ناشناس
سردرگمم" احساس میکنم عرضه هیچکاری رو ندارم با خودم میگم اصلا من توانایی مشاور شدن رو دارم ؟
سلام وقت بخیر
من لیسانس روانشناسی بالینی هستم و تازه فارق التحصیل شدم
فکر میکردم بعد از فارق شدن تا مدتی اسودگی خاطر دارم و نهایتا موقتا جایی مشغول ب کار میشم تا برای ارشد شروع به خوندن کنم . اما الان من مردد شدم اینروزا افسردگی اومده سراغم همش کسل و بی انگیزم احساس میکنم عرضه هیچکاری رو ندارم با خودم میگم اصلا من توانایی مشاور شدن رو دارم ؟ تا وقتی در دانشگاه تحصیل میکردم دوست داشتم مشاور و استاد داشنگاه بشم اما الان احساس میکنم تواناییو استعداد انجام هیچ کاری رو ندارم . همش بی رمق و کسلم خوابم بیشتر شده اشتهام کمتر گاهی احساس میکنم هیچ اینده ای ندارم .. حتی نمیتونم ازدواج موفقی داشته باشم . گاهی مردد میشم که ادامه تحصیل بدم یا برم سراغ حرفه هایی مثل ارایشگری یا کامپیوتر اما بازم ترس از عدم انجام درستش و ناتوانی منو منصرف میکنه . همش سردرگمم نمیدونم میخوام چیکار کنم . قبلا انگیزه و همتم بیشتر بود الان ب کلی از دستشون دادم . احساس میکنم اینده کاری ندارم .حتی الان هم ب عنوان کار پاره وقت حس میکنم توانایی ندارم ..از طرفی برای امور پایه اراستگی ظاهری ملاک هست ک من دختری محجبه ام . من نیاز مالی ندارم فقط دوس دارم کار کنم و مستقل باشم و از تجربه ها و مزایاش استفاده کنم اما همش احساس ناتوانی میکنم .
خواهش میکنم راهنماییم کنید
مشاور: خانم سلیمانی
با توجه به مطالبی که گفتید اینطور برداشت میشود که انتظار شما از خودتان زیاد است و میخواهید خیلی سریع به مقصد مورد نظر برسید اما باید بدانید که در جامعه امروزی وضعیت کار در حالت مطلوبی قرار ندارد و اینکه شما به محض گزفتن لیسانس سر کار نیستید مربوط به توانایی های شما نیست همچنین اکثر افراد فکر میکنند که دیگران باید بیایند سراغ آنها و کار به راحتی برایشان پیدا شود در صورتی که اگر از افراد موفق سوال کنی برایتان از رنج ها و شکست هایشان در مسیر راه تا رسیدن به مقصود خواهند گفت پس باید قوی باشی و برای رسیدن به هدف مورد نظر تلاش کنی و ناامید نباشی.
در مرحله اول شما دچار نوعی تزلزل شده اید که مسیری را که در آن قرار گرفته اید دوست دارید یا نه؟در این زمینه باید فکرهای خود را بکنید که آیا به مشاوره علاقه دارید یا نه؟
در مرحله دوم شما باید علاقه مندی خود را تشخیص دهید که یکی از راه های زیر میتواند به شما در تشخیص آن کمک کند:
-اگر این کار را دوست دارید و قرار باشد به یک مهمانی بروید بین مهمانی و کار کدام را انتخاب می کنید؟
موارد بالا را بررسی کن ببین در درسی که خوانده ای و آرایشگری و کامپیوتری که از آن نام بردی کدام یک از موارد بالا در آنها صدق میکند و بین آنها راهی که دوست داری را انتخاب کن.
حتی مسیله ازدواج که مطرح کردی را نیز فکر کن ببین کار در اولویت قرار دارد یا ازدواج البته در مسیله ازدواج باید به این نکته توجه کنی که کار همیشه هست اما فرصت های ازدواج را ممکن است از دست بدهی وحتی به این مسیله هم خوب فکر کن.
اگر با انجام مرحله دو حالت خوب شد حالت های افسردگی که از آن نام بردی به خاطر سردرگمی در مورد انتخاب کار و اولویت زندگی ات بوده است.
در مرحله سوم اگر احساس افسردگی میکنید اول باید آن را درمان کنید که در زمینه درمان به نکات زیر توجه کنید:
-کارهایی که باعث نشاط و عوض شدن روحیه میشود مثل تفریح و گردش با دوستان را انجام بده.
-با افراد موفق در اطرافت صحبت کن و در زمینه انتخاب شغل از آنها کمک بگیر.
-در حین فکر کردن برای انتخاب راهت خیلی خودت را تحت فشار نگذار و گاهی اوقات اجازه بده ذهنت استراحت کند.
واین اطمینان را داشته باش که میتوانی راهت را انتخاب کنی فقظ تحقیق و کمک از دیگران منظور افراد خوب برای مشوزت را فراموش نکن.
در زمینه افسردگی اگر مشکلت حل نشد باز هم سوالی داشتی بپرس تا راهنمایی های بیشتری شوی.
و در آخر عرض میشود که اگر حرفه مشاوره را انتخاب کردی میتوانی این کار را از خیریه ها به صورت رایگان شروع کنی همچنین بهزیستی هم گروهی به نام همیاران دارد که در آنجا افراد تازه کار هم آموزش میبینند هم میتوانند کار کنند تا تجربه کسب کنند اما فراموش نکنید که برای موفقیت در هر کاری چه شغل و چه ازدواج اولویت و علاقمندی مهم است و علاقه داشتن است که انگیزه لازم برای ادامه کار در صورت به وجود آمدن هر مشکل در بین راه را به ما میدهد.
به امید موفقیت روز افزون در کار و زندگیتان