رکوع و سجود؛ پلی از خضوع ظاهری به خشوع قلبی
پرسش :
آیا نماز فقط رکوع و سجود ظاهری است؟ یا باید قلبی و درونی باشد؟
پاسخ :
در نگاه پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام)، عبادت حقیقی آن است که سراسر وجود – از حواس گرفته تا قلب و اندیشه – در برابر عظمت پروردگار سر تسلیم فرود آورد و به ذکر و شکر او مشغول شود.
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) شخصی را مشاهده کردند که در نماز با ریش خود بازی می کند؛ فرمودند:
«أَمَا إِنَّهُ لَوْ خَشَعَ قَلْبُهُ لَخَشَعَتْ جَوَارِحُهُ(1)»؛
«اگر قلب او خاشع بود هر آینه سایر جوارح او خاشع می شد».
و در روایتی از حضرت امام باقر (علیه السلام) نقل شده که هنگام رکوع می فرمودند:
«اللَّهُمَّ لَکَ رَکَعْتُ وَ بِکَ آمَنْتُ وَ لَکَ خَشَعْتُ وَ لَکَ أَسْلَمْتُ وَ بِکَ اعْتَصَمْتُ وَ عَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ وَ أَنْتَ رَبِّی خَشَعَ لَکَ سَمْعِی وَ بَصَرِی وَ شَعْرِی وَ بَشَرِی وَ لَحْمِی وَ دَمِی وَ عِظَامِی وَ مُخِّی وَ عَصَبِی تَبَارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ(2)»؛
«خدایا! برای تو رکوع کردم و به تو ایمان آوردم و تسلیم تو شدم؛ تو پروردگار منی، گوش و چشم و مغز و استخوان و اعصاب من برای تو خاشع اند و هر چه گام برمی دارم برای پروردگار جهانیان است».
بر اساس این روایت، حضرت امام باقر (علیه السلام) با رکوعش، اشعار به ایمان، تسلیم و خالص بودن خود برای خدا می کرد و همه وجودش در برابر او در رکوع و تواضع بود.
در روایت دیگری از حضرت امام رضا (علیه السلام) نقل شده است:
«فلم جعل التسبیح فی الرکوع و السجود قیل لعلل منها أن یکون العبد مع خضوعه و خشوعه و تعبده و تورعه و استکانته و تذلله و تواضعه و تقربه إلی ربه مقدسا له ممجدا مسبحا معظما شاکرا لخالقه و رازقه و لیستعمل التسبیح و التحمید کما استعمل التکبیر و التهلیل و لیشغل قلبه و ذهنه بذکر الله فلا یذهب به الفکر و الأمانی إلی غیرالله(3)»؛
«اگر کسی بگوید چرا تسبیح در رکوع و سجود قرار داده شده؛ در پاسخ گفته می شود: این امر علت هایی دارد؛ از جمله این که بنده در برابر خداوند خضوع، خشوع، تعبد، ورع، آرامش، فروتنی و تقربش به سوی خدا باشد، او را تقدیس و تسبیح و تمجید و تعظیم کند و سپاس گزار آفریننده و روزی دهنده خود باشد و به کار گیرد تسبیح و تحمید را چنانچه تکبیر و تهلیل را به کار می گیرد تا قلبش به ذکر خداوند مشغول گردد و اندیشه و فکر و آرزوهایش، وی را به سوی غیر خدا نکشاند».
با توجه به این روایت به خوبی روشن می شود که نماز، باطن و روحی دارد و آن عبارت است از این که قلب انسان نیز مانند بدنش خاشع و خاضع باشد و در برابر حضرت حق فروتنی، خاکساری و تواضع کند و سراسر وجودش تقدیس گو و سپاسگزار او باشد.
علاوه بر این که آنچه در نماز اهمیت دارد، همان حضور قلب و توجه درونی به خداوند است و اعمال ظاهری (مثل رکوع و سجود)، وسیله ای برای تحقق عبودیت، سپاس گزاری، مناجات و سر سپردگی انسان است و آنچه ارزش و اعتبار دارد، میزان تمرکز حواس و ادب او در برابر معبود است.
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) می فرماید:
«لایَقْبَلُ اللَّهُ صَلَاهَ عَبْدٍ لَا یَحْضُرُ قَلْبُهُ مَعَ بَدَنِهِ(4)»؛
«خداوند نماز بنده ای را که قلبش همراه بدنش حاضر نیست، قبول نمی کند».
پینوشتها:
1. مستدرک الوسائل، ج 4، ص 417.
2. همان، ص 444.
3. بحارالانوار، ج 6، ص 68، ج 9؛ وسائل الشیعه، ج 6، ص 300؛ الصلاة فی الکتاب و السنه، ص 98.
4. بحارالانوار، ج 84، ص 242.
منبع: یکصد و ده پرسش و پاسخ درباره نماز، مجتبی کلباسی، تهران: انتشارات ستاد اقامه نماز، چاپ: اول، زمستان 1386.
مقدمه:
نماز، تنها مجموعهای از حرکات فیزیکی همچون رکوع و سجود نیست؛ بلکه سفری از ظاهر به باطن و از جسم به جان است. ما در رکوع، قامت خم میکنیم و در سجود، پیشانی بر خاک میگذاریم، اما این حرکات زمانی معنای واقعی خود را مییابند که دل نیز همراهشان خاشع گردد.در نگاه پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام)، عبادت حقیقی آن است که سراسر وجود – از حواس گرفته تا قلب و اندیشه – در برابر عظمت پروردگار سر تسلیم فرود آورد و به ذکر و شکر او مشغول شود.
