ناشناس
به دلیل دود و دم از ادامه زندگی با همسرم خسته شدم، باید چیکار کنم؟
من یه بچه دارم چند ساله ازدواج کردم از اعتیاد همسرم خسته شدم دوست دارم از زندگی فرار کنم خیلی باهاش مبارزه کردم ولی تاثیری نداشته.
مشاور: علی محمد صالحی
عرض سلام و احترام.
خودتون بهتر میدونید که فرد معتاد با چه مسائل و مشکلاتی درگیره، و اعتیاد چیزی نیست که براحتی بتوان از آن خلاص شد. شما بیان نکردید که آیا همسرتون بجز اعتیاد، مسئله دیگه ای داره یا نه؟ مثلا از جهت خرجی دادن، توجه به زن و بچه، سر کار رفتن و..، چون بعضی مردها هستن که، اعتیاد دارن ولی سرکار هم میرن، به خونوادشون هم خرجی میدن و..، بعضی دیگه علاوه بر اینکه معتاد هستند مسائل و مشکلات دیگه ای هم دارن مثل اینکه هیچ کار و درآمدی ندارن یا ...، که اگه شوهر شما جزء دسته اول باشه زندگی با اون راحتتره، ولی اگه جزء دسته دوم باشه مسائل و مشکلات بیشتری داره. در هر حال شما یک سری اقداماتی رو میتونی انجام بدی.
مرحله اول: تغییر شرایط
اول اینکه شرایط موجود رو تغییر بدید، یعنی سعی کنید همسرتون اعتیاد رو ترک کنه، البته باید دقت کنید که گاهی اعضای خانواده فرد معتاد، به شیوههایی به فرد معتاد کمک میکنند که نه تنها به بهبودی او منجر نخواهد شد، بلکه راه را نیز برای ادامه یافتن اعتیاد وی هموار میکند، آنها تمایلی به پذیرش اعتیاد بهعنوان یک اختلال ندارند و باور ندارند که مانند هر بیماری دیگری، فرد بیمار باید مسئولیت بیماری خود را بپذیرد و برای بهبود یافتن، تلاش کند. اعتیاد مانند هر بیماری دیگری نیاز به این دارد که فرد معتاد وجود آن را بپذیرد و مسئولیت انجام اقدامات لازم برای بهبودی از این اختلال را شخصا بر عهده بگیرد. نپذیرفتن این موضوع از طرف سایر اعضای خانواده، باعث میشود تا آنها در چرخه باطل تغییر رفتار فرد معتاد و شکستهای مکرر، گرفتار و با احساس خشم، افسردگی، ناامیدی و سرخوردگی دست به گریبان شوند.
زمانیکه سایر اعضای خانواده با عضو مصرفکننده، بهگونهای رفتار کنند که او نتواند با پیامدهای مصرف مواد روبه رو شود و از مسئولیت اعمالش شانه خالی کند، در واقع دست به حمایت پنهان میزنند. حمایت پنهان باعث میشود فرد معتاد به مصرف مواد ادامه دهد چون میداند در صورتیکه مشکلی در این رابطه پیش آید، سایر اعضای خانواده مسئولیت حل آن را برعهده میگیرند. صرف نظر از انگیزه کمکهایی که از طرف اعضای خانواده به فرد معتاد میشود (حفظ آبرو، ترحم، دلسوزی و...) این گونه حمایت ناسالم، به طولانیتر شدن مصرف مواد مخدر منجر میشود. برای درک بیشتر این مفهوم، به چند نمونه از حمایت های پنهانی توجه کنید:
خودتون بهتر میدونید که فرد معتاد با چه مسائل و مشکلاتی درگیره، و اعتیاد چیزی نیست که براحتی بتوان از آن خلاص شد. شما بیان نکردید که آیا همسرتون بجز اعتیاد، مسئله دیگه ای داره یا نه؟ مثلا از جهت خرجی دادن، توجه به زن و بچه، سر کار رفتن و..، چون بعضی مردها هستن که، اعتیاد دارن ولی سرکار هم میرن، به خونوادشون هم خرجی میدن و..، بعضی دیگه علاوه بر اینکه معتاد هستند مسائل و مشکلات دیگه ای هم دارن مثل اینکه هیچ کار و درآمدی ندارن یا ...، که اگه شوهر شما جزء دسته اول باشه زندگی با اون راحتتره، ولی اگه جزء دسته دوم باشه مسائل و مشکلات بیشتری داره. در هر حال شما یک سری اقداماتی رو میتونی انجام بدی.
