نامشخص
سلام لطفاً در حد امکان زودتر پاسخ بدهید من واقعاً درمانده شده ام دختری پنج ساله دارم بسیار مغرور ، دروغ...
سلام لطفاً در حد امکان زودتر پاسخ بدهید من واقعاً درمانده شده ام دختری پنج ساله دارم بسیار مغرور ، دروغ می گوید البته جهت به دست آوردن چیزهایی که دوست دارد بسیار حاضر جواب است بی پروا است از خطر نمی ترسد مثلاً همواره در خیابان میدود بارها بوده که نزدیک بوده تصادف کند اصلاً مراقبت ما را قبول نمی کند این مساله باعث کشمکش بین ما میشود وکار به جاهای باریک میکشد (کتک کاری) حتی به عنوان تنبیه از چیزهایی که دوست دارد او را محروم میکنم ولی هیچ فایده ای ندارد زود فراموش میکند تا وقتی سر قول خود هست که چیزی به دست آورد همین که به دست می آورد همه چیز را فراموش می کند واقعاً درمانده ام مرا راهمایی کنید ممنونم
مشاور: hasan najafi
دروغگويي از 6 سالگي به بعد عللي دارد: 1. محيط: دروغگويي اعضاي خانواده يا نزديکان، کودک را دروغگو ميکند. صداي در منزل بلند ميشود. پدر با قرايني ميفهمد طلبکار است. به فرزندش ميگويد: بگو پدرم در خانه نيست. پدر به طور غير مستقيم، دروغگويي را به فرزند خود منتقل ميکند. کودک مرتکب خلافي شده است. پدر يا مادر ميگويد: آقا کلاغه خبر آورده که چنين کاري کردهاي. او به تدريج خواهد فهميد که اين مسأله دروغ است و خود نيز دروغ ميگويد. افزون بر اين، اعتمادش نيز از والدين سلب خواهد شد. بايد توجه داشت که محيط، منحصر در خانه نيست و ممکن است دروغگويي از مدرسه، محله، خانهي نزديکان يا... به کودک منتقل شود؛ پس بايد محيط را اصلاح کرد. در حضور کودک، به شوخي دروغ نگوييد. (1) «توريه» (2)هم نکنيد. 2. جلب توجه: کودکان به طور فطري به توجه نياز دارند و گاهي براي جلب توجه ديگران به خود، دروغ ميگويند. توصيه ميشود به حد کافي به آنان توجه کنيد تا مجبور نشوند از اين طريق، توجه ديگران را به خود جلب کنند. 3. انتقامجويي: کودک، گاهي دروغ ميگويد تا از ديگري انتقام بگيرد. بهرام و شهرام دو برادرند. بهرام، شهرام را کتک ميزند و چون شهرام، توان مقابله با بهرام را ندارد، به دروغ، او را نزد پدر خطاکار معرفي ميکند تا پدر او را توبيخ يا تنبيه کند و به اين صورت، انتقام بگيرد. در اين صورت، بايد به او درس انصاف بدهيد که پسنديده نيست براي انتقام از ديگري، به دروغ متوسل شود. 4. ترس از تنبيه: اگر کودکان، از تنبيه بدني در امان باشند، دروغ نميگويند. اگر کودک بداند در صورت ارتکاب خلاف و عملي ناپسند، والدين يا معلم، او را تنبيه نميکنند، بلکه به او آگاهي ميدهند و در صورت نياز، از او شکوه خواهند کرد، حقيقت را خواهد گفت. توصيه ميکنم در صورت ارتکاب خلاف، از ساز و کارهاي بازدارنده، يعني رو ترش کردن، محروميت، تحريک عواطف، قهر، و شيوهي بده و بستان (ر. ک: ص 97) استفاده کنيد و از تنبيه بدني جدا بپرهيزيد. 5. تکليف زياد: معلمي که تکاليف فراواني را بر عهدهي دانشآموز ميگذارد؛ به گونهاي که انجام آنها در توان کودک نيست، او را به دروغ وا ميدارد و کودک براي توجيه عدم انجام تکاليف، دروغ ميگويد. 6. توقع بيش از حد: توقع بيش از حد والدين و معلم، کودک را به دروغ واميدارد. والدين يا معلم به کودک ميگويند: چرا در درس رياضي نمرهي 17 گرفتي؟ توقع ما از تو، نمرهي 20 بود. کودک به دروغ ميگويد: وقت کم آوردم و.... از کودکان خود در حد توان و هوش بهر آنان (ر. ک: ص 193) توقع داشته باشيد. 7. رسيدن به خواستهها: کودکان، گاهي براي رسيدن به خواستههايشان دروغ ميگويند. در اين صورت، آنان را با ارزشهاي ديني و روايات امامام معصوم عليهمالسلام (3) آشنا کنيد تا زشتي اين عمل را دريابند (توجه داشته باشيد که نيازهاي اوليهي آنان را مرتفع سازيد). پی نوشتها: (1)امام باقر عليهالسلام: «اتقوا الکذب... في کل جد و هزل؛ از دروغ، چه جدي و چه شوخي بپرهيزيد» (کليني، کافي، ج 2، ص 338). (2)«توريه»، سخن دو پهلو گفتن است. کلامي که از آن، دو معنا فهميده ميشود: يکي معناي ظاهر و آشکار که ذهن شنونده به سرعت به آن منتقل ميشود و ديگري معناي نهاني و ناپيدا که مقصود اصلي گوينده است و ذهن شنونده به آن منتقل نميشود؛ براي مثال، پدر در تماس تلفني، خود را عاصي معرفي ميکند، شنونده اين گونه برداشت ميکند که نام خانوادگي او است؛ اما پدر، معناي گناهکار را اراده کرده است. «توريه»گرچه حرام نيست، چون کودک قدرت تجزيه و تحليل ندارد، بهتر است که از آن استفاده نشود. (3)رسول خدا صلي الله عليه و آله: «ان الکذب يهدي الي الفجور و الفجور يهدي الي النار؛ همانا دروغ،]انسان را[به زشتيها، و زشتيها به آتش[جهنم]ميکشاند» (حر عاملي، وسائل الشيعه، ج 12، ص 250). رسول خدا صلي الله عليه و آله: «اعظم الخطايا عندالله اللسان الکذوب، بزرگترين خطاها نزد خدا زبان دروغگو است» (علي مشکيني، قصار الجمل، ج 2، ص 181). امام علي عليهالسلام: «لا شيمة اقبح من الکذب؛ هيچ عادت و خلقي، زشتتر از دروغ نيست» (آمدي، غررالحکم، ص 220، ح 4383).