ناشناس

با سلام خدمت جنابعالی اینجانب جوانی 26 ساله هستم که...

با سلام خدمت جنابعالی اینجانب جوانی 26 ساله هستم که به بیماری وحشتناک وسواس مبتلا هستم بیماری که مانند خوره ای به جان زندگی دینی و دنیوی و اعصاب و بدنم افتاده، و زندگی را برای خود و خانواده ام مانند جهنم ساخته است طوری که بعضی مواقع احساس پوچی و جنون می کنم و از همه چیز حتی العیاذ بلله از خدا نیز متنفر می شوم و شروع به فحش دادن به او و کائنات مخلوق وی می کنم. اینجانب از سن تقریبا 14 سالگی نشانه های بلوغ را در خودم مشاهده نمودم و از همان موقع بدبختی هایم شروع شد به این نحو که به کرات و در طی هفته های متوالی دست به عمل شنیع استمنا می زدم و در آن حال بدبختانه از سر جهل پاکی و نجسی را درست رعایت نمی کردم و یا دیوارهای دستشوئی را بر اثر این عمل شنیع نجس می کردم که بعدا همین مساله و عدم آگاهی خانواده نسبت به این قضیه بلای جانم شد طوری که شب عید مشغول رنگ کردن همان دیوار و نقاشی دیوارهای دیگر خانه با همان قلموی نجس شدند. که البته این موضوه به دوران کودکی و بیماری شب ادراری ام بر می گردد چرا که هر شب بعد از تجربه ی یک شب وحشتناک و پر استرس و احساس حقارت کردن توسط ماردم مورد توهین و شماتت قرار می گرفتم که ناگهان شبی دچار این حالت شدم و برای نفهمیدن والدین شروع به خشک کردن شلوارم شدم و از آن وقت به زمینه بی اعتنائی نسبت به پاکی و نجسی در من نگون بخت پدید آمد. در ان روزهای ننگین در هفته های متوالی جنب می ماندم و یکی در چند میان نماز می خواندم و از آن روز تا سن 19 سالگی تقریبا در اوخر وضع خیلی بهتر شده بود گذران زندگی داشتم و بر اساس همان چنب شدن های پی در پی و غسل های متوالی ساعت غسل کردن حقیر به گاها 2 ساعت و نیم برای یک غسل به درازا می انجامید. یک دلیل دیگر وسواسی بودنم به ماجرائی دیگر بر می گردد که شبی از بد بخت و اقبال روی کاناپه به خواب فرو رفتم و صبح متوجه اثار منی بر روی کاناپه شدم که باز هم طبق معمول به دلیل حفظ آبرو مسئله را از خانواده پنهان کردم و این مسئله بلای جانم شد طوری که چند روز بعد متوجه شدم مادرم مشغول کشیدن دستمال کف آلود به تمام نقاط کاناپه از جمله نقطه مشار الیه شد لکن بدلیل بی اطلاعی طبیعتا با همان دست شیر آب را باز کرده و دوباره سطلی دیگر از مخلوط کف و آب درست کرده و با همان دستمال مشغول تمیز کردن فرش ها شد. از آن سالهای جهنمی تا به امروز که نزدیک 27 سال سن دارم کلی نماز قضا و مشکل با نجس شدن افرادی از خانواده و خویشاوندان که با محیط نجس خانه و وسایل آن تماس دارند دارم. شما را به حضرت ولی عصر (عج) سوگند می دهم مرا از این مهلکه و باتلاق نجاتم دهید وگرنه در آینده نه می توانم ازدواج کنم و نه زندگی، با راهنمائی حقیر بنده را از خسرالدنیا و الاخره شدن نجات دهید. من الله توفیق
Thursday, January 2, 2014
الوقت المقدر للدراسة:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

با سلام خدمت جنابعالی اینجانب جوانی 26 ساله هستم که...

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 26 ساله )

