ناشناس
مشاوره ازدواج: چگونه آمادگی قبل از ازدواج را کسب کنم؟
سلام مجدد در اخرین مشاوره به بنده راجب هویت صحبت کردید و اینکه خودتو بشناسی مسیر برات اسان میشه.بنده یکم راجب هویت خودم توضیح میدم اگه ممکنه بنابرحرف بنده چه کارهایی انجام بدم و البته کارایی که الانم انجام میدم رو بیان میکنم تا دوباره مزاحم نشم.
بنده از سن دوازده سالگی تا همین چند وقت پیش تو یه دوره ی تاریکی،پر از گناه،پرخاشگری و ... بودم.همین سختی های این دوره باعث شد چشمم باز بشه حقایقی رو بفهمم دغدغه هام عوض شه و مانند یه پرنده ی زندانی که ازاد شده به پرواز در بیام الانم کسی نیستما ولی خلاصه که دوباره متولد شدم.
به شدت با اطرافیانم فرق دارم که اینا همه لطف خداست.دنبال دختر بازی و شماره دادن اصلا نیستم اعتقاد دارم باید چند سال این دو جنس از هم دور باشن و اینکه فطرت ما سبک زندگی غربی رو که درش حد و حدودی برای همه مسائل به خصوص مسئله محرم نامحرم وجود نداره رو قبول نمیکنه.برای همین میخوام یه پارچه روی زیر شکم و چشام و بخش جنسی مغزم بکشم و تلاش کنم تا در اینده زندگی خوبی داشته باشم.راستش تا چند وقت پیش دغدغه هام چیزای مزخرفی بود مثلا رفیق شدن با لاتای پارک یا ..... الان طرز فکرم عوض شده کاملا.علاقه فوق العادهرای به خدا پیدا کردم و در راه رسیدن به محبت اهل بیتم.زبان اموزی میکنم و این تابستون برنامه ریختم رو گرامر و حرف زدن و ... اینای زبان کار کنم.غیبت نکردن فحش ندادن رو اینکه اذان و دادن بلافاصله وسط هرکاری بودم برم و رو نماز مودبانه رو مطالعه رو ورزش خونه رو هر روز زیارت عاشورا خوندن هر روز قران خوندن ولو یه صفحه رو احترام به پدر و مادر و ....... کار کردم و میکنم تا الانم اکثرشو تموم کردم یعنی از بیست و یک روز گذشته.بنده چون نوجوونم هرکاری بخوام میتونم رو خودم انجام بدم بنابراین وقتی اینقدر سریع تونستم عادت هر روز زیارت عاشورا رو در خودم ابجاد کنم میگم حیف نیست بزارم این دوران بگذره!!
اهان اینم بگم که دوستی با جنس مخالف الحمدلله برام قبح داره و برای همین زیاد فکرم درگیر نمیشه ولی در رابطه با این قضیه هم مزالعاتی انجام دادم مقالاتی خوندم افتخار نیستا!!!نادانی کردم ولی میتونم بگم با روحیات جنس مخالف اشنایی نسبتا کاملی دادم به صورت کلی!مثلا اینکه هشتاد درصدشون احساساته بصری نیستن از بودن با یک مرد بی اعتماد به نفس خوششون نمیاد و دنبال بودن با کسی ان که پیششون ارامش داشته باشن و....
ببخشید طولانی شد اما راستش من با این سنم نمیتونم پیش مشاور که!!
ازتون خواهش میکنم یه جواب جامع و کامل و واسع بدین هرچی زودتر بهتر😉
چون زحمت کشیدید اینهمه مطلبو خوندید صد بار استغفار میطلبم براتون امیدوارم به دردتون بخوره یا حق
مشاور: خانم قربانی
سلام بر شما همراه همیشگی سایت راسخون، بسیار خوشحالم که میبینم انقدر پر انرژی و باانگیزه پیگیر حل مسئله خود هستید و همچنان من و همکارانم رو برای مشورت انتخاب میکنید.
دوست تازه جوان من، تولدت دوباره ات رو بهت تبریک میگم و خوشحالم که طلایی ترین دوران زندگیت و در ابتدای مسیر بهترین اتفاق زندگیت رو تجربه کردی. هر ادمی بعد از یک سری فراز و فرودها به تولد دوباره نیاز داره تا یکبار دیگه زندگیش رو بسازه وبه لطف و عنایت الهی، این توفیق خیلی زود نصیب شما شده. امیدوارم قدردان این لطف الهی بوده و در نهایت قدرت پاسدار قداست و نورانیت اون باشید. در ادامه و پاسخ به سوال شما، ابتدائا از توضیحات مبسوط شما تشکر میکنم و لازمه بدونید که بیشترین چیزی که مارو در پاسخ های دقیق کمک میکنه، همین توضیحات خوب شماست. دوست عزیز، با توصیفی که شما از خودتون داشتید، ظاهرا شما به مرحله "دستیابی به هویت" رسیدید و این هم یک تبریک ویژه داره مخصوصا بخاطر سرعت خوبتون. هویت یک تغییر شناختی در دوران نوجوانی ست که به نوعی، " سوال من کیستم" را جواب میده و به چیستی فرد اشاره میکند. و به زبان عامیانه، زشت وزیبا و اصول، معیار و محور زندگی فرد رو مشخص میکند و شامل حوزه های ملی، شغلی، مذهبی، جنسی، تحصیلی، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی میشه. و چهار حالت داره:
1-دستیابی به هویت( identity achievement)
افرادی که در این وضعیت قرار دارند، بحران هویت پرسشگری را پشتسر گذاشتهاند. این افراد، شخصاً به مواضع فکری خاصی دست یافته و به آنها پایبندند و در مورد شغل خود نیز به تصمیم قطعی رسیدهاند. آنان هویتشان را کشف می کنند و متعهدانه با دیگران ارتباط دارند.
2- وقفهی هویتیابی
افراد این گروه نیز نسبت به شغل و جهانبینی خود احساس تعهد میکنند، ولی در آنها علایمی از تجربهی بحران دیده نمیشود. آنها بیچونوچرا خانوادهی خود را پذیرفتهاند. آنان افراد متعهدی هستند ولی خودشان هویتشان را کشف نکرده اند.
3- تعلیق
این جوانان در حال تجربهی بحران هویت هستند. آنان فعالانه میکوشند پاسخهایی به پرسشهای خود بیابند و هنوز گرفتار تعارض بین علائق خود هستند. آنان خود هویتشان را کشف می کنند اما نسبت به دیگران متعهد نیستند.
4- پراکندگی هویت
این اصطلاحی است که مارسیا برای مفهوم «سردرگمی در هویتیابی» بهکار برده است. بعضی از افرادی که در این دسته قرار میگیرند ممکن است در گذشته دچار بحران هویت بوده یا نبوده باشند. آنان نه هویتشان را کشف کرده اند و نسبت به دیگرا متعهد نیستند. دوره نوجوانی، سن خودشناسی و به خود آمدن، شکل گیری اعتقادات ، بوده و فرد به دلیل تحولات و رشد ذهنی مختص این دوره، رشد بیشتری در ادراک و تعقل داشته و دنبال منطق مورد قبول خود در گفته های دیگران می باشد و همه این لوازم، چیزهایی است که در مسیر هویت یابی بهش نیاز داره. علاوه براینها، شک مذهبی و گرایش های شدید مذهبی هم از دیگر ویژگی های دوره سنی نوجوانی محسوب میشه. دین حمایت های ویژه ای از نوجوان در بحرانها خواهد داشت. فواید دین برای نوجوان رو میشه اینطور بیان کرد: