ناشناس
وقتی همسر ناراضی میشود؛ هنر صبر و گفتگوی هوشمندانه در زندگیهای پرتنش
سلام علیکم با ادب، حقیر متولد 1351 هستم. سال 1384 متاهل شدم و یک پسر متولد 1385 بسیار کم بینا در منزل هستند. قبلا هم بعضا مشاوره های گرفته ام که آخری آن مشاوره خوبی بود و من را دعوت به خوب بودن میکردند شکر و سپاس از مشاور محترم دارم.
امروز در بین خواب بیداری متوجه اشک و گریه خانم خانه شدم، خدمتشان رفتم گفتم چرا این طور میکنید من چه به حق شما کرده ام، از شدت ناراحتی نوازش این کمتر را دفع کردند و پس زدند.
مشکلات زندگی حقیر یک و دو تا نیست ...یکی این که میگویند هر هفته 2 نوبت تو باید حمام بروی که خدمتشان عرض شد با این وضعیت کار من شاید نیاز نباشد هفته ای 2 بار استحمام کنم، یکبار کافی است ...از وضع پوشش حقیر راضی نیستند. ببخشید ریز میگویم می گویند یک لباس کار، یک لباس منزل، و یک لباس بیرون داشته باشید.
محیط کار حقیر محلی برای عوض کردن لباس ندارد، حقیر مغازه سیم پیچی می روم، پیراهن و روپوش میتوانم عوض کنم، اما شلوار را نمی توانم عوض کنم. اصرار این است لباسی که با آن مغازه می روید با لباس بیرون رفتن فرق کند که تا حدی سعی میکنم فرق کند. اما در کل ایشان راضی به این حد نیستند. ...به حقیر می فرمایند تو قوز می کنی و راه می روی، من خجالت میکشم.
کلا من مایه خجالت ایشان هستم. مسئله ای دیگر ایشان مطرح میکنند اینکه ایشان میگویند این منزل را داریم بدهیم اجاره و منزل دیگری که 2 خواب دارد اجاره کنیم که حقیر قبول نمیکنم.
ایشان می گویند این خواب وقتی مهمان می آید، خواب کوچک است و جایی مثلا برای 3 خانم بخوابند ندارد، من خجالت می کشم. میگویم این درست نیست کسی که منزلی دارد اجاره دهد به امید منزل دیگیری.
اینکه سر برج آماده کردن کرایه و حول آن را داشتن مشکل است برای حقیر؟! ایشان دلیل می آورند شما یک ماشین تهیه کردید (محمد که در منزل ما است با وجود بینیایی بسیار کم علاقه به ماشین دارد ایشان بالای 10 سال است اصرار بر خرید ماشین دارند، میگویند ماشینی باشد که موتور آن فلان برند باشد سخت یا آسان با کشمکش زیاد تاکید میکنم با دعوا و کشمکش ایشان در حد بالا بردن صدا و مشکلات یک خوردر سمند اول امسال با قیمت 920 میلیون تهیه شد...) اما خانم خانم میگویند من هیچ وقت با این ماشن جایی نمی آیم، مسایل من برای شما بی اهمیت است، ماشین دردسر ساز (مشکل روی مشکل).
خانم خانه میفرمایند شما پول دارید یک ماشین بخرید اما پول ندارید درخواست من را قبول بفرمایید. تاکید میکنم ایشان خوب هستند وقت می گذارند و کتابهای فرزند خانه را فایل صوتی میکنند تا ایشان گوش کند و درسهای خود را پیش ببرند.
چه کسی این کار را میکند؟ ایشان حقیت بزرگی می فرمایند. حقیر میگویم ماشین سخت یا آسان یک بار بود درست هزینه روغن نگهداری، بنزین عوارض سالانه، بیمه ....دارد اما سخت یا آسان آن یکبار بود همه اش سالی به 12ماه نیست.
باور بفرمایید حقیر اصلا دوست ندارم ماشین سوار شوم اما زور بالای سر من را به این جا رسانده. الان 2 ماهی هست که دیگر کلا با حقیر صحبت نمی فرمایند و مکرر این حقیر را لعن میکند، واسطه های این وصلت را لعن می فرمایند. ...چند مدتی است تهدید به طلاق میکنند و می فرمایند می روم و طلاق می گیرم.