فلسفه و آثار رکوع و سجود
رکوع و سجود، یکی از زیباترین و جذاب ترین مرحله عبادت خداوند متعال است. انسان در این حالت، نهایت کرنش، تواضع و فروتنی خود را نسبت به آفریدگار نشان می دهد و بر کوچکی، حقارت و ذلیل بودن خود در برابر او اقرار می کند. اما باید تلاش کند که این خاکساری و تواضع را به درون نیز سرایت دهد و تمامی ارکان وجودش در مقابل حضرت حق، خاشع و خاضع باشد و قلب و جانش تسلیم و خائف گردد.پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) شخصی را مشاهده کردند که در نماز با ریش خود بازی می کند؛ فرمودند:
«أَمَا إِنَّهُ لَوْ خَشَعَ قَلْبُهُ لَخَشَعَتْ جَوَارِحُهُ(1)»؛
«اگر قلب او خاشع بود هر آینه سایر جوارح او خاشع می شد».
و در روایتی از حضرت امام باقر (علیه السلام) نقل شده که هنگام رکوع می فرمودند:
«اللَّهُمَّ لَکَ رَکَعْتُ وَ بِکَ آمَنْتُ وَ لَکَ خَشَعْتُ وَ لَکَ أَسْلَمْتُ وَ بِکَ اعْتَصَمْتُ وَ عَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ وَ أَنْتَ رَبِّی خَشَعَ لَکَ سَمْعِی وَ بَصَرِی وَ شَعْرِی وَ بَشَرِی وَ لَحْمِی وَ دَمِی وَ عِظَامِی وَ مُخِّی وَ عَصَبِی تَبَارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ(2)»؛
«خدایا! برای تو رکوع کردم و به تو ایمان آوردم و تسلیم تو شدم؛ تو پروردگار منی، گوش و چشم و مغز و استخوان و اعصاب من برای تو خاشع اند و هر چه گام برمی دارم برای پروردگار جهانیان است».
بر اساس این روایت، حضرت امام باقر (علیه السلام) با رکوعش، اشعار به ایمان، تسلیم و خالص بودن خود برای خدا می کرد و همه وجودش در برابر او در رکوع و تواضع بود.
در روایت دیگری از حضرت امام رضا (علیه السلام) نقل شده است:
«فلم جعل التسبیح فی الرکوع و السجود قیل لعلل منها أن یکون العبد مع خضوعه و خشوعه و تعبده و تورعه و استکانته و تذلله و تواضعه و تقربه إلی ربه مقدسا له ممجدا مسبحا معظما شاکرا لخالقه و رازقه و لیستعمل التسبیح و التحمید کما استعمل التکبیر و التهلیل و لیشغل قلبه و ذهنه بذکر الله فلا یذهب به الفکر و الأمانی إلی غیرالله(3)»؛
«اگر کسی بگوید چرا تسبیح در رکوع و سجود قرار داده شده؛ در پاسخ گفته می شود: این امر علت هایی دارد؛ از جمله این که بنده در برابر خداوند خضوع، خشوع، تعبد، ورع، آرامش، فروتنی و تقربش به سوی خدا باشد، او را تقدیس و تسبیح و تمجید و تعظیم کند و سپاس گزار آفریننده و روزی دهنده خود باشد و به کار گیرد تسبیح و تحمید را چنانچه تکبیر و تهلیل را به کار می گیرد تا قلبش به ذکر خداوند مشغول گردد و اندیشه و فکر و آرزوهایش، وی را به سوی غیر خدا نکشاند».
با توجه به این روایت به خوبی روشن می شود که نماز، باطن و روحی دارد و آن عبارت است از این که قلب انسان نیز مانند بدنش خاشع و خاضع باشد و در برابر حضرت حق فروتنی، خاکساری و تواضع کند و سراسر وجودش تقدیس گو و سپاسگزار او باشد.
علاوه بر این که آنچه در نماز اهمیت دارد، همان حضور قلب و توجه درونی به خداوند است و اعمال ظاهری (مثل رکوع و سجود)، وسیله ای برای تحقق عبودیت، سپاس گزاری، مناجات و سر سپردگی انسان است و آنچه ارزش و اعتبار دارد، میزان تمرکز حواس و ادب او در برابر معبود است.
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) می فرماید:
«لایَقْبَلُ اللَّهُ صَلَاهَ عَبْدٍ لَا یَحْضُرُ قَلْبُهُ مَعَ بَدَنِهِ(4)»؛
«خداوند نماز بنده ای را که قلبش همراه بدنش حاضر نیست، قبول نمی کند».
نتیجهگیری:
نماز با رکوع و سجود، فرصتی برای تجلی نهایت فروتنی انسان در برابر خالق است، اما حقیقت آن زمانی کامل میشود که روح و قلب نیز در این خشوع شریک شوند. احادیث پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله)، امام باقر (علیه السلام) و امام رضا (علیه السلام) بهوضوح بیان میکنند که حضور قلب، ذکر، شکر، و توجه به خداوند، جانِ نماز را تشکیل میدهند و حرکات ظاهری تنها ابزاری برای رسیدن به آن هستند. ارزش حقیقی عبادت، در میزان توجه، ادب و تمرکز حواس بر معبود نهفته است؛ جایی که جسم و جان، همصدا در پیشگاه ربالعالمین به رکوع و سجود میروند.پینوشتها:
1. مستدرک الوسائل، ج 4، ص 417.
2. همان، ص 444.
3. بحارالانوار، ج 6، ص 68، ج 9؛ وسائل الشیعه، ج 6، ص 300؛ الصلاة فی الکتاب و السنه، ص 98.
4. بحارالانوار، ج 84، ص 242.
منبع: یکصد و ده پرسش و پاسخ درباره نماز، مجتبی کلباسی، تهران: انتشارات ستاد اقامه نماز، چاپ: اول، زمستان 1386.