ناشناس

هم شکست عشقی خوردم و هم سرم کلاه رفته"کمکم کنین.

سلام من یه دختر 22 سالم ترم شش دانشگاهم ترم 4 به طور اتفاقی و یهویی یکی از همکلاسی هام که هیچ وقت فکر نمیکردم بهم پیشنهاد بده بهم پیشنهاد داد منم قبول کردم اوایل خیلی باهم خوب بودیم خیلی منو وابسته خودش کرد تا اونجایی که باهاش رابطه داشتم من از هدفش هیچ خبری نداشتم یه روزی بهم گفت رویا میتونی پولاتو از بانک برداری بدی به من منم 10 ملیون پول داشتم تو بانک گف کارگاه زدم به پول نیاز دارم گف من هر ماه از بانک بیشتر سود میدم بهت بعد 4 5 ماه هم کل پولتو پس میدم منم قبول کردم باورش کردم بعد این که اون پولو دادم هر روز ازم پول میخواس منم تا جایی که میتونستم کمکمش میکردم یه روزی ام پول خواست گفتم ندارم گف پس منو تو به درد هم نمیخوریم خداحافظ بعدا بلاکم کرد رفت بعد اون قضیه واقعا بیمار شدم به خاطر پول هام تا جایی که میخواستم خودکشی کنم از خانوادم هم به کسی نتوستم چیزی بگم دیوونه شدم بعد یه ماه تو دانشگاه دیدم گفتم بیا باهات حرف بزنم گفت باشه میخواستم پولمو ازش بگیرم الکی گف که دلم برات تنگ شده بود فلان بازم باهام خوب شد نازمو کشید تو اون مدت بازم پدل خواست دادم گفت که قسم میخورم هر چی پول گرفتمو یه جا برگردونم با ده ملیون بیشتر الان بازم دیشب پول خواست گفتم ندارم بلاک کرد دیلیت اکانت کرد گف اگه زنگم بزنی زنگ میزنم همه چیزو به بابات میگم واقعا الان بیچاره شدم فقط از شب به فکر خوردن قرص اینام که خودمو خلاص کنم
Sunday, March 11, 2018
الوقت المقدر للدراسة:
مؤلف: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

هم شکست عشقی خوردم و هم سرم کلاه رفته"کمکم کنین.

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 22 ساله )

سلام من یه دختر 22 سالم ترم شش دانشگاهم ترم 4 به طور اتفاقی و یهویی یکی از همکلاسی هام که هیچ وقت فکر نمیکردم بهم پیشنهاد بده بهم پیشنهاد داد منم قبول کردم اوایل خیلی باهم خوب بودیم خیلی منو وابسته خودش کرد تا اونجایی که باهاش رابطه داشتم من از هدفش هیچ خبری نداشتم یه روزی بهم گفت رویا میتونی پولاتو از بانک برداری بدی به من منم 10 ملیون پول داشتم تو بانک گف کارگاه زدم به پول نیاز دارم گف من هر ماه از بانک بیشتر سود میدم بهت بعد 4 5 ماه هم کل پولتو پس میدم منم قبول کردم باورش کردم بعد این که اون پولو دادم هر روز ازم پول میخواس منم تا جایی که میتونستم کمکمش میکردم یه روزی ام پول خواست گفتم ندارم گف پس منو تو به درد هم نمیخوریم خداحافظ بعدا بلاکم کرد رفت بعد اون قضیه واقعا بیمار شدم به خاطر پول هام تا جایی که میخواستم خودکشی کنم از خانوادم هم به کسی نتوستم چیزی بگم دیوونه شدم بعد یه ماه تو دانشگاه دیدم گفتم بیا باهات حرف بزنم گفت باشه میخواستم پولمو ازش بگیرم الکی گف که دلم برات تنگ شده بود فلان بازم باهام خوب شد نازمو کشید تو اون مدت بازم پدل خواست دادم گفت که قسم میخورم هر چی پول گرفتمو یه جا برگردونم با ده ملیون بیشتر الان بازم دیشب پول خواست گفتم ندارم بلاک کرد دیلیت اکانت کرد گف اگه زنگم بزنی زنگ میزنم همه چیزو به بابات میگم واقعا الان بیچاره شدم فقط از شب به فکر خوردن قرص اینام که خودمو خلاص کنم