ایشان به لطف خداوند معلم باز نشسته هستند و درآمد دارند که نیازی به حقیر ندارند. نمیدانم چه طور مسایل خود را مطرح کنم. حقیر به صاحب مغازه گفتم من کار به شکل کنترات میکنم، یعنی هر چه کار میکنم، مزد میگیرم . چون نابینا در منزل داریم مثلا ایشان را می برم دانشگاه برمیگردم سر کار، بعد سر یک ساعتی مراجعه و ایشان را بر می گردانم، محل درس ایشان در قسمت شلوغ شهر است و تنهایی نمی شود بروند و بر گردند.
خرید خانه با 2 خواب در حال حاضر بر این حقیر ممکن نیست، خانه نو را صحبت 12 میلیارد میشود، خودشان یک مورد را رفته اند و دیده اند. من دارایهایی دارم که از لطف مادر و برادرهای حقیر است اما فروش آن دردسر دارد. یعنی مثلا در ملکی مشاع است من به غریبه بفروشم، ساختن برادرها با غریبه نمیدانم چه عواقبی دارد. از درامدهای آنها برای خرج زندگی استفاده میکنم، واریز حق بیمه، هزینه های دانشگاه. حقیر ماهی 10 میلیون تومان برای مخارج خانواده در کارتی واریز میکنم اما این خرجها دیگر را که می گویم باید خود پرداخت کنم.
10 میلیون تومان در اختیار خانه است. نمیدانم چقدر می توانم اطاله کلام کنم؟ شما بودید چه میکردید؟ شما میدانید منزل عوض شود، خود امکانات می خواهد، خانم امروزی شخصی نیست که روی زمین خالی یا موکت روزگار بگذراند، آن خود یک مشکل است. ایشان در موردی می فرمایند من رفتم یکسری مبل خریدم تو حتی کرایه حمل مبلها را ندادی. ...صحبت زیاد است لازم به تذکر است ایشان از بیماریهای زیادی رنج می برند پادرد، کمردرد، مشکلات اعصاب، دلدرد و... اگر ممکن بود راهنمایی بفرمایید. راهنمایی مشاوره قبلی خوب بود، دعوت به خیر و نیکی بود. با احترام و تشکر
مشاور: سیدامیرحسین موسوی تبار
با سلام و تشکر از شما برای مراجعه مجدد به بخش مشاوره راسخون
آنچه نگاشتهاید حاکی از روحی صبور، مومن و دغدغهمند است. شما در کنار مسئولیتهای سنگین اقتصادی، به دنبال حفظ کرامت، احترام و آرامش خانوادهاید؛ و این خود نشانه سلامت روان و ایمان قلبی شماست. در ادامه با رویکرد روانشناسی و واقعبینانه، پاسخ را به صورت جامع، مرحله به مرحله و کاربردی ارایه میدهم.
تحلیل مسأله از دید روانشناسی خانواده
از توصیف شما، سه محور اصلی اختلاف قابل استخراج است:
۱. تعارض انتظارات ظاهری و اقتصادی (پوشش، نظافت، منزل)
۲. لزوم درک متقابل درباره محدودیتهای واقعی شما (شغل، فرزند نابینا، درآمد)
۳. فقدان گفتگوی سالم به دلیل فرسودگی عاطفی و بیماریهای همسرتان
این تعارضها نه از «دشمنی»، بلکه از دو ریشه ایجاد شدهاند:
* کمبود همدلی و شنیدهشدن: هر دو احساس میکنید طرف مقابل ارزش تلاش شما را نمیبیند.
* تجمع نارضایتیهای کوچک و درک متفاوت از شأن و آبرومندی: همسر شما «احساس شرمندگی» دارد، و شما «احساس بیتوجهی».
بخش اول: بازشناسی منشاء پنهان اختلافها
| لایه آشکار | واقعیت پنهان روانی | پیشنهاد روانشناسی عملی |
| اعتراض به پوشش، قوز، یا نظافت شما | نیاز ناخودآگاه او به «افتخار کردن به همسرش» در جمع | برای آراستگی خود وقت صرف کنید نه صرفا نظافت. در ذهنتان لباس کار تمیز را با لبخند و شوخی به «لباس افتخار تلاش» تعبیر کنید. |
| بحث درباره تغییر منزل | نیاز او به «امنیت عاطفی و شأن در نگاه دیگران» | هرچند خرید منزل جدید ممکن نیست، اما بازطراحی خانه فعلی (تمیز کردن، تغییر چیدمان، تعویض پرده و رومیزی ارزان) نشانه توجه شماست. |
| لحن انتقادی و لعن کردن | بیرونریزی فشار روانی و خستگی عاطفی |
پاسخ ندهید، بلکه سکوت مودبانه همراه با نگاه مهربان کافی است. واکنش نشان دادن، او را در مدار تحریک نگه میدارد. |
بخش دوم: مهارتهای رفتاری پیشنهادی
۱. تنظیم گفتگو به جای منازعه
* گفتگو را در لحظه خشم آغاز نکنید. زمان مناسب را انتخاب کنید (مثلا بعد از ناهار یا شام).