با سلام خدمت جنابعالی اینجانب جوانی 26 ساله هستم که به بیماری وحشتناک وسواس مبتلا هستم بیماری که مانند خوره ای به جان زندگی دینی و دنیوی و اعصاب و بدنم افتاده، و زندگی را برای خود و خانواده ام مانند جهنم ساخته است طوری که بعضی مواقع احساس پوچی و جنون می کنم و از همه چیز حتی العیاذ بلله از خدا نیز متنفر می شوم و شروع به فحش دادن به او و کائنات مخلوق وی می کنم.
اینجانب از سن تقریبا 14 سالگی نشانه های بلوغ را در خودم مشاهده نمودم و از همان موقع بدبختی هایم شروع شد به این نحو که به کرات و در طی هفته های متوالی دست به عمل شنیع استمنا می زدم و در آن حال بدبختانه از سر جهل پاکی و نجسی را درست رعایت نمی کردم
و یا دیوارهای دستشوئی را بر اثر این عمل شنیع نجس می کردم که بعدا همین مساله و عدم آگاهی خانواده نسبت به این قضیه بلای جانم شد طوری که شب عید مشغول رنگ کردن همان دیوار و نقاشی دیوارهای دیگر خانه با همان قلموی نجس شدند.
که البته این موضوه به دوران کودکی و بیماری شب ادراری ام بر می گردد چرا که هر شب بعد از تجربه ی یک شب وحشتناک و پر استرس و احساس حقارت کردن توسط ماردم مورد توهین و شماتت قرار می گرفتم که ناگهان شبی دچار این حالت شدم و برای نفهمیدن والدین شروع به خشک کردن شلوارم شدم و از آن وقت به زمینه بی اعتنائی نسبت به پاکی و نجسی در من نگون بخت پدید آمد.

در ان روزهای ننگین در هفته های متوالی جنب می ماندم و یکی در چند میان نماز می خواندم و از آن روز تا سن 19 سالگی تقریبا در اوخر وضع خیلی بهتر شده بود گذران زندگی داشتم و بر اساس همان چنب شدن های پی در پی و غسل های متوالی ساعت غسل کردن حقیر به گاها 2 ساعت و نیم برای یک غسل به درازا می انجامید.

یک دلیل دیگر وسواسی بودنم به ماجرائی دیگر بر می گردد که شبی از بد بخت و اقبال روی کاناپه به خواب فرو رفتم و صبح متوجه اثار منی بر روی کاناپه شدم که باز هم طبق معمول به دلیل حفظ آبرو مسئله را از خانواده پنهان کردم و این مسئله بلای جانم شد طوری که چند روز بعد متوجه شدم مادرم مشغول کشیدن دستمال کف آلود به تمام نقاط کاناپه از جمله نقطه مشار الیه شد لکن بدلیل بی اطلاعی طبیعتا با همان دست شیر آب را باز کرده و دوباره سطلی دیگر از مخلوط کف و آب درست کرده و با همان دستمال مشغول تمیز کردن فرش ها شد.

از آن سالهای جهنمی تا به امروز که نزدیک 27 سال سن دارم کلی نماز قضا و مشکل با نجس شدن افرادی از خانواده و خویشاوندان که با محیط نجس خانه و وسایل آن تماس دارند دارم.

شما را به حضرت ولی عصر (عج) سوگند می دهم مرا از این مهلکه و باتلاق نجاتم دهید وگرنه در آینده نه می توانم ازدواج کنم و نه زندگی، با راهنمائی حقیر بنده را از خسرالدنیا و الاخره شدن نجات دهید.
من الله توفیق


مشاور: سیدحبیب الله احمدی

باسلام. تخصص بنده روانشناسی بالینی است و درمان وسواس هم در حیطه ی روانشناسی بالینی قرار می گیرد. اما به دو دلیل، من احساس می کنم برای حل وسواس های شما مشاوره با یک کارشناس مذهبی هم ضروری است. دلیل اول این است که در پشت یکی از وسواس های شما مبانی دینی وجود دارد. یعنی سرایت نجاست از یک شی به شی دیگر و مواردی از این قبیل. بنابراین در چنین مواردی، جدا کردن مرز بین حساسیت وسواسی و حساسیت واقع بینانه، بسیار دشوار است. همچنین در مورد غسل های وسواسی اگر شما توسط یک کارشناس مذهبی به این اطمینان برسید که طولانی شدن غسل و اسراف آب، از لحاظ مبانی دینی مضموم است و همچنین به این اصل بینش پیدا کنید که با توجه به وسواستان لازم نیست از شستن یک محل از غسل مطمئن باشید (یعنی همینکه یکبار آن قسمت شسته شد باید آن را ترک کنید حتی اگر اطمینان نداشته باشید که کامل شسته شده است) آنگاه خیلی راحت تر می توانید با این حالات کنار بیایید. بنابراین به نظر من بهتر است مراجعه ی اول شما به یک کارشناس مذهبی باشد. سپس اگر با وجود نکات و اطمینان هایی که از کارشناس مذهبی می شنوید، باز هم رفتارهای وسواسیتان ادامه یافت، باید به یک روانشناس بالینی به صورت حضوری مراجعه نمایید.



ارسل تعليقاتك
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.