ناشناس
روابط گذشته و تاثیر ان بر زندگی
باسلام خدمت مشاوره عزیز و گرامی
ببخشید من مشکلی که الان دارم مربوط به گذشته و افکاری که از اون موقع میاد به ذهنم و نمیتونم به نتیجه ای برسم و پرونده اون رابطم رو نمیتونم ببندم.ازشما عاجزانه میخام بهم...
مشاور: خانم طیبه قاسمی
با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیزم ، قطعا این آقا با احساسات شما بازی کرده و شک نکنید که یک مرد اگر واقعا یک زن را بخواهد برای ازدواج برای داشتن او میجنگد و این یک عشق یک طرفه بوده و الان هم عنوان میکند که من همسرم را دوست دارم ، خواهر عزیزم سادگی گذشته خود را تکرار نکنید . مرد میتواند به برقراری رابطه جنسی بدون هیچگونه عشقی علاقه نشان دهد و مقدمه چینی های ایشان برای جذب شما و اعتماد شما به ایشان است .جا دارد که من در اینجا جمله ای را که روزی یکی از عالمان و داعیان معاصر گفته است یادآور شوم.هنگامی که از او سوال شد: آیا عشق ورزیدن و دوست داشتن حلال است یا حرام؟ جواب ظریف ایشان این بود که عشق و محبت حلال، حلال است؛ و عشق و محبت حرام، حرام.این جواب نه معماست و نه مبهم؛ بلکه بیان یک واقعیت آشناست. حلال و حرام هر یک روشن و آشکار هستند هر چند میان آن دو شبهاتی هستند که بسیاری از مردم آنها را نمی دانند. حلال روشن این است که مردی نسبت به زنش و زنی نسبت به شوهرش عشق بورزد و او را دوست داشته باشد. حرام روشن آن است که مردی نسبت به زنی که در ازدواج دیگری است، عشق ومحبت بورزد، و فکر و قلب آن زن را به خود مشغول سازد، و در نتیجه زندگی او و شوهرش را به تباهی کشاند، چه بسا کار به خیانت ناموسی نیز منتهی گردد و اگر بدان خاتمه نیابد منجر به اضطراب زندگی، مشغولیت فکر و پریشانی خاطر و از بین رفتن آسایش و آرامش زندگی زناشویی آنان گردد. چنین عمل فاسدی از جمله گناهانی است که پیامبر(ص)از شخص مرتکب آن تبری می جوید، آنجا که می فرماید:زنی که نسبت به مردی غیر از شوهرش عشق و محبت ورزد، و فکر و اندیشه ی او را به خود مشغول سازد، و از شوهر و شریک زندگیش رویگردان باشد که چه بسا این عشق و علاقه آن زن را به کارهایی که حلال شرعی نیست همچون نگاه کردن و خلوت کردن و لمس کردن بکشاند، یا به گناهی که از آنها خطرناک تر و بزرگ تر است یعنی زنا و یا قصد آن بکشاند، و اگربه هیچ یک از این موارد منجر نشود، تشویش خاطر، و اضطراب روحی و مکدر ساختن زندگی زناشویی را ببار خواهد آورد، و جز پیروی از هوای شیطانی و نفسانی چیزی عاید او نمی گردد، و هوای نفسانی بد معبودی است که در زمین پرستش می شود.قرآن کریم داستان یک زن متأهل را که عاشق جوانی غیر از شوهرش شده بود برای ما بیان می نماید که این عشق و علاقه، آن زن را به کارهای ناشایست فراوانی که مورد پسند اخلاق و دین نبود، کشانید. منظورم زن عزیز مصر است، و آن جوان معشوق، یوسف صدیق می باشد.