ناشناس

شوهرم بخاطر مسایل و مشکلات زندگی، بسیار بی حوصله و عصبی شده اند. چکار می توان کرد؟

سلام بنده در دوران عقد بسر میبرم و با هسرم از قبل اشنا بودم ایشون رفتارهایی الان دارند گه قبلا نذاشتند بخلطر مسایل و مشکلات زندگی بسیار بی حوصله و عصبی شدند و با من تغییر رفتار دادند از لسیاری از رفتارهای ایشون میرنجم و بازهم بهشان میگم و ایشان قبول دارند و معذرت خواهی میکنند. اما خسته شدم به طرز عجیبی سرد شدند و بی اعصاب خسته شدم از بی مهری ایشان. میخواهم بهشون بگم که دوهفته همدیگر را نبینیم تماس نگیریم تا فکری ور مورد رفتارش بکند و نتبجه را اعلام کند به نظر شما بگویم ‌ بعد دوهفته جدا شویم؟ خسته شدم خیلی بهش تذکر میدن ایشون مدام از رفنار خانواده من میرنجند و بخاطر اونها با من بدرفتاری میکند مدام با من سرد است مدام بداخلاقی با اینکه میداند بیشترین دلیل انتخابم اخلاق بوده . چه کنم تروخدا سریع بگید
Friday, June 1, 2018
الوقت المقدر للدراسة:
مؤلف: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

شوهرم بخاطر مسایل و مشکلات زندگی، بسیار بی حوصله و عصبی شده اند. چکار می توان کرد؟

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 32 ساله )

سلام بنده در دوران عقد بسر میبرم و با هسرم از قبل اشنا بودم ایشون رفتارهایی الان دارند گه قبلا نذاشتند بخلطر مسایل و مشکلات زندگی بسیار بی حوصله و عصبی شدند و با من تغییر رفتار دادند از لسیاری از رفتارهای ایشون میرنجم و بازهم بهشان میگم و ایشان قبول دارند و معذرت خواهی میکنند. اما خسته شدم به طرز عجیبی سرد شدند و بی اعصاب خسته شدم از بی مهری ایشان. میخواهم بهشون بگم که دوهفته همدیگر را نبینیم تماس نگیریم تا فکری ور مورد رفتارش بکند و نتبجه را اعلام کند به نظر شما بگویم ‌ بعد دوهفته جدا شویم؟ خسته شدم خیلی بهش تذکر میدن ایشون مدام از رفنار خانواده من میرنجند و بخاطر اونها با من بدرفتاری میکند مدام با من سرد است مدام بداخلاقی با اینکه میداند بیشترین دلیل انتخابم اخلاق بوده . چه کنم تروخدا سریع بگید


