المسیر الجاریه :
چیکار کنیم دیابت نگیریم؟
علائم پیشرفت بیماری دیابت در بدن
بایدها و نبایدهای تغذیه ای برای دیابتی ها
میر محمد مؤمن عرشی اکبرآبادی شاعر و خوشنویس ایرانی
چرا زن غربی در بحران هویت است؟ بررسی علل شکست مکاتب فمینیستی
چگونه هورمون ها ذهن را کنترل می کنند؟
پروفسور یاقی کیست؛ از جایزه مصطفی تا جایزه نوبل
چرا هر چه سن بالاتر می رود، روزها انگار سریع تر می گذرد؟
کارهایی که باعث می شود کودکان به والدینشان اطلاعات بدهند
میرمحمدصالح تِرْمِذی حسینی اکبرآبادی محدث، شاعر و خوشنویس ایرانی تبار
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
چهار زن برگزیده عالم
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
بهترین دعاها برای ختم به خیر شدن معامله کداماند؟
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
پیش شماره شهر های استان گیلان
نحوه خواندن نماز والدین
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
دعای طلب رزق و روزی امام جواد(ع)
ادبیات دفاع مقدس
تذکر مي داد و ابايي نداشت
ما يک وانت بار در اختيار داشتيم و اکثر اوقات به اتفاق شهيد، ساعت هاي 9 از شهرستان جيرفت، گازوئيل بار مي کرديم تا ساعت 12 شب در مردهک بوديم. به اين وسيله سوخت مي رسانديم وگرنه مشکل ايجاد مي شد. شب را در...
ادبیات دفاع مقدس
زباني مثل شمشير
در يکي از روزهاي عمليات عده اي از نيروها خط را بخاطر فشار و آتش شديد دشمن ترک کرده و برگشته بودند عقب. در آن شرايط اگر بجاي حاج عبدالله هر فرمانده ديگري بود، به آن ها تشر مي زد و تنبيهشان مي کرد؛ حال آنکه...
ادبیات دفاع مقدس
صداقت، حلم و صبوري
وي آن چنان سخن آرا و اهل خطابه نبود، ولي وقتي سخن مي گفت، از دل برخاسته بود و صميمانه بردل مي نشست. تو گويي سروشي بود که سکينه ي الهي را به ارمغان مي آورد. به ظاهر آرام بود اما شورانگيز، و اين نبود مگر...
ادبیات دفاع مقدس
يا قصاص کن يا ببخش
گفتند قرار است آقايي به اسم «ميرحسيني» براي سخنراني بيايد. مي گفتند از فرماندهان سپاه است. زنگ دوم بود که آمد. به صف شديم، اصلاً به هيکلش نمي خورد که فرمانده باشد. لاغر، نحيف و کوتاه قد. بچه ها مثل هميشه...
ادبیات دفاع مقدس
امر به معروف و نهی از منکر در سیره ی شهدا
امر به معروف و نهی از منکر در سیره ی شهدا از مهترین آداب و رفتار عملی شهدا است که در این مقاله به این الگوه ها اشاره می کنیم.
ادبیات دفاع مقدس
مواظب اميال مادي باشيد
«مادر عزيزم! سلام مرا بپذيرد و حلالم کن. مبادا در شهادت که عروسي من است، گريه کنيد و افتخار کن و به خود ببال که پسري داشتي و در راه خدا و پيامبر و رهبر دادي... خوشحال باشيد تا منافقين بدانند که شما داشتيد...
ادبیات دفاع مقدس
من هندوانه ي دزدي نمي خورم!
در خاطره ي برادر آقايي درباره ي سخنراني آخر شهيد ميرحسيني در جمع افراد گردان آمده است: حاج قاسم شب عمليات کربلاي 5، به گردان 409 آمد و براي ما صحبت کرد. ابتدا در مورد جنگ جمل و مولا علي (عليه السلام) و...
ادبیات دفاع مقدس
روايت قبض روح
عبدالرحمان آنقدر در چادر ما تلپ بود که خيلي از بچه ها نمي دانستند او مسئول واحد تسليحات گردان است. قبل از عمليات بدر کار تسليحات را انجام داد اما در عمليات خود آرپي جي به دست گرفته و به جنگ تانکها رفت.
ادبیات دفاع مقدس
براي انتقام نمي رويم
شهيد از دو دسته افراد بدش مي آمد. آدمهاي کم کار و آدمهاي سيگاري. چند دفعه به من گفته بود: «مي بيني اينها که سيگار مي کشند، پُف مي کنند به خون شهدا. چرا آدم بايد کار بيهوده کند. سيگار کشيدن کار بيهوده اي...
ادبیات دفاع مقدس
جذب قلوب
در بين بچه هايي که آموزش مي ديدند، 5 نفر از رزمندگان شمالي در قرارگاه کربلا بودند و در آموزش به ما پيوستند. همگي آن ها که بعداً به شهادت رسيدند، به اين قرارند: «شهيدان سعيد اقبالي، موسوي، ولي الله شعباني،...