عشق و علاقه دارای مبادی و مقدماتی است، همانطور که دارای نتایج و پیامدهایی است. مبادی و مقدمات عشق دراختیار انسان مکلف است و اوست که آنها را به وجود می آورد؛ بنابراین، نگاه کردن و صحبت کردن و سلام کردن و به دیدن یکدیگر رفتن و ملاقات کردن همه در اختیار انسان است که می تواند آنها را ترک کند و یا آنها را انجام دهد، تمامی اینها مقدمات ایجاد روابط عاطفی و عشق و علاقه می باشند. اگر انسان در این موارد، بی قید و بند عمل کند و اسب هوا و هوس خود را با لگام تقوا محفوظ و مهار ننماید، علاقه ودلبستگی اش بدان بیشتر و بیشتر خواهد شد. ابوبصیر میگوید :« نفس آدمی مانند کودک شیر خوار است که اگر او را رها کنی بر دوستی شیرخوردن حریص شود و اگر از شیرش بازگیری باز شود. پس بگردان خواهشهای نفس را و حذر کن از اینکه آن را حاکم سازی قطعا” وقتی هوا و هوس حاکم شود انسان را هلاک یا عیب ناک می گرداند.»هنگامی که تعلقات نفسانی شخص به یک چهره ی زیبا یا مانند آن تا این حد برسد، خودداری از دیدن یا صحبت کردن با او مشکل خواهد شد مانند شیرخواری که از شیر گرفتن او مشکل است؛ و در نتیجه اختیارش را از دست می دهد و اسیر هوا و هوس خود می گردد. در عین حال، باید دانست که نفس انسان خود مسؤول رسیدن به این مرحله می باشد.وقتی فرد عاشق به این مرحله رسید که دیگر توان مهار کردن نفس خود را ندارد؛این خود اوست که باعث شده است تا در این گرداب فروافتد، و به اختیار خود در این تنگنا قرار گیرد. کسی که خودش را در آتش اندازد، نمی تواند مانع سوختن خود گردد، و در مقامی نیست که به آتش بگوید:بر من سرد و سلامت باش، همچنان که بر ابراهیم خلیل شدی! هنگامی که آتش او رابسوزاند، و او فریاد بکشد و کسی به کمک او نیاید، در واقع خودش موجبات سوزاندن خویش را فراهم آورده،و به اختیار خود، خودش را به آتش انداخته است . این سرانجام عاشق نمودها و چهره های مادی و حسی است، بلکه سرانجام هر انسان عاصی و گناهکاری است که در امیال شهوانی و نفسانی خود غرق گشته و آنقدر ادامه می دهد تا اینکه از رهایی پیدا کردن و خلاصی یافتن عاجز و ناتوان می ماند و قرآن چنین حالتی را مهر زدن بر روی دلها و گوشها و پوشش نهادن بر روی دیدگان تعبیر نموده است. این سرانجام کار این گونه افراد است که با وجود اختیار تام و تمام مقدمات و تصرفات آن را بدست می آوردند. بعضی از شاعران در این باره گفته اند:« به عشق حرص و ولع می ورزد تا اینکه عاشق شود. وقتی که عشق در وجود او جای گرفت دیگر تاب و توان آن راندارد. عمق دریا را دید، گمان کرد که موج آب است، و وقتی در آن قرار گرفت، غرق شد.»خلاصه خواهر عزیزم، زن متأهل بایستی به شوهرش اکتفا نماید و کاملا” به داشتن وی راضی شود، و فقط به او عشق ورزد، و چشمش به دنبال مرد دیگری نباشد و باید همه ی درهایی را که از آنها فتنه میوزد،ببندد؛ بخصوص، اگر نشانه هایی از فتنه و فتنه انگیزی پدیدار گشت، سریعا”برای خاموش کردن شراره های آن اقدام نماید، پیش از اینکه آن شراره ها تبدیل به آتش مخرب و ویران کننده گردد.مقصود این است که هرگاه زنی در خود عشق و علاقه ای نسبت به مرد دیگری را احساس نمود، بایستی بلافاصله با آن مبارزه و مقابله نماید، به این معنی که از روبرو شدن و صحبت کردن با او، و یا از هر رفتار و برخوردی که احساسات و عواطف او را برمی انگیزاند،خودداری نماید. به زن او فکر کنید و قبول کنید که همسر او هم زنی مثل شماست که آرزو دارد، تنها مالک قلب و وجود همسر خود باشد؛ بنابراین خودتان را فریب ندهید و بگذارید وجدانتان او را به زندگی واقعی اش برگرداند.