مشاور: علی محمد صالحی

سلام و عرض احترام.
یکی از مسائلی که بعد از ازدواج برای خیلی از همسران جوان مشکل ایجاد میکنه، و باعث ناراحتی و تنش میشه، انتظارات نابجا و غیر واقع گرایانه زن و شوهر از همدیگه است. بخصوص از طرف خانمها، که گاهی با یک نگرش کاملا غیر واقع گرایانه ازدواج میکنن و انتظار دارن که بعد از ازدواج شوهر اونها، همیشه تمام توجهش به سمت همسرش باشه و هیچ وقت ناراحتی یا سردی از طرف شوهرش نبینه و با هیچ مشکلی هم مواجه نشه، و وقتی وارد زندگی و ازدواج میشن و خلاف این رو میبینن، ناامید و سَرخورده میشن. البته منظورم این نیست که بگم تو اینطوری هستی، چون شناختی نسبت به تو و نگرشهات ندارم، میخوام بگم این مسئله خیلی رایجه، و باید مواظب باشی که، دچار نگرشهای غیرواقع گرایانه نشده باشی، چون در حقیقت ازدواج و زندگی مشترک کار مشکلیه و اصلا راحت نیست. یعنی سختیها و خوشیها، در هم پیچیده شدن، گاهی خوشی و لذت و آرامشه، و گاهی ناراحتی و سختی و ناامیدی. نکته بعد، گفتی «بخاطر مسایل و مشکلات زندگی، بسیار بی حوصله و عصبی شدند»، اگر بی حوصله و عصبی شدن شوهرت بخاطر مسائل و مشکلات زندگی باشه، تا حدی قابل قبوله و جای نگرانی زیادی نداره، منظورم اینه که اگه شوهرت بدون دلیل مشخص بی حوصله و عصبی میشد، جای نگرانی بیشتری بود، اما وقتی بخاطر مسائل و مشکلات زندگی دچار این امور شده باشه، با برطرف شدن مسائل و مشکلات، حال اون هم بهتر میشه و ارتباطش هم با تو بهتر میشه، و در این شرایط سخت باید به شوهرت اعتماد بنفس بدی و ازش حمایت کنی تا اون هم از این شرایط از تو خشنودتر بشه و بتونه بهتر مسائل رو حل کنه. و راجع به اینکه گفتی «از بسیاری رفتارهای ایشون میرنجم و بازهم بهشان میگم و ایشان قبول دارند و معذرت خواهی میکنند»، میخوام بگم، هر دو طرف رفتار خوبی انجام میدید، یعنی هم تو که وقتی از رفتار شوهرت میرنجی و بهش میگی، کار خوبی میکنی، هم شوهرت، مرد خوبیه که رفتار اشبتاهش رو میپذیره، معذرت خواهی هم میکنه، مردهای زیادی نیستند که وقتی رفتار اشتباهی کردند قبول کنن و بعدش عذرخواهی هم انجام بدن. و باید قدرش رو از این جهت بدونی. و پیشنهاد اینکه دو هفته همدیگه رو نبینید، بد نیست، گاهی فاصله گرفتن بین همسران موجب میشه بعد از وصال، قدر همو بیشتر بدونن و به هم نزدیکتر بشن، اما اینکه بخوای دو هفته همدیگه رو نبینید و بعد از دو هفته جدا بشید، منطقی به نظر نمیرسه، یعنی دلیلی نداره که دو هفته از هم فاصله بگیرید بعد بهش بگی که من میخوا جدا بشم، که چی بشه؟ ثانیا شما هنوز اول راه هستید و به این زودی نباید حرفی از طلاق و جدایی بزنید، یعنی حتی حرفش هم قشنگ نیست، البته من شرایط زندگی تو و همسرت رو نمیدونم و نمیتونم قضاوت کنم، ولی با توجه به همین نکاتی که گفتی به نظر میرسه مسائل شما اونقدر شدید نیست که مجبور به جدایی باشید. با توجه به این جملت که گفتی «خیلی بهش تذکر میدن ایشون مدام از رفنار خانواده من میرنجند و بخاطر اونها با من بدرفتاری میکند»، من این برداشت رو کردم که خانواده تو، به شوهرت خیلی تذکر میدن و به بیان دیگه خیلی بهش گیر میدن، اون هم رنجیده میشه و بجاش با تو بدرفتاری میکنه، اگه این برداشت من درست باشه، خانوادت رفتار اشتباهی انجام میدن که خیلی به شوهر تو تذکر میدن، حتی اگه رفتار نامناسبی هم داره نباید بصورت مستقیم به اون تذکر بدن و جلوی تو و بقیه تحقیرش کنن، هر مردی باشه ناراحت میشه و عکس العمل منفی نشون میده. بنابراین بهتره به خانوادت بگی دست از این کار بردارن و بیش از حد به شوهرت تذکر ندن، چون تذکر بیش از حد موجب لجاجت شوهرت میشه و همونطور که خودت اشاره کردی رابطش با تو بدتر میشه و هیچ پیامد مثبتی هم نخواهد داشت. نکته آخر، برای اینکه بین زن و شوهر ارتباط و تعامل خوبی وجود داشته باشه، پنج عامل ضروری، باید بینشون رایج باشه، اون پنج عامل عبارتند از:
1.گفتگو
تا وقتی مایل باشید و بتونید درباره موضوعات صحبت کنید فرصتی برای یافتن راه حل دارید؛ اما اگر در واقع فقط باهم دعوا کنید؛ گفتگویی باهم ندارید؛ و وقتی گفتگو نباشد ارتباط بین شما هم تحلیل میره.
2.شوخ طبعی
خیلی جدی نباشید؛ آیا می تونید به حساسیت ها؛ بزرگ نمایی ها و اغراق آمیز کردن مسایل بخندید؛ اگه بتونید نشونه خوبیه.
3.تعهد
آیا واقعا به این ارتباط متعهد هستید یا قصدتان ففط وقت گذرانیه، تعهد یعنی اینکه شما به طور منظم تمام تلاشتان را به کار گیرید که رابطه تان را به بهترین شکل ممکن تبدیل کنید.
4.انعطاف پذیری
آیا میتونید گه گاهی منعطف باشید؛ مصالحه کنید و تسلیم بشید؛ آیا میتونید بدون جروبحث، درباره موضوعی باهم گفتگو کنید.
5. عاشق هم هستید
آیا به یکدیگر اهمیت می دهید و توجه دارید و هرروز آن را بیان می کنید؟
موفق و شاد و خوشبخت باشی.
 
بیشتر بخوانید:
بهترین راه گفتگو میان همسران



ارسل تعليقاتك
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.