المسیر الجاریه :
ابا صالح فقیرم من فقیرم
ابا صالح فقیرم من فقیرم <br />
بده دستی که دامانت بگیرم<br />
ابا صالح چه خوش زیبنده باشد<br />
که آن لعل لبت پر خنده باشد<br />
ابا صالح گدایم من گدایم <br />
به جان مادرت بنما نگاهم
یوسف فاطمه عالم همه مشتاق تواند
یوسف فاطمه عالم همه مشتاق تواند <br />
رخ برافراز دمی بر سر بازار بیا<br />
با وجودی که همه مست تماشای تواند <br />
لحظه ای را به تماشای من زار بیا<br />
چه شود جلوه دهی خانه تاریک مرا <br />
روز...
بر عاشقی که میکشدش درد انتظار
بر عاشقی که میکشدش درد انتظار<br />
خوشتر ز اشک و سوز دل و حال زار نیست<br />
از بس که بیتو تیره شده روزگار ما<br />
فرقی میان مغرب و لیل و نهار نیست
چون که شود روز جمعه دل نگرانیم
چون که شود روز جمعه دل نگرانیم <br />
منتظر مقدم امام زمانیم<br />
جمع شویم و دعای ندبه بخوانیم <br />
تا که شود آشکار آن شه خوبان
ای مهدی موعود بیا تا نماییم
ای مهدی موعود بیا تا نماییم <br />
جان و سر خود بهر تو ایثار کجایی<br />
ای منتقم خون شهیدان ره حق <br />
بنیان کن بنیاد ستمکار کجایی
به یاد نرگس بیمار تو یک عمر بیمارم
به یاد نرگس بیمار تو یک عمر بیمارم<br />
ندارد سینه ی زخمی شفا غیر از شفای تو<br />
گرفته کعبه رونق بس که گردیده به گرد تو<br />
صفا حتی صفا را وام دارد از صفای تو<br />
الا ای آخرین منجی، امام جمعه...
پرچم سرخ حسینی شاهد است آن منتقم زود
پرچم سرخ حسینی شاهد است آن منتقم زود<br />
بهر خونخواهی سالار شهیدان خواهد آمد<br />
اصغرا از ضربت زخم گلو دل را مسوزان<br />
صبر کن مرحم گذار زخم پیکان خواهد آمد<br />
<br />
ای کاش همیشه نوکرت باشم من
ای کاش همیشه نوکرت باشم من<br />
از سینه زنان مادرت باشم من<br />
ای کاش که میشدای عزیززهرا<br />
یک کرب وبلا همسفرت باشم من
دارم به لب این زمزمه بر می گردد
دارم به لب این زمزمه بر می گردد<br />
آرامش قلب همه بر می گردد<br />
از راه خطا اگر که ما بر گردیم<br />
این جمعه گل فاطمه بر می گردد
این جمعه هم نیامدی و گریه سر کنم
این جمعه هم نیامدی و گریه سر کنم<br />
باید دوباره بی تو شبم را سحر کنم<br />
آخر نمی شود که فقط کنج خلوتی<br />
زانو بغل ز هجر رخت دیده تر کنم