من نمي‌آيم به هوش از پند، بيهوشم گذار
من نمي‌آيم به هوش از پند، بيهوشم گذار شاعر : صائب تبريزي بحر من ساحل نخواهد گشت، در جوشم گذار من نمي‌آيم به هوش...
Saturday, March 26, 2011
سينه‌اي چاک نکرديم درين فصل بهار
سينه‌اي چاک نکرديم درين فصل بهار شاعر : صائب تبريزي صبحي ادراک نکرديم درين فصل بهار سينه‌اي چاک نکرديم درين فصل...
Saturday, March 26, 2011
شرح دشت دلگشاي عشق را از ما مپرس
شرح دشت دلگشاي عشق را از ما مپرس شاعر : صائب تبريزي مي‌شوي ديوانه، از دامان آن صحرا مپرس شرح دشت دلگشاي عشق را از...
Saturday, March 26, 2011
صد گل به باد رفت و گلابي نديد کس
صد گل به باد رفت و گلابي نديد کس شاعر : صائب تبريزي صد تاک خشک گشت و شرابي نديد کس صد گل به باد رفت و گلابي نديد...
Saturday, March 26, 2011
ز خار زار تعلق کشيده دامان باش
ز خار زار تعلق کشيده دامان باش شاعر : صائب تبريزي به هر چه مي‌کشدت دل، ازان گريزان باش ز خار زار تعلق کشيده دامان...
Saturday, March 26, 2011
پيش از خزان به خاک فشاندم بهار خويش
پيش از خزان به خاک فشاندم بهار خويش شاعر : صائب تبريزي مردان به ديگري نگذارند کار خويش پيش از خزان به خاک فشاندم...
Saturday, March 26, 2011
از هر صدا نبازم، چون کوه‌ي لنگر خويش
از هر صدا نبازم، چون کوه‌ي لنگر خويش شاعر : صائب تبريزي بحر گران وقارم، در پاس گوهر خويش از هر صدا نبازم، چون کوه‌ي...
Saturday, March 26, 2011
سيراب در محيط شدم ز آبروي خويش
سيراب در محيط شدم ز آبروي خويش شاعر : صائب تبريزي در پاي خم ز دست ندادم سبوي خويش سيراب در محيط شدم ز آبروي خويش...
Saturday, March 26, 2011
در کشاکش از زبان آتشين بودم چو شمع
در کشاکش از زبان آتشين بودم چو شمع شاعر : صائب تبريزي تا نپيوستم به خاموشي نياسودم چو شمع در کشاکش از زبان آتشين...
Saturday, March 26, 2011
تا چند گرد کعبه بگردم به بوي دل؟
تا چند گرد کعبه بگردم به بوي دل؟ شاعر : صائب تبريزي تا کي به سينه سنگ زنم ز آرزوي دل؟ تا چند گرد کعبه بگردم به بوي...
Saturday, March 26, 2011
رفتي و در رکاب تو رفت آبروي گل
رفتي و در رکاب تو رفت آبروي گل شاعر : صائب تبريزي چون سايه در قفاي تو افتاد بوي گل رفتي و در رکاب تو رفت آبروي گل...
Saturday, March 26, 2011
روزگاري شد ز چشم اعتبار افتاده‌ام
روزگاري شد ز چشم اعتبار افتاده‌ام شاعر : صائب تبريزي چون نگاه آشنا از چشم يار افتاده‌ام روزگاري شد ز چشم اعتبار...
Saturday, March 26, 2011
در نمود نقشها بي‌اختيار افتاده‌ام
در نمود نقشها بي‌اختيار افتاده‌ام شاعر : صائب تبريزي مهره‌ي مومم به دست روزگار افتاده‌ام در نمود نقشها بي‌اختيار...
Saturday, March 26, 2011
از جنون اين عالم بيگانه را گم کرده‌ام
از جنون اين عالم بيگانه را گم کرده‌ام شاعر : صائب تبريزي آسمان سيرم، زمين خانه را گم کرده‌ام از جنون اين عالم بيگانه...
Saturday, March 26, 2011
ماه مصرم، در حجاب چاه کنعان مانده‌ام
ماه مصرم، در حجاب چاه کنعان مانده‌ام شاعر : صائب تبريزي شمع خورشيدم، نهان در زير دامان مانده‌ام ماه مصرم، در حجاب...
Saturday, March 26, 2011
شهري عشقم، چو مجنون در بيابان نيستم
شهري عشقم، چو مجنون در بيابان نيستم شاعر : صائب تبريزي اخگر دل‌زنده‌ام، محتاج دامان نيستم شهري عشقم، چو مجنون در...
Saturday, March 26, 2011
از سر کوي تو گر عزم سفر مي‌داشتم
از سر کوي تو گر عزم سفر مي‌داشتم شاعر : صائب تبريزي مي‌زدم بر بخت خود پايي که برمي‌داشتم از سر کوي تو گر عزم سفر...
Saturday, March 26, 2011
نه آن جنسم که در قحط خريدار از بها افتم
نه آن جنسم که در قحط خريدار از بها افتم شاعر : صائب تبريزي همان خورشيد تابانم اگر در زير پا افتم نه آن جنسم که در...
Saturday, March 26, 2011
ترک سر کردم، ز جيب آسمان سر بر زدم
ترک سر کردم، ز جيب آسمان سر بر زدم شاعر : صائب تبريزي بي گره چون رشته گشتم، غوطه در گوهر زدم ترک سر کردم، ز جيب...
Saturday, March 26, 2011
دست در دامن رنگين بهاري نزدم
دست در دامن رنگين بهاري نزدم شاعر : صائب تبريزي ناخني بر دل گلزار چو خاري نزدم دست در دامن رنگين بهاري نزدم که...
Saturday, March 26, 2011