به واقعیت وجودی او فکر کنید؛ به جای فکر کردن به خاطرات زیبایی که با هم داشتید و لحظات خوبی که با هم سپری کردید، به همه آن چیزهایی فکر کنید که در طی این مدت، شما را رنج می داد و مکدرتان می کرد. حالا دیگر وقت آن رسیده که خیالپردازی را کنار بگذارید و واقع بین باشید؛ پرده رؤیا را کنار بزنید و به چهره واقعی مردی نگاه کنید که این همه سال شما را فریب داده است.بپذیرید و درک کنید که رابطه ای که بر اساس عشق حقیقی، صمیمیت، صداقت و تعهد بنا نشده باشد، رابطه سالمی نیست و دیر یا زود، از هم می پاشد؛ بنابراین در برابر وسوسه برگشتن و از سر گرفتن رابطه، قاطعانه مقاومت کنید.فراموش کردن به این معنی نیست که طرف مقابل را در ذهن و خاطره و یادتان به ناگهان نابود کنید؛ فراموش کردن حقیقی به این معناست که باید به جای او، به فکر خودتان باشید.خودتان را باور داشته باشید. همه آدم های دنیا در یک نفر خلاصه نشده است؛ خوشبین باشید و نیمه پر لیوان را ببینید و به جای اینکه فکر کنید «من عشقم را از دست داده ام»، فکر کنید «من الان متاهلم و مادر هستم » و به جای اینکه فکر کنید «کسی را که خیلی وقت بود می شناختم، از دست داده ام»، فکر کنید که «حالا باید با آدم های زیادی آشنا بشوم». خوشبین بودن به شما کمک می کند که زودتر فراموش کنید.درگیر این فکر وسواس گونه نشوید که ای کاش او را ترک نکرده بودید. بپذیرید و باور کنید که هیچ انسانی مجاز نیست خود را اسیر کسی کند که مناسب او نیست.کسی که احساسات شما را می شنود و می بیند اما هیچ پاسخی به آن نمی دهد، کسی که نسبت به شما و رنج هایتان بی تفاوت و منفعل است، مردی که از آرزوهای شما باخبر است اما شما و نیازهایتان را نادیده می گیرد، قطعا به هیچ عنوان شایسته عشق ورزی نیست. هیچ دلیلی ندارد که ما خودمان را به کسی تحمیل کنیم که دوستمان ندارد، زیرا همانطور که پیش از این نیز گفتیم، عشق، احترام، علاقه، تعتهد و صمیمیت، خصوصیاتی هستندکه در یک رابطه باید متقابل باشند واگر رعایت نشوند، نتیجه ای جز احساس کسالت و پوچی و سرخوردگی ندارند.با خودتان به شکلی منطقی و سازنده مواجه شوید. لزومی ندارد وانمود کنید که غصه ای ندارید اما لازم است که برای فرار از شرایط پیش آمده، شرایط بهینه ای برای خود مهیا کنید. گاهی یک سفر تفریحی به منطقه ای خوش آب و هوا یا ثبت نام در یک کلاس هنری که با ذائقه و استعداد شما همخوانی دارد و یا معاشرت بیشتر با دوستانی که از وضعیت روحی شما باخبرند، می تواند تغییری بزرگ در روحیه تان ایجاد کند.زمان هایی را نیز به تنهایی بگذرانید. سعی کنید از استقلال کنونی تان شاد باشید. لازم است که یاد بگیرید به تنهایی و بدون وابستگی به دیگران شاد باشید .همه یادگاری های رابطه قبلی را از خود دور کنید؛ فراموش کردن یک فرد، مستلزم این است که در آینده زندگی کنید؛ نه در گذشته! همه عکس ها، فیلم ها، هدیه ها و هر چیز دیگری که به او مربوط می شود را جمع کنید و در جایی دور از دسترس و دیدتان بگذارید. شاید درابتدا کار ناراحت کننده ای باشد اما به تدریج روحیه تان را بهتر خواهد کرد.