مرحله اول: تغییر شرایط
اول اینکه شرایط موجود رو تغییر بدید، یعنی سعی کنید همسرتون اعتیاد رو ترک کنه، البته باید دقت کنید که گاهی اعضای خانواده فرد معتاد، به شیوههایی به فرد معتاد کمک میکنند که نه تنها به بهبودی او منجر نخواهد شد، بلکه راه را نیز برای ادامه یافتن اعتیاد وی هموار میکند، آنها تمایلی به پذیرش اعتیاد بهعنوان یک اختلال ندارند و باور ندارند که مانند هر بیماری دیگری، فرد بیمار باید مسئولیت بیماری خود را بپذیرد و برای بهبود یافتن، تلاش کند. اعتیاد مانند هر بیماری دیگری نیاز به این دارد که فرد معتاد وجود آن را بپذیرد و مسئولیت انجام اقدامات لازم برای بهبودی از این اختلال را شخصا بر عهده بگیرد. نپذیرفتن این موضوع از طرف سایر اعضای خانواده، باعث میشود تا آنها در چرخه باطل تغییر رفتار فرد معتاد و شکستهای مکرر، گرفتار و با احساس خشم، افسردگی، ناامیدی و سرخوردگی دست به گریبان شوند.
زمانیکه سایر اعضای خانواده با عضو مصرفکننده، بهگونهای رفتار کنند که او نتواند با پیامدهای مصرف مواد روبه رو شود و از مسئولیت اعمالش شانه خالی کند، در واقع دست به حمایت پنهان میزنند. حمایت پنهان باعث میشود فرد معتاد به مصرف مواد ادامه دهد چون میداند در صورتیکه مشکلی در این رابطه پیش آید، سایر اعضای خانواده مسئولیت حل آن را برعهده میگیرند. صرف نظر از انگیزه کمکهایی که از طرف اعضای خانواده به فرد معتاد میشود (حفظ آبرو، ترحم، دلسوزی و...) این گونه حمایت ناسالم، به طولانیتر شدن مصرف مواد مخدر منجر میشود. برای درک بیشتر این مفهوم، به چند نمونه از حمایت های پنهانی توجه کنید:
- نجاتدادن فرد از مشکلات قانونی که بهدلیل مصرف مواد با آنها روبه رو شده است مانند گذاشتن وثیقه برای آزادکردن فرد از زندان.
- پرداخت پول برای تهیه مواد مخدر یا پرداخت بدهیها، زمانیکه او پول خود را صرف خریدن مواد مخدر کرده و قرض خود را نپرداخته است.
- برعهدهگرفتن وظایفی که فرد معتاد خود قادر به انجام آن است؛ مثلا تامین هزینههای مالی او و دلیل و بهانهآوردن برای توجیه رفتارهای غیرمسئولانه فرد.
- تلاش برای مخفیکردن اعتیاد فرد به این دلیل که آشکارشدن آن سبب سرشکستگی و شرمندگی سایر اعضای خانواده میشود.
- دروغ گفتن به دیگران برای حفظ آبرو و سرپوش گذاشتن بر رفتار او.
حال که با مفهوم حمایت پنهان آشنا شدید باید بدانید گام اول برای بازگرداندن آرامش به زندگیتان، دستبرداشتن از حمایتهای این چنینی از همسرتان است. بیشتر اوقات این کمکها ناشی از علاقه و دلسوزی است که اعضای خانواده نسبت به فرد دارند یا ناشی از آموزههایی است که درباره حمایت از خانواده و حفظ آبرو آموخته اند. خودداری کردن از آن چه سالها آموخته و به آن عمل کردهاید کار آسانی نیست؛ اما همواره به خاطر داشتهباشید اِعمالکردن حمایتهای این چنینی شاید در کوتاهمدت و بهصورت فوری و در ظاهر، احساس کنترل بیشتری به شما بدهد؛ اما به ادامهیافتن این چرخه معیوب منجر میشود؛ بنابراین از انجام کارهایی که بهعنوان نمونه حمایتهای پنهانی شمردیم، خودداری کنید.
