المسیر الجاریه :
تأثیر میکروپلاستیک ها بر سلامت انسان
راهکار هایی برای کسانی که فکر و خیال نمی گذارد بخوابند
دیر حرف زدن کودک دلیل نگران کننده ای دارد؟
چه کنی وقتی طولانی مدت کنار همسرتی دعوات نشه؟
چه کسانی احتمال دارد دیابت بگیرند؟
اصفهان، شهری که از خون ایمان و خرد تمدن ساخت؛ بازخوانی حماسه ۲۵ آبان اصفهان در اندیشه امام و رهبری
چیکار کنیم دیابت نگیریم؟
علائم پیشرفت بیماری دیابت در بدن
بایدها و نبایدهای تغذیه ای برای دیابتی ها
میر محمد مؤمن عرشی اکبرآبادی شاعر و خوشنویس ایرانی
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
چهار زن برگزیده عالم
خلاصه ای از زندگی مولانا
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
نحوه خواندن نماز والدین
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
بهترین دعاها برای ختم به خیر شدن معامله کداماند؟
متن کامل سوره واقعه با خط درشت + صوت و ترجمه
ادبیات دفاع مقدس
خیلی زنم را دوست دارم
زمان جنگ، بیش تر منطقه بود. کم تر می آمد خانه. وقتی هم که می آمد شب می ماند، صبح می رفت. گاهی به اندازه ی یک سرباز هم مرخصی نمی آمد. جنگ که تمام شد، فرصتش بیش تر بود. فهمید که با ما رابطه ندارد. رابطه...
ادبیات دفاع مقدس
عشق دوم
شروع کرد به صحبت کردن و گفت: « بسم الله الرحمن الرحیم. من قصد ازدواج نداشتم اما چون ازدواج سنت پیغمبره و من هم شنیدم هر کس زودتر ازدواج کند زودتر هم شهید میشه، تصمیم گرفتم عروسی کنم. هر وقت لازم بدانم...
ادبیات دفاع مقدس
شهدا و قرآن (4)
همه چیزش مسجد بود و جلسات قرائت قرآن. ایمان و تمامی باورهایش را مدیون مسجد می دانست در مسجد آموخت که اگر چه خود محتاج باشد ولی باید به مستمندان کمک کند. حتّی اگر خود را به زحمت انداخته و شب ها تا دیر وقت...
ادبیات دفاع مقدس
شهدا و قرآن (3)
از هفت سالگی دوره ی قرآن داشت. شب های جمعه چند تا از بچّه های محل و دوستانش را جمع می کرد و می آورد منزل. مثل آدم بزرگ ها لوح می گذاشتند و قرآن می خواندند. با خودشان عالمی داشتند. پولهایشان را جمع می کردند...
ادبیات دفاع مقدس
نور قرآن (3)
دعوت کرده بود از همه ی فامیل که بیایند خانه شان. مهمان ها که آمدند دست تک تک بچه را گرفت و برد داخل اتاق. بچه ها را نشاند دور خودش و شروع کرد به آن ها نماز و قرآن یاد دادن.
ادبیات دفاع مقدس
قرآنی ها (3)
هر ساله بنا به رسم دیرینه ای که در خانواده ی ما بوده است، به مناسبت های گوناگون، در منزل، جلسه ی تلاوت قرآن و ذکر احکام برگزار می شود. در این جلسات که ویژه ی خواهران است، پس از صرفِ آش نذری، جلسه به پایان...
ادبیات دفاع مقدس
منبع فیض (3)
در جلسات ذهنی، به طور منظّم شرکت می کرد و به آن اهتمام می ورزید.
شبی در منزل یکی از دوستان، جلسه ی قرآن داشتیم. به منزل ما زنگ زد و گفت:
ادبیات دفاع مقدس
مونس همیشگی (3)
توی خیبر، یادم هست، شب هایی که یک کم فرصت پیدا می کرد. قرآنش باز بود. داشت سوره ی واقعه را حفظ می کرد و چه قدر خوشحال بود.
ادبیات دفاع مقدس
غرق در قرآن (3)
قبل از عملیّات محرم در شهرک زبیدات مستقر بودیم که نیمه های شب حاج بصیر به مقر ما آمد و مثل همیشه برای ما چند بند مصیبت خواند و از شهدا و عظمت شهادت صحبت کرد.
ادبیات دفاع مقدس
حلاوت قرآن (3)
یک بار که علی از جبهه برگشت متوجّه شدم که یک قرآن جدید در ساکش هست. از او سؤال کردم مگر قرآن شما در جبهه عوض شده است. او خندید و گفت: «این جریانی دارد، یک روز که با بچّه ها در سنگر نشسته بودیم پیشنهاد...