یک کاغذ بردارید و همه احساساتتان را روی آن بنویسید. با این روش وقتی توانستید به خوبی این شوک عاطفی تان را پشت سر بگذارید، با خواندن آن نوشته ها خواهید فهمید که چقدر قوی بوده اید که توانسته اید آن را فراموش کنید. به جای تمرکز روی غم و غصه های فعلی تان به زمانی فکر کنید که هنوز درگیر این رابطه نشده بودید. حال به این فکر کنید که پنج سال دیگر در چنین شرایطی چه حسی خواهید داشت و به این بیندیشید که آن موقع، غصه ها و رنج امروزتان برایتان چه مفهومی خواهد داشت. از جسمتان به خوبی مراقبت کنید. به طور مرتب ورزش کنید و اگر آنقدر غصه می خورید که تصور می کنید ممکن است به جسمتان آسیب بزند، حتما با یک مشاور مشورت کنید.کسی را که شما فقط برایش یک سرگرمی اوقات فراغت هستید، به اولویت زندگی تان تبدیل نکنید.وقتتان را برای کسی که با شما وقت نمی گذارد، تلف نکنید.هیچ کسی ارزش این همه ناراحتی و غصه شما را ندارد.یادتان باشد که بالاخره فراموشش خواهید کرد اما باید از انجام کارهایی که شما را به یاد او می اندازد، پرهیز کنید.اشکالی ندارد اگر گاهی احساس ناراحتی و تنهایی کنید. گاهی اوقات حتی گریه ممکن است حالتان را بهتر کند. مهم این است که در این روند، هر روز حالتان بهتر از روز قبل باشد.زمان بهترین داروست؛ این را به خاطر داشته باشید.تلفنتان را عوض کنید تا مدام پیام های قبلی را چک نکنید.همیشه این نکته را به یاد داشته باشید که هر چند فراموش کردن خیلی سخت است اما اصلا دلیلی ندارد که به خاطر دلبستگی و عادت، تن به هرگونه رابطه، بی احترامی و بی محبتی بدهیدو به دیگران اجازه دهید هر طور که می خواهند، با شما رفتار کنند. شما لایق بهترین ها هستید! این را همواره به خاطر داشته باشید. خواهر عزیزم شما باید به شوهر خود وفرزندتان رسیدگی کنید و کمی خود را به جای شوهرتان قرار دهید آیا شما دوست داشتید این همه سردی را ؟! و بی تفاوتی را و مقایسه را ؟! همسرتان و زندگیتان را دریابید و از نعمت هایی که دارید استفاده کنید روزی به خاطر همین بی دقتی ها و نگاه نکردن به چیزهایی که درحال حاضر دارید و لذتی ازآن نبردید و سال هایی که با فکر کردن بر سر انسانی که اصلا ارزش نداشته است ؛ پشیمان خواهید شد و شاید آنروز خیلی دیر شده باشد . پس در حق همسر و فرزندتان و مخصوصا خودتان ظلم نکنید و بدانید همگی ما در آخرت باید جوابگو رفتارهای نادرست خود باشیم و درآنروز که پرده ها کنار میرود و همسر شما و فرزند شما خیانت شما را بداند آنروز شرمنده نشوید . خواهر عزیزم نباید به افکارتان اجازه پروش بدهید ،هرگاه فکر آن شخص را کردید به کار دیگری دست بزنید و تغییر حالت بدهید نگذارید فکر در ذهن شما پرورش پیدا کند .شما وظایف زیادی بر گردن خود دارید که اگر آنها را انجام دهید اصلا فرصت فکر کردن به آن انسان پلید را نخواهید داشت نگران افکار خود نباشید اگر به آنها بها ندهید و در نطفه خفه کنید به مرور فراموش خواهند شد ، فراموش نکنید شما فردی با اراده هستید .و این ابیات را تقدیم به شما خواهر عزیزم میکنم.((آتش معرکه بالاست؛ مبادا که تو را …دانه و دام زیاد است؛ مبادا که تو را …پرده بر پنجره انداز؛ مبادا که تو را …؛مرد بدخواه زیاد است؛ مبادا که تو را …؛برف و کولاک زده، راه خراب است، نرو...؛ دل به دریا زده ای، پهنه سراب است، نرو)) و درنهایت اینکه زندگی خود را با دستان خود خراب نکنید . با آرزوی خوشبختی و آرامش در کنار همسر و فرزند دلبندتان