مرحله دوم: پذیرفتن شرایط موجود
بر فرض که شما همه کاری برای تغییر همسرتون و ترک اعتیاد وی انجام دادید ولی او ترک نکرد، کاری که میتونید انجام بدید اینه که شما بپذیرید که اون معتاده و کاری هم نمیتونید براش انجام بدید. مثل خیلی از زنهای دیگه که، معتاد بودن شوهرشون رو پذیرفتند و با او زندگی مسالمت آمیزی دارن. و اگر شرایط موجود را پذیرفتید و قبول کردید که همسر من این شرایط رو داره و من هم، اونو به همین صورتی که هست پذیرفتم، برای بهبود روحیه خودتون چند کار باید انجام بدید: اول اینکه اصطلاحا باید «خودتقویت گری» کنید، یعنی روح و جسمتون رو از راههای مختلف مثل ورزش مداوم و منظم، ریلکسیشن، افزایش اعتماد به نفس، ارتباط بیشتر با دوستان و فامیل و... تقویت کنید. چون شما وقتی میتونید شرایط موجود رو تحمل کنید و کمتر اذیت بشید که قوی باشید و تحمل خودتون رو زیاد کرده باشید. و اگه اعتیاد همسرتون رو پذیرفتید دیگه نیازی نیست که بخواید از زندگی فرار کنید، مثل اینکه، بر فرض همسرت یک بیماری داره که فعلا راه درمانی نداره و باید همیشه دارو مصرف کنه، شما هم همسرت رو به همراه اون بیماری میپذیری.
مرحله سوم: تصمیم گیری کنید
بر فرض اگر نه میتونید شوهرتون رو ترک بدید، نه میتونید بپذیرید که او همچنان معتاد باشه و واقعا زندگی در چنین شرایطی برای شما سخت و ناراحت کننده است، یک تعارض پیش میاد، یعنی این مسئله مطرح میشه که در این شرایط، آیا شما جدا بشید بهتره یا اینکه تحمل کنید و صبر و بردباری پیشه کنید. برای حل این تعارض و اینکه شما بتونید تصمیم درست تری بگیرید یک کاغذ بردارید و روی اون سود و منافع جدا شدنتون از همسرتون رو بنویسید، یعنی خودتون فکر میکنید، با دیگران مشورت میکنید، اگر خانمهایی رو میشناسید که شوهرشون معتاد بوده و از او جدا شدند میپرسید راضی هستند یا نه و...، یعنی دقیق بررسی میکنید بعد همه رو یادداشت میکنید که ببینید اگر جدا بشید چه فوایدی برای شما داره، مثلا مینویسید آرامش بیشتر، تنش کمتر، امکان اینکه دوباره ازدواج کنید، و...، وقتی همه رو نوشتید به هر موردی که نوشتید از یک تا صد، نسبت به ارزش و اهمیتی که برای شما داره، امتیاز بدید مثلا برای مورد اول که نوشتید آرامش بیشتر، چون برای شما آرامش خیلی مهمه به این مورد 85 امتیاز میدید، به مورد بعدی مثالا 70 امتیاز میدید و.. .، و بعد همه را با هم جمع میکنید مثلا میشه 650 امیتاز.
و در طرف دیگه کاغذ سود و منافع جدا نشدنتون رو مینویسید، مثلا مینویسید سایه شوهر بالای سرمه، زندگی مشترک دارم و...، باید به صورت جزئی و دقیق هم فوایدش رو بنویسید، بعد برای هر موردی هم که برای فواید جدا نشدنتون نوشتید هم امتیاز میدید، مثلا برای مورد اول 70 امتیاز و همین طور همه موردها نسبت به اهمیتی که برای شما داره امتیاز میدید و بعد همه امیتازها رو با هم جمع میکنید.
در پایان امتیاز جدا شدن از همسرتون، و امتیاز جدا نشدن از همسرتون رو با هم مقایسه میکنید هر کدوم که امتیاز بیشتری آورده بود همون میشه انتخاب شما. مثالا امتیاز جدا شدن از همسرتون شده 650 امتیاز و امتیاز جدا نشدن از همسرتون شده 800 امیتاز، متوجه میشید که با وجودی سختی های فعلی به نفع شماست که از همسرتون جدا نشید.
