مسخره شدن یا سرزنش شدن کودک به خاطر ترسهایش باعث نمیشود که ترس از بین برود.
راهکارهای برخورد با اضطراب کودک
بدون خداحافظی ترکش نکنید:
اگر جدا شدنهای معمولی از کودک نوپایتان با گریههای مضطربانهٔ او همراه است، شاید وسوسه شوید که وقتی او مشغول کاری است و حواسش نیست بیرون بروید، اما هرگز این کار را نکنید! این کار تنها باعث میشود که او بیشتر به شما بچسید، زیرا کودک حالا میداند که هیچوقت نمیتواند تشخیص دهد که شما چه وقتی بیخبر دوباره ناپدید میشوید! درعوض، مدتی به او فرصت دهید تا آرام شود و سپس به سرعت و با رویی گشاده خداحافظی کنید. خداحافظیهای طولانی و شکنجهآوری با ترکیبی از این جملات که: «مامان خیلی خیلی دلش برات تنگ میشه!»، فقط جداییها را برایش سختتر میکنند. فراموش نکنید که به کودک تان یک چارچوب زمانی نیز بدهید. مثلاً به او بگویید: «مامان باید الان بره، اما بعد از اینکه تو ناهارت رو خوردی و یه کوچولو خوابیدی برمیگردم.»
شیء محبوبش را به او بدهید:
یک پتو، حیوان عروسکی یا اسباببازی نرم محبوب، بسیاری از کودکان را در طول جداییهای روزانه و ترسهای شبانه تسکین داده است. اگر کودک نوپای شما کمکم نسبت به یک شیء خاص علاقه پیدا میکند، این دلبستگی را تشویق کنید، چون هر وقت آن را در آغوشش داشته باشد، دنیای بزرگ و بد، کمی کمتر ترسناک به نظرش میرسد.
ترسهای شبانهاش را تسکین دهید:
اگر کودک نوپایتان نگران است که هیولاها زیر تختخوابش پنهان شده باشند، به او اطمینان دهید که شما از او محافظت میکنید. اتاقش را تا آنجا که ممکن است دنج و راحت کنید. برای روشن کردن گوشههایی که سایهها در آن کمین کردهاند، یک چراغخواب با رنگی شاد بخرید. یک عکس کارتونی یا شکلکهای خندهدار روی در کمدش نصب کنید و بگویید که او با لبخندش تمام خوابهای بد را دور میکند. سعی کنید کودک نوپایتان را به تماشای سریالهای تلویزیونی، فیلمها یا کتابهای ترسناک ننشانید، چون این موارد فقط باعث تشدید ترسهای شبانه میشوند.
یک برنامهٔ روتین قبل از خواب داشته باشید:
قبل از خواب شب، یک زمان کافی برای شستن دست و پاها، داستان خواندن و نوازشهای قبل از خاموش کردن چراغ بگذارید و هر شب آن را انجام دهید. برای اینکه به کودک تان کمک کنید با آرامش به خواب برود، سعی کنید شبهای او تا آنجا که ممکن است آرام و بیدردسر باشد. برای مثال، در این زمانها مسائل حساس و مشاجرهآمیز را با همسرتان مطرح نکنید.
کمکش کنید بر ترسش غلبه کند:
وقتی کودک نوپایتان کابوس میبیند، به او اطمینان دهید که هر قدر هم که کابوسش واضح به نظر آمده باشد، اما اصلاً واقعی نیست. او را بغل کنید و پیشتش را ببوسید یا با دست نوازشش کنید و تا زمانی که برای خوابیدن به اندازهٔ کافی آرام شده باشد، کنارش بمانید. اگر به اندازهای بزرگ شده است که بتواند آنچه را در کابوسهایش اتفاق میافتد بیان کند، در طول روز و وقتی که دیگر خیلی ترسناک به نظر نمیرسند، در مورد آن با هم صحبت کنید. مثلاً بپرسید: «فکر میکنی تو خوابهای ترسناکت چه کاری میتونی برای کمک به خودت انجام بدی؟» برای مثال، اگر فرد ترسناکی او را تعقیب میکند، به او پیشنهاد کنید که از پلیس بخواهد آن فرد را تعقیب و دور کند. اگر فرزندتان معتقد است که آن مرد بد میتواند پرواز کند، از میان دیوارها بگذرد یا به هر شکل توانایی او در محافظت از خودش را غیرممکن کند، شما هم از «تفکر جادویی» کمک بخواهید. هنگام خواب، یک چوب جادویی خیالی را در هوا تکان دهید تا موجودات شرور را دور کنید و او را از آسیبها محافظت کنید.
با قصههای تخیلی تسکینش دهید:
ساختن یک داستان میتواند راهی فوق العاده برای توضیح چیزهای ترسناک باشد. برای مثال، وقتی کودک نوپایتان هنگام طوفان و رعدوبرق میلرزد، قصهای در مورد یک موجود جادویی مهربان و بیآزار که رعد و برق را ایجاد میکند برایش بسازید.
