ناشناس
مشاوره ازدواج: خواستگارم چطور باید مادرش رو برای ازدواج با من راضی کنه؟
سلام خسته نباشید سه ساله من و برادرشوهرابجیم همدیگه رو میخایم ولی از وقتی مامانش و خانوادش مخالفت کردن ،دوست پسرمم سرد شده ،نزدیک دو ونیم ساله رابطه تلفنی هم نداریم...بمن گفتن داره زن میگیره منم از حرصم خواستگار اومد قبول کردم بعد عقد فهمیدم چه اشتباهی کردم ،طلاقمو گرفتم .چکار کنم دوست،پسرم بیاد طرفم و اقدام کنه و جلو خانوادش استقامت کنه؟؟؟؟اینم بگم واسه ازدواج ابجیمم مخالف بودن...خیلی خیلی خیلی همدیگه رو دوست،داریم فقط میگه مامانم مریضه یه اتفاقی براش میفته،خواهش میکنم کمکم کنید و جواب رو برام کامل به ایمیلم ارسال،کنید ممنونم.....
مشاور: احسان فدایی
با سلام و سپاس از همراهی شما، از این که ما را امین خود دانستید کمال تشکر وقدردانی را داریم. ما قدر ارتباط با شما را می دانیم.
نیاز به ازدواج و برقرار کردن روابط عاشقانه با جنس مخالف با رسیدن به سن بلوغ و جوانی به طور طبیعی در آدمی به وجود می آید. هدف از این احساس پاک و مقدس که خداوند در انسان قرار داده، تشکیل زندگی سالم و تربیت فرزندان صالح و بقای نسل بشر و رسیدن به آرامش و تکمیل انسان است. بسیاری از جوانان، خصوصا دختران، به دلیل نداشتن اطلاع کافی از این احساس انسانی، هنگامی که به این مرحله از زندگی می رسند، دچار سردرگمی می شوند و نمی توانند احساساتشان را کنترل کنند. البته شرایط نامناسب جامعه هم این مشکل را تشدید می کند. جوان در این مرحله از زندگی معمولا دچار تضاد می شود، زیرا از یک طرف فرهنگ جامعه و خانواده و اعتقادات درونی اش او را از ابراز و آشکار کردن این احساسات منع می کند و از طرف دیگر نیاز به ازدواج و تشکیل زندگی او را به کشیده شدن به طرف جنس مخالف سوق می دهد.
خواهر محترم! نمی توان ازدواج را به مثابه ی یک لباسی دانست که امروز بر تن کنیم و فردا از تن خارج سازیم. واقعیت این است که خسارت در ازدواج برای روح و روان انسان غیر قابل جبران است. شما به دوست پسرتان علاقه مندید ولی قبل از اینکه اطمینان کنید او ازدواج کرده یا خیر، یک ازدواج ناپخته انجام دادید و با احساسات فردی بازی نمودید و بعدا از او جدا شدید. در این شرایط بیشترین خسارت ها متوجه خود شماست. چه بسا در آینده با دوست پسرتان هم ازدواج کنید ولی ببینید واقعا او هم مناسب زندگی نیست. لذا توصیه می کنیم اکنون هر تصمیمی را عاقلانه بگیرید. به این نکته ی مهم توجه داشته باشید که در ازدواج همیشه پسران طالبند و دختران مطلوب، این عادت براساس فطرت انسانی آنهاست. به همین جهت پسران به خواستگاری می روند نه دختران، حتی در روایتی که مربوط به ازدواج آدم و حواست، آدم با این که خلیفه خدا و مسجود ملائکه شد ولی مأمور شد که از حوا خواستگاری کند و خداوند اجازه نداد حوا از آدم خواستگاری کند. حال اگر عکس این عادت فطری اتفاق افتد، نتیجه مطلوبی نخواهد داد و بلکه گاهی سبب تحقیر و شکست روحی دختر می شود.
اما در مورد مسأله ای که برای شما پیش آمده، اگر با بررسی و تحقیق و مشورت های لازم ایشان را فردى صالح و مناسب تشخیص دادید، بهترین راه آن است که از طریق واسطه اى مورد اعتماد نظر طرف مقابل را درباره خویش مجددا جویا شوید. در صورتى که او نیز واقعا به ازدواج با شما تمایل دارد، به طور رسمى و از طریق خانواده محترمشان از شما خواستگارى کند تا ان شاء اللّه هر چه زودتر با توافق شما و وى و خانوادههاى محترمتان مقدمات ازدواج فراهم شود. استقامت در مقابل رأی خانواده اش وظیفه ی اوست زیرا او خواستگار شماست (اگر هنوز به شما علاقه داشته باشد) از هرگونه ارتباط مستقیم و دور از نظارت بزرگترها جدا بپرهیزید؛ (حتى ارتباط تلفنى یا مکاتبه اى). در مسیر احراز شرایط سخت دقت نمایید که بعد از ازدواج دیگر جای بازگشت نیست و باید یک عمر ناهنجاری را تحمل نمایید.