مشاور: آقای علیدوست

سلام و عرض ادب و احترام.
نمی‌خواهیم با توصیه‌های بی‌مورد، شما رو آزرده‌تر کنیم. اگر بعد از این اتفاق، با هجوم خشم، اضطراب، ترس یا عصبانیت روبه‌رو شده اید، خود تونو سرزنش نکنید. اتفاقی که برای شما افتاده ، دشوارتر از  اونه  که با چند توصیه ساده از پس برطرف کردنش بربیایید. میزان زمان و تلاشی که برای رها شدن از این احساسات به آن نیاز دارید، با توجه به سن شما در زمانی که این اتفاق رخ داده و میزان و شدت آن متفاوت است.من واقعا نمیدونم الان چی باید بگم. اتفاقی که شما توصیفش کردین، خیلی دردناکه و می فهمم که چه تاثیر وحشتناکی روی شما گذاشته.... شاید سوال خیلی ها بعد از شنیدن این جریان  اینه که چرا این طور شد اما من بیشتر به این فکر می کنم که بعد از این شما چه می کنید...درباره این که چرا اون آدم با شما این کارو کرد، فقط می تونم بگم یک آدم در نهایت خودخواهی و خودپرستی و با زمینه های اختلال شخصیتی می تونه چنین کاری بکنه.اون از همون ابتدا نقشه ای داشته همین بوده که با شما ارتباط بگیره حتی تجاوز کنه اندوخته های مالی شما را داشته باشه وحتی بتونه با تهدید کردن مجددا بتونه باهاتون رابطه داشته باشه و یا مطالبه ی پول کنه.با این حال مطمئن باشین که اون آدم با کاری که با شما کرده توی زندگیش خیری نخواهد دید. اما مساله اینه که شما چطور باید به این اتفاق کنار بیاین و ازش چه تجربه ای کسب کنین.مهم ترین تجربه ای که از این اتفاق دردناک کسب کردین باید این باشه که سعی کنین ذهنیات و باورهای قدیمی رو دور بریزین و سبک زندگی خودتون رو تغییر بدید، توبه کنید و به خدا پناه ببرید.الان گرانبها ترین چیزی باید حفظش کنید امید. شا باید امید داشته باشید تا بتونید اولا این جریان رو خوب مدیریت کنید و در ثانی بتونید برنامه خوبی برای اینده ی خودتون داشته باشید.در ابتدا برای این کار سعی کنید محیط تحصیلی وشماره تماس خودتون رو تغییر بدید تا با اون شیاد دیگه در ارتباط نباشید.
ضرر های مالی اصلا  مهم نیست و به راحتی قابل جبران و بازگشت آن را فراموش کنید چون هر چه بیشتر دنبال گرفتن پول خود باشید بیشتر در منجلاب فرو میروید. رابطه ای که داشتید با رضایت شما بوده راه پیگیری سخت شده اما میتوانید شکایت کنید و این امر رااثبات کنید ولی مشکلات خاص خود را به دنبال دارد. بهتر است با یک مشاور حقوقی در این مورد صحبت کنید. از تهدید های او نترسید چون اگر ماجرا علنی شود  خودش هم باید پاسخگو باشد. هرگز ترس خودتون رو بروز ندید.حتما با یک مشاور به صورت حضوری در ارتباط باشید تا بتوانید این بحران را به خوبی و با کمترین آسیب ممکن پشت سر بگزارید.خود کرده را تدبیر نیست،  پس کسی رو مقصر ندونید و  به گذشته فکر نکنید. الان مهم مدیریت رفتار شماست که اوضاع را از این بدتر نکنید و بتونید در مدت کوتاهی به مسیر زندگی عادی خود برگردید.با مشاور حقوقی در مورد حقوقو ضایع شده و ترمیم صحبت کنید و تما با یک مشاور به صورت مستمر در ارتباط باشید.خداوند آه مظلوم را بی پاسخ نمیگزارد. اون آقا رو به خدا واگزار کن و خودت هم امیدت به خدا باشه.میتونید از جریان را در سینه حبس کنید اما شرایط رو بسنجید. بهترین چیز این که با یکی از اعضا خانواده خودتون جریان رو مطرح کنید. قطعا خیلی باعث سبکی شما و آسوده خاطر شدن شما میشود. اگه نمیتوانید به والدین بگویید حتما با یک مشاور مطرح کنید و برای احیاء روان خودتون ازش کمک بگیرید. از این پس هیچ تصمیمی را سرخود نگیرید .
و من الله توفیق



ارسل تعليقاتك
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.