* ابتدا از او درخواستی نکنید، بلکه درباره احساسش سوال کنید: «به نظر میرسد دلتان گرفته، میخواهید برایم بگویید چه چیزی ناراحتتان کرده؟»
* در پاسخهایش دفاع نکنید. فقط یک جمله بگویید: «میفهمم برایت مهم است». این جمله، ضربه عصبی اختلاف را نصف میکند.
۲. هماهنگی جزیی برای محبت تدریجی
* هفتهای یک کار ساده ولی ظاهرا «مطابق سلیقه او» انجام دهید. مثل تعویض روفرشی، اصلاح قوز هنگام نشستن، یا پوشیدن پیراهن تازه. این نشانهها برای زن بسیار معنادارتر از توضیح و توجیه است.
* هر هفته، حداقل ۵ دقیقه گفتگوی تشکرآمیز داشته باشید: مثلا بابت فایلسازی کتاب فرزندتان از او تشکر کنید.
۳. کنترل ذهن هنگام تحقیر یا تهدید به طلاق
* جملات لعن یا تهدید را حمل بر «خستگی روانی» بدانید، نه تصمیم واقعی.
* در همان لحظه، با آرامش بگویید: «میدانم الان خستهاید، من کنارتان هستم». بدون پاسخ دفاعی.
* فردای آن، یادداشتی محبتآمیز کوتاه بنویسید (نه در پیامرسان). متن دستی اثر آرامبخشی دارد.
۴. رسیدگی به ظاهر در حد ممکن، بدون اجبار افراطی
* نظافت شخصی (حمام، لباس تمیز، کرم یا عطر سبک) تنها برای رضای خدا و احترام همسر انجام شود؛ نه برای فشار یا ترس. نیت خدایی، انرژی مثبت ایجاد میکند و نگاه او نرمتر میشود.
* آراستگی، لباس ایمان است. همانطور که برای نماز وضو میگیریم تا در محضر خدا پاک باشیم، باید برای همسر نیز خویش را آراسته کنیم تا در محضر محبت الهی حاضر شویم.
* لباس تمیز، بوی خوش، و لبخند مهربان شاید کوچک به نظر آید، اما در واقع «ذکر خاموش زندگی» است.
* مردی که خود را برای همسرش میآراید، در حقیقت ایمان خود را زیبا میسازد. چرا که خداوند همان قدر که دلهای روشن را دوست دارد، ظاهرهای پاکیزه را نیز جلوهای از طهارت درون میشمارد.
۵. تدبیر اقتصادی و همدلی مالی
* وضع مالی را در قالب «برنامه خانوادگی» توضیح دهید، نه دفاع شخصی. بنویسید: درآمد من اینقدر، هزینه ثابت اینقدر، باقیمانده نیازمند همکاری دو نفره است.
* پیشنهاد دهید: «فعلا خانه بماند، ولی با هم بنگریم چه تغییرات کوچکی میتواند حس بزرگی به تو بدهد.»
* این نوع مشارکت، ذهن زن را از مقایسه و رقابت بیرون میآورد.
خلاصه راهکارها:
| حوزه | راهکار کلیدی |
| ارتباط کلامی | گفتگو در زمان مناسب، گوش دادن همدلانه، عدم دفاع |
| عاطفی | تشکر و محبت تدریجی، نامه یا یادداشت محبتآمیز |
| ظاهری | رعایت آراستگی برای احترام به همسر نه اجبار |
| اقتصادی | شفافیت همراه با همفکری، اصلاح خانه فعلی |
| روانی | سکوت مودبانه هنگام عصبانیت، دعا و صبر فعال |
سخن پایانی:
زندگی زناشویی گاهی شبیه سیمپیچی است که اتصالش اگر درست برقرار شود، روشنایی میآفریند و اگر بیدقت بسته شود، جرقه میزند. شما هر دو، اجزای مدار محبتید. با صبر، گفتگو، و نیت خیر، دلهای زخمی دوباره نرم میشوند.
بدانید که هیچ کلمه آرامی هرگز بیاثر نمیماند. آرام آرام، خانهتان ــ حتی با همین امکانات محدود ــ میتواند به روشنترین جای عالم بدل شود، اگر برق ایمان و لبخندتان را از توکل خدا قطع نکنید.