موفق و پیروز باشید.
بیشتر بخوانید:
اهمیت ازدواج
نیاز به ازدواج و برقرار کردن روابط عاشقانه با جنس مخالف با رسیدن به سن بلوغ و جوانی به طور طبیعی در آدمی به وجود می آید. هدف از این احساس پاک و مقدس که خداوند در انسان قرار داده، تشکیل زندگی سالم و تربیت فرزندان صالح و بقای نسل بشر و رسیدن به آرامش و تکمیل انسان است. بسیاری از جوانان، خصوصا دختران، به دلیل نداشتن اطلاع کافی از این احساس انسانی، هنگامی که به این مرحله از زندگی می رسند، دچار سردرگمی می شوند و نمی توانند احساساتشان را کنترل کنند. البته شرایط نامناسب جامعه هم این مشکل را تشدید می کند. جوان در این مرحله از زندگی معمولا دچار تضاد می شود، زیرا از یک طرف فرهنگ جامعه و خانواده و اعتقادات درونی اش او را از ابراز و آشکار کردن این احساسات منع می کند و از طرف دیگر نیاز به ازدواج و تشکیل زندگی او را به کشیده شدن به طرف جنس مخالف سوق می دهد.
خواهر محترم! نمی توان ازدواج را به مثابه ی یک لباسی دانست که امروز بر تن کنیم و فردا از تن خارج سازیم. واقعیت این است که خسارت در ازدواج برای روح و روان انسان غیر قابل جبران است. شما به دوست پسرتان علاقه مندید ولی قبل از اینکه اطمینان کنید او ازدواج کرده یا خیر، یک ازدواج ناپخته انجام دادید و با احساسات فردی بازی نمودید و بعدا از او جدا شدید. در این شرایط بیشترین خسارت ها متوجه خود شماست. چه بسا در آینده با دوست پسرتان هم ازدواج کنید ولی ببینید واقعا او هم مناسب زندگی نیست. لذا توصیه می کنیم اکنون هر تصمیمی را عاقلانه بگیرید. به این نکته ی مهم توجه داشته باشید که در ازدواج همیشه پسران طالبند و دختران مطلوب، این عادت براساس فطرت انسانی آنهاست. به همین جهت پسران به خواستگاری می روند نه دختران، حتی در روایتی که مربوط به ازدواج آدم و حواست، آدم با این که خلیفه خدا و مسجود ملائکه شد ولی مأمور شد که از حوا خواستگاری کند و خداوند اجازه نداد حوا از آدم خواستگاری کند. حال اگر عکس این عادت فطری اتفاق افتد، نتیجه مطلوبی نخواهد داد و بلکه گاهی سبب تحقیر و شکست روحی دختر می شود.
اما در مورد مسأله ای که برای شما پیش آمده، اگر با بررسی و تحقیق و مشورت های لازم ایشان را فردى صالح و مناسب تشخیص دادید، بهترین راه آن است که از طریق واسطه اى مورد اعتماد نظر طرف مقابل را درباره خویش مجددا جویا شوید. در صورتى که او نیز واقعا به ازدواج با شما تمایل دارد، به طور رسمى و از طریق خانواده محترمشان از شما خواستگارى کند تا ان شاء اللّه هر چه زودتر با توافق شما و وى و خانوادههاى محترمتان مقدمات ازدواج فراهم شود. استقامت در مقابل رأی خانواده اش وظیفه ی اوست زیرا او خواستگار شماست (اگر هنوز به شما علاقه داشته باشد) از هرگونه ارتباط مستقیم و دور از نظارت بزرگترها جدا بپرهیزید؛ (حتى ارتباط تلفنى یا مکاتبه اى). در مسیر احراز شرایط سخت دقت نمایید که بعد از ازدواج دیگر جای بازگشت نیست و باید یک عمر ناهنجاری را تحمل نمایید.
موفق و پیروز باشید.
بیشتر بخوانید:
اهمیت ازدواج