ناشناس
سلام.من فارغ التحصیل رشته مدیریت هستم. تادبیرستان...
سلام.
من فارغ التحصیل رشته مدیریت هستم. تادبیرستان خوب درس میخوندم اما توی دانشگاه عملکرد ضعیفی داشتم. باعلاقه این رشته رو انتخاب کردم اما الان که دارم برای ارشد خودم آماده میکنم دیگه به اون اندازه انگیزه ندارم هدفم رو گم کردم. گاهی میخونم گاهی نه. بعضی وقتها خسته وبی حوصله میشم برای دو-سه روز خوندن رو کنار میذارم.استرس زیادی دارم که همین از دست دادن زمان هم استرسم بیشتر میکنه و واقعا از خودم ناراحت میشم. من هیج وقت عادت نداشتم هدف های کوچیک انتخاب کنم! تمام تلاشم کردم و دانشگاه سراسری قبول شدم اما انگار با وارد شدن به دانشگاه فکر کردم خوب دیگه همه چی تموم! به هر حال الان که 5ماه تا ارشد مونده از خودم راضی نیستم و استرس زیادی دارم. تمرکز ندارم و متاسفانه برعکس قبل که انرزی مثبت بودم الان ذهنم پر از ترس از شکست. خیالبافی جای عمل گرفته. برنامه دارم ولی طبق برنامه جلو نمیرم. فکر میکنم خیلی از بقیه پایین ترم. سرعت مطالعه ی من خیلی کند و ی مطلب چند بار مرور میکنم..........
ازتون میخوام راهی نشونم بدید که بتونم به برنامه هام عمل کنم، استرس نداشته باشم، کمتر بخوابم و سرعت مطالعه ام رو بیشتر کنم!
از راهنمایی تون ممنونم.
مشاور: محمد یاسین فتحی
با سلام در مورد بی انگیزگی و بی حوصلگی تون باید خدمتتون عرض کنم که عامل اصلی این افکار منفی که در ذهن شما راه پیدا کردن این هستش که جرقه ی تولید این افکار توسط خودتون زده میشه و به خاطر دست کم گرفتن خودتونه،کسانی هستند در شرایطشون خیلی از شما بدتره اما به دلیل اراده ی قوی ای که دارند به هدفشون میرسند،پس گام اول اینه که خودتون رو باور کنین و اولین گام خودباوری شما اینه که به خودتون احترام بگذارین؛اگر تصمیمی رو برای انجام کاری میگیرین سعی کنین به نحو احسن و با کمترین عیب و نقص کارتون رو انجام بدین،مطمئن باشین اگر خود شما به تصمیم و عقایدتون احترام نگذارید قطعا دیگران هم به شما و کارهاتون اعتقادی نخواهند داشت و جایگاه اجتماعی خودتون رو از دست میدین. دلیل اینکه از تحصیل و درس خوندن دل زده شدین میتونه عوامل زیادی بر ایجاد این مسئله تاثیر گذاشته باشه اما فکر می کنم بزرگترین عاملش داشتن دوستانی در دانشگاه هست که جز ناامیدی چیزی ازشون یاد نگرفتین و تمامی حرفاتون حول محور ناامیدی و آینده ی پوچ در انتظارتون میچرخه!!!،اما اجازه بدین مسئله رو براتون روشن کنم کسی با این حرفها به هیچ جایی نمیرسه،اگر شرایط مساعد نیست،اگر مشکلات زیاد هست چرا شما به عنوان یک انسان عادی خودتون رو میبینین که دارین در مشکلات غرق میشین،چرا حتی یک لحظه خودتون رو به عنوان یک فرد موثر که بعدا میتونه از شدت این مشکلات کم کنین؟؛به شما توصیه میکنم حتی الامکان از این مجالس دوری کنین و موقتی با این دسته از دوستان تون رابطه تون رو کم رنگ تر کنین تا بتونین آرامش رو حی تون رو بدست بیارین؛یک نکته ی خیلی مهم هم خدمت شما عرض کنم و حرفم تمام. همیشه کیفیت زندگی رو مدنظرتون قرار بدین تا موفق بشین شما چه بخواهید چه نه باید یک آزمون رو پشت سر بگذارید و اتفاقا 5 ماه هم فرصت دارین که برای مطالعه فرصت خوبیه،میتونین این 5 ماه رو درس نخونین و بگذارین برای سال بعد اما از من داشته باشین که در تمام ثانیه های این 5 ماه باقی مانده استرس و فکر درس نخوندن تمام وجودتون رو آزار میده ولی همونطر که اشاره کردم کیفیت رو مد نظر بگیرین میتونین با اراده ی قوی هدفتون رو انتخاب کنین و تمام سعی تون رو بکنین و با جدیت درس تون رو بخونین حداقلش اینه که خودتون میدونین که همه ی تلاشتون رو کردین و وجدانتون راحته و من حتم دارم که اگر این رویه رو در پیش بگیرین قطعا موفق خواهید شد.موفق باشید.