ناشناس
سلام لطفا کمکم کنید شرایطم بحرانیه!من یک پسر 15 ساله...
سلام لطفا کمکم کنید شرایطم بحرانیه!
من یک پسر 15 ساله هستم که بلوغ زودرس داشته ام...خیلی هم به فیلم های پورنوگرافی گرایش دارم.البته میدونم خوب نیست و دین آن را منع کرده ولی نمیتوانم بی خیالش شوم...اما مشکل اصلی من رابطه من با دیگر اعضای خانواده است! چیزی که مرا به یک دو گانگی شخصیتی مبتلا کرده!خانواده من خانواده ای مذهبی است و از وقتی که از کار های من در اینترنت (بعضی اوقات) سر در آورده اند ، رابطه ما کمی تیره شده و اعتماد بین ما کم رنگ شده.. من برای رسیدن به علاقه ام مجبورم به آن ها دروغ بگویم و از آن ها مخفی کاری بکنم... لطفا کمکم کنید ... نه میخواهم روابطمان تیره تر شود و نه میتوانم از علاقه ام دست بکشم!
مشاور: خانم صفری
پاسخ: باسلام. برادر گرامی منظور شما از ابهامی که در آن قرار گرفته اید واضح نیست و مطمئنا نمی توانید هر دوی این موراد را با هم حفظ کنید البته در یک صورت می توانید آن هم مخفی کاری حرفه ای است که متاسفانه من به عنوان یک روانشناس تخصص خاصی در ان ندارم و فرد مناسبی نیز برای مشورت نیستم . اما می توانم جهت ترک این عادت که در سن شما خیلی هم غیر طبیعی نیست و بهبود روابط خانوادگی تان راهکارهایی را خدمتتان عرض کنم. البته نکته مهم تر این است که تا زمانی که خود شما مایل به کاهش و حذف این عادت نباشید و انگیزه تغییر نداشته باشید هیچ کدام از این راه حل ها مثمر ثمر واقع نخواهد شد. شما و تمام كساني كه از اين مسئله رنج مي برند تاكنون تلاش هاي زيادي براي حل اين مشكل (اميال جنسي و خود ارضائي) انجام داده ايد، مثلاً از عكس، فيلم ، صحنه هاي تحريك برانگيز اجتناب كرده ايد، در مورد اين موضوع مطالعه كرده ايد، احتمالا دعا خوانده ايد، به خود قول داده ايد كه ديگر هرگز اين كار را انجام ندهيد و كارهاي ديگر. ولي مشكل همچنان باقي است . پس به نظر مي رسد اين مشكل مانند حوزه هاي ديگر زندگي نيست و ظاهراً تناقضي وجود دارد، يعني در حالي كه سخت تلاش كردن براي حل مسائل، طبيعتاً به حل شدن آن مسائل منجر مي شود ولي در اين موقعيت، سخت تلاش كردن مسئله را بدتر مي كند و حتي برخي مراجعان مي گويند هر چه سعي مي كنيم و به خود فشار وارد مي كنيم كه اين كار را انجام ندهيم، نسبت به آن حريص تر مي شويم. پس تا اينجا به اين جمع بندي مي رسيم كه شيوه هاي كنترل فعلي شما مؤثر نبوده و در آينده نيز نمي تواند مؤثر باشد. به عبارت ديگر هر چقدر سعي مي كنيد از اين مشكل اجتناب كنيد آن مسئله فقط بزرگ تر مي شود. پس من مي خواهم از يك زاويه ي متفاوت به مسئله شما نگاه كنم. و آن اين است كه شايد مشكل شما آنچه فكر مي كنيد (يعني ميل جنسي و به دنبال آن خود ارضائي ) نباشد. بلكه مشكل شما استفاده از روش حل مسئله در اين موقعيت است يعني تمام كارهايي كه انجام مي دهيد تا ميل جنسي تان را از بين ببريد و آن را ناديده بگيريد. و اما اين توضيحات را دادم به خاطر اين موضوع كه اين نكته را بگويم كه مشكل شما ميل جنسي نيست، مشكل اصلي شما كنترل كردن اين اميال است. در واقع مي خواهيد سعي كنيد با اقدامات گوناگون چيزي را حذف كنيد كه اصلا حذف شدني نيست. مثلا من به شما مي گويم به دونات هاي ژله اي گرم فكر نكنيد. به آنها فكر نكنيد. فكر نكنيد وقتي براي اولين بار از فر خارج مي شوند چه بويي دارند: به آن فكر نكنيد، به مزه ژله وقتي دونات را گاز مي زنيد فكر نكنيد. به خاكه قند سفيد روي آن، به هيچ كدام از اينها فكر نكنيد. توانستيد؟ در واقع هر چه قدر سعي كرديد فكر نكنيد اتفاقا بيشتر اين افكار به سراغتان مي آيد. اميال نيز همين گونه اند. پس وقتي اين اميال به سراغتان مي آيند و شما را به سمت خودارضائي سوق مي دهند چه كار بايد بكنيد؟ براي پاسخ دادن به اين سؤال مي خواهم برايتان يك داستان تعريف كنم. فرض كنيد كه راننده ي يك اتوبوس هستي و مسافرانت را هم سوار كرده اي و قصد داري به به يك شهر بروي، مثلا بايد به تهران بروي و قرار است ساعت 12 به آنجا برسي. وسط راه كه براي استراحت نگاه ميداري، همين كه اتوبوس را خاموش مي كني و ميخواهي پياده شوي ، مي بيني كه چند نفر جلوي اتوبوس ايستاده اند، اين چند نفر زشت و كثيف، بدبو و ترسناك هستند، و تو با خودت ميگويي چه ادم هاي زشت و وحشتناكي. چه قدر پر سر و صدا هستند، چه قدر بدبو هستند. به آنها ميگويي چرا جلوي اتوبوس من ايستاده ايد؟ ميگويند ما فقط مي خواهيم تو ما را تا يك جايي برساني. شما مي گوييد اصلا، اتوبوس من جاي آدم هايي مثل شما نيست ، من نمي خواهم شما را سوار كنم، اما هر چه قدر شما مخالفت مي كنيد آنها باز هم اصرار مي كنند و تهديدتان مي كنند كه ما را با خودت ببر، بالاخره موافقت مي كني و مي گويي بسيار خب سوار شويد. سوارشان ميكني و خودت پشت فرمان مي نشيني. ولي اين مسافرها اين قدر بد و پر سر و صدا هستند كه فضاي اتوبوس را به هم ريخته اند، داخل اتوبوس بلند بلند صحبت ميكنند، با هم دعوا مي كنند، بقيه ي مسافرها را اذيت مي كنند، وسط اتوبوس راه مي روند، به آيينه دست مي زنند، صندلي شما را تكان مي دهند و... تو هم در حال رانندگي هستي اما يكباره اعصابت از دستشان خرد مي شود، به آنها مي گويي برويد پايين، من اشتباه كردم شما را سوار كردم، آنها هم مي گويند ما به هيچ وجه پياده نمي شويم، بعد از اينكه ديديد بحثتان نتيجه نمي دهد ، به ساعتتان نگاه مي كنيد و مي بينيد كه ديرتان شده، قبول مي كنيد ولي مي گوييد بمانيد ولي برويد روي صندلي آخر بنشينيد كه من شما را نبينم حتي در آيينه هم نمي خواهم شما را ببينم. قبول مي كنند و مي گويند ما روي صندلي آخر مي نشينيم هيچ كاري هم نمي كنيم ، در عوض تو هم بايد يك قول به ما بدهي، بايد قول بدهي به هر دو راهي كه رسيدي به سمت چپ بپيچي... سه نفر مسافر بد ساكت مي شوند و به قولشان عمل مي كنند تو هم به قولت عمل ميكني، و به هر دو راهي كه رسيدي مي پيچي به سمت چپ. اما چه اتفاقي مي افتد؟ اتوبوس آرام است ، مسافران هم تو را اذيت نمي كنند ... اما تو به مقصدت نميرسي. ولي اگر تو بعد از اينكه آنها را سوار كردي ميگفتي من مي خواهم به تهران بروم، مسير خودم را مي روم حتي اگر آن چند نفر اذيتم كنند و شيطنت به راه بياندازند، حتي اگر اعصابم را هم خرد بكنند، چه اتفاقي مي افتاد؟ مگر غير از اين بود كه به تهران كه رسيدي مسافرهاي خوب و بد با هم پياده مي شدند؟ خب به نظرت اين داستان چه ربطي به تو داشت؟ روزيكه تو به دنيا آمدي خدا به تو يك اتوبوس داد به نام اتوبوس زندگي . و با اين اتوبوس قرار بود به تهران برسي ، تهران هاي تو چه چيزهايي بودند؟ هدف هايت، پس اتوبوست را روشن كردي و داشتي به سمت اهدافت پيش مي رفتي، مسافرهاي خوبي هم داشتي، مي داني چه چيزهايي هستند؟ فكرهاي خوبت، آرزوهايت، احساس هاي خوبت و ... اما به يكباره تو دچار چند مسافر بد هم شدي، آنها را مي شناسي و مي داني چه چيزهايي بودند؟ مثلا يك سال پيش ناگهان مسافري به نام خودارضائي سر راهت قرار گرفت ، يا سر و كله ي مسافري به نام ميل جنسي شديد پيدا شد. و بعد از اينكه اين چند مسافر تو را اذيت كردند، تو با مسافرها قرار داد بستي و گفتي آرام باش مرا اذيت نكن، من هم هر كار تو گفتي انجام مي دهم، مثلا هرشب يا هر روز 2 بار خودارضائي ميكنم تا ميلم كم شود، مسافر ميل جنسي تو من را اذيت نكن من هم ، هر چه كه شما بگوييد مي گويم چشم. اما... اين قراردادي كه بستي باعث شد به اهدافت نرسي، پس علت اينكه تو فكر ميكني از خيلي از عقايد و كارهايي كه مي خواستي انجام و بدهي و بازماندي اين است كه با يك سري مسافر بد قرارداد بستي، حالا مي تواني چند مورد از قراردادهايت را بگويي؟ قراردادها همه ي كارهايي هستند كه انجام مي دهيد تا ميل جنسي كه سراغتان مي آيد را كم رنگ كنيد. پس از اين به بعد مي خواهم دقيق تر شوي و توجه كني كه وقتي فكر ميل جنسي به سراغت مي آيد چه كار مي كني؟ و يكي از قراردادها را بنويسيد: مثلا سعي مي كنيد يك جاي خلوت پيدا كنيد كه كسي نباشد، يا برعكس اگر در حال تماشاي فيلمي هستيد كه شما را تحريك كرده ، سيستم را خاموش مي كنيد و كارهاي ديگر و فايل بزرگي از تمام قراردادها تهيه كنيد . از اين به بعد مي خواهيم تمرين كنيد قرارداد هايي را كه با مسافران بد بسته ايد بشكنيد و اجازه دهيد اذيت هايشان را بكنند، آنها بالاخره پياده مي شوند چون مسافرند. همه ي افرادي كه مي شناسيد فكر اميال جنسي به ذهنشان خطور مي كند و واقعيت امر اين است كه شما يا هيچ كس ديگري نمي توانيد روش حل مسئله را در مورد آن به كار ببريد به عبارتي حل مسئله قانون دنياي بيرون براي برداشتن و رفع چيزهايي است كه نمي پسنديم. اين قانون در دنياي بيرون خدمات زيادي به بشر كرده است و موجب پيشرفت هاي زيادي شده است مثلا انسان سردش شد فكر كرد كه چه طور مي تواند سرما را حذف كند به اين نتيجه رسيد كه لباس گرم بدوزد و وسايل گرمازا را اختراع كند. اما بسياري از مشكلات ما انسانها زماني شروع شد كه سعي كرديم مشكلات دنياي درونمان را مثل افكار، اميال ناخوشايند ، و احساساتمان را با قانون دنياي بيبرون حل كنيم يعني هر كاري انجام دهيم تا اين افكار و اميال ديگر به سراغمان نيايد . شكست مي خوريم . چون اين قانون در مورد دنياي درون كاربرد ندارد. پس قانون دنياي درون چيست؟ قانون دنياي درون پذيرش است . يعني به اين باور برسيد كه همه انسانها از اين افكار و اميال برخوردارند و به جاي اينكه هركاري بكنند تا اين اميال را از بين ببرند كه يكي از روش هايي كه استفاده مي شود عمل خودارضائي است سعي كنيد آنها را بپذيريد يعني با وجودي كه ميل جنسي به شما فشار مي آورد كه عمل خود ارضائي را انجام دهيد . به اين باور برسيد كه با وجود اين ميل هم من مي توانم مطالعه كنم. اين يك ميل است و اگر بپذيرمش اذيتش را مي كند ولي مي رود مثل مسافران بد . زودگذر و موقتي هستند مي آيند و مي روند. نگران نباشيد افراد زيادي بوده اند كه شرايطي همچون شما داشته اند و با پيگيري توانسته اند به وضعيت مطلوب مورد نظرشان نزديك شوند. در اين راه رابطه با خانواده را نيز به مثابه ي تهراني نگاه كنيد كه قرار است مقصدتان باشد اما مسافرهاي بدي همچون تكانه هاي خودارضايي و تماشای فیلم های پورنو مانع از آن مي شوند، اجازه دهيد تكانه ها باشند و شما كار خودتان را انجام دهيد ، آنها هم اذيتشان را بكنند.