ناشناس

روانشناسی: نمی دونم چرا تمرکز لازم رو برای درس خوندن و کارهای شخصی م ندارم"

چه چیزی روی درس خوندن تاثیر میذاره و باعث میشه ادم از ادما دور بشه اون انرژی قبلو نداشته باشه و مثل یک مرده متحرک باشه روابط اجتماعیش کندتر بشه و کسی ک چند ماه قبل انرژی درس خوندن داشت و بهترین بود الان...
Saturday, May 12, 2018
الوقت المقدر للدراسة:
مؤلف: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

روانشناسی: نمی دونم چرا تمرکز لازم رو برای درس خوندن و کارهای شخصی م ندارم"

ناشناس ( تحصیلات : سیکل ، 15 ساله )

چه چیزی روی درس خوندن تاثیر میذاره و باعث میشه ادم از ادما دور بشه اون انرژی قبلو نداشته باشه و مثل یک مرده متحرک باشه روابط اجتماعیش کندتر بشه و کسی ک چند ماه قبل انرژی درس خوندن داشت و بهترین بود الان...


مشاور: خانم موحدنساج

سلام به شما پرسشگر محترم و سپاس بابت اعتمادتان به راسخون، امیدوارم این پاسخ گویی زمینه ای باشد برای رفع مشکل شما. دوست عزیز، شما در سن زیبای نوجوانی قرار دارید. سنی که با عنوان انقلاب از آن یاد می شود، که دلیل آن تغییرات اساسی و بسیار در جسم و خلق و خوست.این سن به دلیل اینکه واسطه رسیدن کودک به جوانی و بزرگسالیست و تغییرات بنیادی زیادی در فرد ایجاد می کند تا او را برای آینده آماده کند، بسیار با اهمیت است. در این سن به خاطر تغییرات جسمانی که ناشی از تحولات بلوغ است و از طرفی به دلیل شکل گیری روحیه مستقل و رسیدن به هویت فردی در نوجوان، ما شاهد دوره هایی از بی حوصلگی، افسردگی ، عصبی بودن و ... هستیم که بیشتر آنها موقتی و گذراست و جای نگرانی خاصی ندارد. البته این به این معنا نیست که به این حالات بی توجه باشیم بلکه اگر مدت زمان آنها کوتاه و گذراست، آن را ناشی از شرایط سنی فرد دانسته و سعی می کنیم سریعتر به حالت اولیه برگردیم. شرط فرو نرفتن در حالات افسرده این است که تسلیم این بی حوصلگی نشوید و تا حد امکان خود را درگیر روابط اجتماعی، درس، ورزش و... کنید تا این زمان ها با موفقیت طی شود. در ضمن بعضی مواقع به خاطر تحولات جسمانی به خصوص در بانوان شاهد کمبود آهن در بدن فرد هستیم که مهم ترین نشانه این مشکل، عصبی بودن و بی حوصلگی های بدون دلیل است. در برخی مواقع نیز افراد به دلیل اشتغالات زیاد فکری دچار این حالات می شوند به خصوص در سن نوجوانی که درگیری های ذهنی شدت می یابد و فکر زیاد باعث خستگی و فرسودگی جسم و در نهایت بی حوصلگی در انجام امور روزمره می شود.
- توصیه بنده به شما این است که با فکر کردن زیاد به اتفاقات اطراف خود، خود را بیش از پیش درگیر نکنید و سعی کنید با خالی کردن ذهنتان، تمام توان خود را برای رسیدن به اهدافتان متمرکز کنید.
- علائق خود را بشناسید و در جهت رسیدن به آنها برنامه ریزی کنید ، حتی اگر در زمانهایی در انجام این امور بی حوصله شدید با فکر رسیدن سریعتر به هدف به خود انرژی تزریق کنید.
- از دیدن نیمه خالی لیوان اجتناب کنید، داشته های زندگی خود را بزرگ نمایی کنید جملات خود را مثبت بگویید و از تفکر منفی به شدت بپرهیزید. تفکر منفی انرژی زیادی از شما را هدر داده و خستگی روحی بسیاری برایتان فراهم می کند.
- اگر حالات افسرده در شما شدید است در صورت امکان به یک مشاور مجرب در زمینه مشاوره فردی مراجعه کنید.
- درباره دلنگرانی های خود با مادر یا خواهرتان صحبت کنید
، آنها بهترین شناخت را از روحیات شما دارند و کمک بسیاری برای رسیدن شما به آرامش هستند.
- همیشه حداقل در ظاهر شاداب باشید، و سرزندگی را به خود تلقین کنید تا این روحیه در شما تداوم یابد. از جمع های خانوادگی و دوستانه اجتناب نکنید و با درگیر کردن خود در شادی جمع روحتان را با نشاط کنید.
- بنده شناخت دقیقی از شما ندارم، ولی شاید این حالات شما ناشی از اتفاقات اطراف شما نیز باشد. با خودتان فکر کنید و سعی کنید دلیل اصلی خستگی روحیات را کشف کنید. وقتی دلیل اصلی کشف شد، با تمام قوا برای برطرف کردن و شکستن آن تلاش کنید.
- شما آینده ای زیبا و روشن پیش رو دارید پس سعی کنید با آرامش و تدبیر این دوران سرنوشت ساز را سپری کنید، و از لحظات زندگی خود بهترین استفاده را داشته باشید، شما هیچ گاه دوباره ۱۵ ساله نخواهید بود.
موفق باشید.



ارسل تعليقاتك
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.