نصرت میرزایی نیا
بدحجابی دختر 13ساله ام
بدحجابی دختر 13ساله ام
مشاور: hassan najafi
دوست عزیز: فرزندان، آینه ی رفتار ما هستند و بیشترین تأثیری که در رفتار خود بروز می دهند، تأثیراتی است که از ما گرفته اند. آن چه که رفتار ما در ساختار فکری و عملی فرزندان دارد، بیشتر از سخن و گفتار ماست. از این رو در کلام معصومین است که فرموده اند: (کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم) (دعوت کننده مردم باشید به غیر از زبانتان). معلوم می شود که نقش عمل و کردار قوت و قدرت بیشتری نسبت به زبان دارد. اگر رفتار ما صحیح و منطقی باشد، با فطرت پاک فرزندمان سنخیت دارد و می پذیرد، ولی اگر ما از خود رفتار و عملکرد ناصحیحی ارائه دادیم چون با فطرت پاک او مناسبت و سنخیت ندارد، نمی پذیرد. نماز خواندن و رعایت حجاب دو مسئله بارزی است که قرار گرفتن آن ها در شاکله رفتاری فرزند بستگی به نوع تبلیغ و دعوت ما دارد. بالاخره فرزند ما باید درک کند، چرا باید نماز بخواند؟ و چرا باید حجاب داشته باشد؟ در کودکی تا قبل از بلوغ ممکن است بدون اینکه از خود یا از ما بپرسد، نماز بخواند یا حجاب خود را رعایت نماید ولی از بلوغ به بعد که سن استقلال طلبی و بروز حقیقت جوئی است، می خواهد بداند چرا باید این کارها را بکند؟ پس باید بر خلاف پدر و مادرانی که با حالت تحکم و اجبار و اکراه می خواهند فرزندخود را به نماز و حجاب وادار کنند، باید به او کمک کرد تا فلسفه این کارها را بداند. وقتی فهمید چرا، سعی می کند از این دو رفتار دفاع کند. اگر در خانواده یا مدرسه به او تفهیم نشود چرا، خوب با نگاه کردن به دیگران که این دو رفتار را ندارند، ممکن است سست شود و نماز خواندن و رعایت حجاب را ترک نماید. خود شما باید فلسفه خواندن نماز یا حجاب را از کتاب های مربوطه خوب یاد بگیرید. مثلاً از کتاب مسئله حجاب استاد مطهری یا کتاب های آقای قرائتی. وقتی آن را خوب متوجه شدید حالا با روش صحیح آن ها را به فرزند خود آموزش بدهید. روش صحیح این است که فرزند شما باید صداقت در رفتار و گفتار شما ببیند تا چیزی را از شما بپذیرد. نماز خواندن با نشاط، و پای بند بودن شما به حجاب توأم با راستی و راستگوئی است که اثر لازم را در فرزند شما دارد. اگر خدای نکرده بین آن چه که اسلام دستور می دهد با رفتار شما تضاد و تعارضی ببیند نسبت به امور مذهبی خود سست می شود. شما در درجه اول باید رفتار خود را مواظبت کنید. با شوهر و یا دیگران چگونه عمل می کنید، اگر خوب باشد، فرزند شما آن را می پذیرد و در وجود خود تجزیه و تحلیل می کند که حالا که مادرم در رفتار خود خوب و صادق بود پس نماز خواندنش و حجاب داشتنش هم درست است. اما اگر در رفتار شما با شوهر و یا دیگران دچار تناقض و ابهام و تردید شد و نتوانست آن را برای خود توجیه و تحلیل کند، در مورد نماز و سایر عباداتش هم دچار ابهام و سرخورده شدن می گردد. اگر خدای نکرده، دروغ یا غیبت و یا سوء رفتار دیگری از شما دید ناخودآگاه می گوید، مادر من در اصل دین خود اشکال دارد، پس چرا نماز می خواند؟ چرا حجاب دارد؟ چگونه ممکن است یک آدم نماز خوان و با حجاب دروغ بگوید یا غیبت نماید یا نسبت به دیگران مثلاً حسادت می ورزد؟ روش دوم: روش محبت است. اگر فرزند از شما محبت دید خوب به قول شاعر (از محبت خارها گل می شود وز محبت سرکه ها مل می شود) (از محبت نار نوری می شود وز محبت دیو حوری می شود.) فرزند وقتی از شما، محبت خالصانه دید به وجود شما و عمل و رفتار شما به شدت علاقمند می شود، حالا اگر خدای نکرده از شما محبت ندید، ممکن است نوعی نفرت در خود جایگزین نماید و از سر لجاجت نماز نخواند و حجاب را کنار بگذارد. از طرف دیگر کمبود محبت خود را از طریق انس بیشتر با دوستان و همکلاسی های خود جبران کند و اگر احیاناً آن ها آن طور که باید و شاید خوب نباشند، رفتار آن ها را برگزیند. روش سوم: روش تکریم شخصیت است. سعی کنید بیشتر روی رفتار و شخصیت مثبت دخترتان تکیه کنید و نشان دهید از این رفتار و شخصیت راضی تر هستید و کم تر روی جنبه های منفی رفتار و شخصیت او کلید کنید و از او انتقاد نمائید. فرزند، غروری دارد که اگر با انتقاد بیش از حد مواجه شد با ما جبهه گیری می کند و به جائی می رسد که سخن ما را باور نمی کند چون ما را قبول نکرده است. از انتقاد بیش از حد به خصوص در حضور دیگران از او خودداری کنید و اگر رفتار خاصی از او دیدید که منطقی نبود، سعی کنید به طور خصوصی آن هم با محبت و دل سوزی به او بگوئید. اگر رفتار خوبی هم از او دیدید به طرز شایسته در حضور دیگران مطرح کنید تا به شما علاقمند تر شود. اگر متوجه شد که شما رفتار خوب او را پسندیده اید، تلاش می کند آن را خود توسعه و گسترش بدهد. روش چهارم: روش الگوئی است. فرزندان ما در زندگی خود در جستجوی الگوها هستند تا با تطبیق خود با آن ها زندگی خود را معنی دار کنند، اگر الگوی زندگی فرزند مادر باشد، طبیعی است سعی می کند تمام رفتار مادر را بپذیرد و تکرار کند. مهم این است که فرزند در وجود خود، مادر را به عنوان الگو بیابد. در مورد ارتباط تلفنی دخترتان به شما توصیه می کنیم به رفتار خودتان بیشتر دقت کنید و ببینید ارتباط تلفنی دختر شما با یک نفر می تواند چند دلیل داشته باشد. 1. دختر شما نیاز به هم زبان دارد و فکر می کند کسی نیست که او را درک کند و فقط دوستش می تواند این کار را بکند. 2. کسی را پیدا کرده که گوش شنوا دارد منظورمان این است که به حرفهای او فعالانه گوش می دهد. 3. با او همدلی می کند و به او نشان می دهد که درکش می کند. 4. دخترتان احتیاج به یک منبع محبت دارد البته قطعاً شما اهل محبت و ابراز آن هستید ولی شاید به شیوه خودتان نه به شیوه دخترنوجوانتان.مخصوصاً اگر دخترتان خیلی مورد توجه پدرش نباشد این محبت را از دیگران طلب می کند. ببینید دخترتان به چه چیزهایی نیاز دارد که هم صحبت به او می دهد و شما نمی توانید و یا نمی دهید. بعد به مرور بعضی رفتارهای هم کلام یا هم صحبت او را جایگزین رفتار خودتان بکنید. به هیچ وجه شما در مقابل کارهای او موضع نگیرید وکار دخترتان را به پدرش واگذار کنید. اگر با پسران ارتباط دارد باید همسرتان با دلیل و منطق در خصوص خطرات این ارتباطات با او حرف بزند. در مدت کوتاهی می بینید دخترتان به سمت شما مایل تر شده است. نوجوانها از پند و نصیحت خیلی خوششان نمی آید پس از نصیحت کردن دست بردارید و فقط با رفتار راه صحیح را نشان دهید. به جای تذکر کارهای افراطی، روش متعادل شدن و متعادل رفتار کردن را متذکر شوید و مطمئنش کنید که چقدر دوستش دارید، تأییدش کنید و اعتماد به نفسش را بالا ببرید تا بداند که وقتش ارزشمند است و او باید به خودش احترام بگذارد و بداند عمر عزیزش را در اختیار هر کس و هر چیزی قرار ندهد. این سوال توسط فرهنگسرای پرسش (www.porsesh.ir) پاسخ داده شده است .