موفق و شاد و سربلند باشید
بیشتر بخوانید:
چگونه می توان به یک معتاد کمک کرد؟
مرحله دوم: پذیرفتن شرایط موجود
بر فرض که شما همه کاری برای تغییر همسرتون و ترک اعتیاد وی انجام دادید ولی او ترک نکرد، کاری که میتونید انجام بدید اینه که شما بپذیرید که اون معتاده و کاری هم نمیتونید براش انجام بدید. مثل خیلی از زنهای دیگه که، معتاد بودن شوهرشون رو پذیرفتند و با او زندگی مسالمت آمیزی دارن. و اگر شرایط موجود را پذیرفتید و قبول کردید که همسر من این شرایط رو داره و من هم، اونو به همین صورتی که هست پذیرفتم، برای بهبود روحیه خودتون چند کار باید انجام بدید: اول اینکه اصطلاحا باید «خودتقویت گری» کنید، یعنی روح و جسمتون رو از راههای مختلف مثل ورزش مداوم و منظم، ریلکسیشن، افزایش اعتماد به نفس، ارتباط بیشتر با دوستان و فامیل و... تقویت کنید. چون شما وقتی میتونید شرایط موجود رو تحمل کنید و کمتر اذیت بشید که قوی باشید و تحمل خودتون رو زیاد کرده باشید. و اگه اعتیاد همسرتون رو پذیرفتید دیگه نیازی نیست که بخواید از زندگی فرار کنید، مثل اینکه، بر فرض همسرت یک بیماری داره که فعلا راه درمانی نداره و باید همیشه دارو مصرف کنه، شما هم همسرت رو به همراه اون بیماری میپذیری.
مرحله سوم: تصمیم گیری کنید
بر فرض اگر نه میتونید شوهرتون رو ترک بدید، نه میتونید بپذیرید که او همچنان معتاد باشه و واقعا زندگی در چنین شرایطی برای شما سخت و ناراحت کننده است، یک تعارض پیش میاد، یعنی این مسئله مطرح میشه که در این شرایط، آیا شما جدا بشید بهتره یا اینکه تحمل کنید و صبر و بردباری پیشه کنید. برای حل این تعارض و اینکه شما بتونید تصمیم درست تری بگیرید یک کاغذ بردارید و روی اون سود و منافع جدا شدنتون از همسرتون رو بنویسید، یعنی خودتون فکر میکنید، با دیگران مشورت میکنید، اگر خانمهایی رو میشناسید که شوهرشون معتاد بوده و از او جدا شدند میپرسید راضی هستند یا نه و...، یعنی دقیق بررسی میکنید بعد همه رو یادداشت میکنید که ببینید اگر جدا بشید چه فوایدی برای شما داره، مثلا مینویسید آرامش بیشتر، تنش کمتر، امکان اینکه دوباره ازدواج کنید، و...، وقتی همه رو نوشتید به هر موردی که نوشتید از یک تا صد، نسبت به ارزش و اهمیتی که برای شما داره، امتیاز بدید مثلا برای مورد اول که نوشتید آرامش بیشتر، چون برای شما آرامش خیلی مهمه به این مورد 85 امتیاز میدید، به مورد بعدی مثالا 70 امتیاز میدید و.. .، و بعد همه را با هم جمع میکنید مثلا میشه 650 امیتاز.
و در طرف دیگه کاغذ سود و منافع جدا نشدنتون رو مینویسید، مثلا مینویسید سایه شوهر بالای سرمه، زندگی مشترک دارم و...، باید به صورت جزئی و دقیق هم فوایدش رو بنویسید، بعد برای هر موردی هم که برای فواید جدا نشدنتون نوشتید هم امتیاز میدید، مثلا برای مورد اول 70 امتیاز و همین طور همه موردها نسبت به اهمیتی که برای شما داره امتیاز میدید و بعد همه امیتازها رو با هم جمع میکنید.
در پایان امتیاز جدا شدن از همسرتون، و امتیاز جدا نشدن از همسرتون رو با هم مقایسه میکنید هر کدوم که امتیاز بیشتری آورده بود همون میشه انتخاب شما. مثالا امتیاز جدا شدن از همسرتون شده 650 امتیاز و امتیاز جدا نشدن از همسرتون شده 800 امیتاز، متوجه میشید که با وجودی سختی های فعلی به نفع شماست که از همسرتون جدا نشید.
موفق و شاد و سربلند باشید
بیشتر بخوانید:
چگونه می توان به یک معتاد کمک کرد؟