حس شجاعتش را تقویت کنید:
دستاوردهای کودک نوپای خود را، هر قدر هم که کوچک باشد، تحسین کنید. برای مثال، با تشویق او هنگامی که جرأت میکند وارد وان حمام شود اعتماد به نفسش را تقویت کنید. با این راهکارها، کمکم حتی ممکن است آنقدر احساس شجاعت کند که همراه شما توی استخر بپرد.
از مسخره کردنش بپرهیزید:
مسخره شدن یا سرزنش شدن کودک به خاطر ترسهایش باعث نمیشود که ترس از بین برود. در واقع، این کار به احتمال خیلی زیاد فقط ترس آنها را افزایش میدهد.
از او نخواهید که به زور قوی باشد:
برخی والدین فرزندان خود را تحت فشار میگذارند تا قبل از اینکه آماده باشند مستقل شوند، اما این راهکار تقریباً به طور حتم نتیجهٔ عکس میدهد. برای مثال، اگر کودک نوپای وحشتزدهٔ خود را تحت فشار بگذارید که از سرسرهٔ شهربازی سر بخورد، او نه تنها احساس بدی در مورد خودش پیدا میکند، بلکه علاوه بر سرسره، از شما هم میترسد. پس بگذارید او حس استقلال را به طور طبیعی و با سرعت خاص خودش پیدا کند.
طبیعت و سرشت فرزندتان را بپذیرید:
هر کودکی نوعی خلقوخو یا شخصیت ذاتی دارد و برخی کودکان ذاتاً مضطرب هستند. از کودک نوپای خود انتظار نداشته باشید که مانند خواهر یا برادر بزرگتر بیباکش یا هر بچهٔ شجاع دیگری باشد. فرزند شما ممکن است همیشه نسبت به چیزهای خاصی حساس باشد و این هیچ ایرادی ندارد. نقش شما این است که او را بپذیرید و کمکش کنید تا راههایی برای مقابله با ترسهایش پیدا کند.
صبور باشید:
اگر کودک نوپای شما احساس ترس و اضطراب دارد، به او نشان دهید که شما آنجا هستید تا به او کمک کنید با آن روبهرو شود، حتی اگر این بدان معناست که شما باید هر کاری را که انجام میدهید رها کنید و به او رسیدگی کنید. وقت گذاشتن از برنامهٔ روزمرهٔ شلوغ تان برای تسکین کودک نوپا تا زمانی که حالش بهتر شود، تأثیر زیادی در جهت ایجاد حس امنیت در او خواهد داشت. این احساس امنیت میتواند به کودک کمک کند تا به مرور با اطمینان بیشتری با ترس و اضطرابهای خود روبهرو شود.
الگوی خوبی باشید:
فرزندتان از رفتارهای شما سرنخ میگیرد. اگر وقتی کابوس میبیند فوراً به اتاقش هجوم ببرید، وقتی بازی میکند همیشه دور و برش پرسه بزنید یا هر بار که او با چالشی روبهرو میشود اعلام کنید که: «الان همه چی خوبه، چون مامان اینجاست!»، شما فقط این تصور را که چیزی برای ترسیدن وجود دارد و اینکه شما تنها کسی هستید که میتوانید از او محافظت کنید، در او تقویت خواهید کرد. از طرف دیگر، اگر با اطمینان و با آرامش به موقعیتهای جدید و غیرمنتظره نزدیک شوید، کودک تان هم در نهایت یاد میگیرد که همین کار را انجام دهد.
از آنجا که کودکان نوپا، احساساتی خیلی شدید و قوی نسبت به همه چیز دارند، حتی اضطراب نرمال هم ممکن است از نظر شما خیلی شدید به نظر بیاید. با این حال و بهطور کلی، ترسهای کودک نوپا فقط زمانی جای نگرانی دارند که او را از جنبوجوش بیندازند، برنامهٔ خوابش را مختل کنند، باعث علائم فیزیکی مانند دلدرد شوند یا لذت بردن از بودن در کنار خانواده و دوستان را کم کنند. اگر فرزندتان علیرغم تلاشهای شما هنوز مضطرب و ترسیده است، با پزشک کودک خود یا یک مشاور کودک که در زمینهٔ کار با کودکان خردسال تخصص دارد مشورت کنید.
منبع: سایت مادرشو
از آنجا که کودکان نوپا، احساساتی خیلی شدید و قوی نسبت به همه چیز دارند، حتی اضطراب نرمال هم ممکن است از نظر شما خیلی شدید به نظر بیاید. با این حال و بهطور کلی، ترسهای کودک نوپا فقط زمانی جای نگرانی دارند که او را از جنبوجوش بیندازند، برنامهٔ خوابش را مختل کنند، باعث علائم فیزیکی مانند دلدرد شوند یا لذت بردن از بودن در کنار خانواده و دوستان را کم کنند. اگر فرزندتان علیرغم تلاشهای شما هنوز مضطرب و ترسیده است، با پزشک کودک خود یا یک مشاور کودک که در زمینهٔ کار با کودکان خردسال تخصص دارد مشورت کنید.
منبع: سایت مادرشو