غرور نوجوانی، مانع بروز احساسات
پرسش :
دختر هفده ساله ای دارم که به اطرافیانش ابراز دوستی نمی کند و حتّی علناً می گوید که هیچ کس را دوست ندارد. نسبت به ما هم زیاد ابراز دوست داشتن نمی کند و می گوید: شما را دوست دارم، ولی نه به اندازه ای که بخواهم به خاطر شما خودم را به زحمت بیاندازم! لطفاً من را راهنمایی کنید.
پاسخ :
پاسخ از حجت الاسلام سیدعلیرضا تراشیون (کارشناس و مشاور تربیت کودک و نوجوان):
در این مورد ممکن است که چند دلیل وجود داشته باشد؛ یکی این که ممکن است غرور نوجوان اجازه بروز عواطف را به او ندهد، وقتی که نوجوانان به سنّ نوجوانی می رسند دارای یک غرور خاصّی می شوند؛ حال اگر در نوجوانی مادر از فرزند خود بپرسد که: مادر جان! شما چقدر من را دوست دارید؟ اصلاً غرورش به او اجازه نمی دهد که این دوستی را بیان کند.
لذا ما نباید به دنبال این باشیم که نوجوان در این سن احساسات و علایق خود را بیان کند. وقتی والدین در کودکی به فرزند می گویند: مادر جان یا پدرجان! تو ما را چقدر دوست داری؟ کودک با احساس و خیلی راحت می گوید: خیلی زیاد؛ ولی در سنّین نوجوانی و جوانی فرزندان نمی توانند به راحتی احساسات خود را نسبت به خانواده بیان کنند.
ابراز عملی دوست داشتن
امّا گاهی اوقات والدین می توانند دوست داشتن فرزند را نسبت به خود اثبات کنند؛ به چه شکلی؟ مثلاً وقتی که مادر در خانه مریض می شود، حالت دختر را نسبت به خودش ببیند؛ اگر مادر خوب دقّت کند، متوجّه می شود که فرزند از بیماری او نگران است و در همان جا بگوید: مادر جان نمی خواهد خیلی نگران باشی، چون در چهره ات نگرانی هویدا است؛ مریضی من با یک نسخه درمان می شود. با این کار به او بگویند و به او نشان بدهند که ما می فهمیم که تو ما را دوست داری.
برآورده نشدن انتظارات منطقی
نکته دوّم این که گاهی اوقات وقتی بچّه ها می بینند که انتظارات و توقّعات منطقی آنها خصوصاً توسط والدین آنها برآورده نمی شود، ممکن است این زمینه فراهم شود که شاید برای لجاجت و یا چیز دیگر بگویند که آن ها را دوست ندارند؛ از قدیم هم می گویند: برای کسی بمیر که برایت تب کند! و شاید او هم حس می کند که والدین، نیازهای او را هم برآورده نمی کنند.
دختر، ریحانه است!
همان طور هم که می دانید دخترها در این سن عاطفی هستند و عواطف آنها خیلی بیشتر از آقا پسرها است؛ لذا در اسلام هم نسبت به دختر توصیه های جدی عاطفی شده است؛ حتّی وقتی روایات را نگاه می کنیم، می بینیم که الفاظ خاصّی برای دختر به کار رفته شده است؛ مثلاً می گویند: دختر ریحانه است و یا در جای دیگر می گویند: اگر هدیه ای خریدی و به خانه بردی، اوّل هدیه را به دخترت بده. از اینجا معلوم می شود که دخترها روحیّات خاصّی دارند و باید پدر و مادرها و خصوصاً پدرها ابرازهای عاطفی بیشتری نسبت به دخترشان داشته باشند.
ابراز محبّت هم لزوماً کلامی نیست و گاهی اوقات رفتاری است و گاهی هم می تواند حتّی نگاه محبت آمیز به فرزند باشد و محبّت هم با خودش محبّت می آورد.
در این مورد ممکن است که چند دلیل وجود داشته باشد؛ یکی این که ممکن است غرور نوجوان اجازه بروز عواطف را به او ندهد، وقتی که نوجوانان به سنّ نوجوانی می رسند دارای یک غرور خاصّی می شوند؛ حال اگر در نوجوانی مادر از فرزند خود بپرسد که: مادر جان! شما چقدر من را دوست دارید؟ اصلاً غرورش به او اجازه نمی دهد که این دوستی را بیان کند.
لذا ما نباید به دنبال این باشیم که نوجوان در این سن احساسات و علایق خود را بیان کند. وقتی والدین در کودکی به فرزند می گویند: مادر جان یا پدرجان! تو ما را چقدر دوست داری؟ کودک با احساس و خیلی راحت می گوید: خیلی زیاد؛ ولی در سنّین نوجوانی و جوانی فرزندان نمی توانند به راحتی احساسات خود را نسبت به خانواده بیان کنند.
ابراز عملی دوست داشتن
امّا گاهی اوقات والدین می توانند دوست داشتن فرزند را نسبت به خود اثبات کنند؛ به چه شکلی؟ مثلاً وقتی که مادر در خانه مریض می شود، حالت دختر را نسبت به خودش ببیند؛ اگر مادر خوب دقّت کند، متوجّه می شود که فرزند از بیماری او نگران است و در همان جا بگوید: مادر جان نمی خواهد خیلی نگران باشی، چون در چهره ات نگرانی هویدا است؛ مریضی من با یک نسخه درمان می شود. با این کار به او بگویند و به او نشان بدهند که ما می فهمیم که تو ما را دوست داری.
برآورده نشدن انتظارات منطقی
نکته دوّم این که گاهی اوقات وقتی بچّه ها می بینند که انتظارات و توقّعات منطقی آنها خصوصاً توسط والدین آنها برآورده نمی شود، ممکن است این زمینه فراهم شود که شاید برای لجاجت و یا چیز دیگر بگویند که آن ها را دوست ندارند؛ از قدیم هم می گویند: برای کسی بمیر که برایت تب کند! و شاید او هم حس می کند که والدین، نیازهای او را هم برآورده نمی کنند.
دختر، ریحانه است!
همان طور هم که می دانید دخترها در این سن عاطفی هستند و عواطف آنها خیلی بیشتر از آقا پسرها است؛ لذا در اسلام هم نسبت به دختر توصیه های جدی عاطفی شده است؛ حتّی وقتی روایات را نگاه می کنیم، می بینیم که الفاظ خاصّی برای دختر به کار رفته شده است؛ مثلاً می گویند: دختر ریحانه است و یا در جای دیگر می گویند: اگر هدیه ای خریدی و به خانه بردی، اوّل هدیه را به دخترت بده. از اینجا معلوم می شود که دخترها روحیّات خاصّی دارند و باید پدر و مادرها و خصوصاً پدرها ابرازهای عاطفی بیشتری نسبت به دخترشان داشته باشند.
ابراز محبّت هم لزوماً کلامی نیست و گاهی اوقات رفتاری است و گاهی هم می تواند حتّی نگاه محبت آمیز به فرزند باشد و محبّت هم با خودش محبّت می آورد.