «آری گفتن به نیازهای کودکان»