رفتار متناقض والدین
پرسش :
پسر ۷ ساله ای دارم که در ۶ ماهگی به علّت بیماری تشنّج، تا دو سال دارو مصرف میکرد. بعد از بهبود تا ۶ سالگی خیلی شیطنت میکرد و زور میگفت و لجبازی میکرد. حالا که مدرسه رفته بهتر شده است؛ ولی بعضی از مواقع...
پاسخ :
پاسخ از حجت الاسلام سیدعلیرضا تراشیون (کارشناس و مشاور تربیت کودک و نوجوان):
این طور نیست که این لجبازی ها ارتباطی با دوره بیماری یا داروهایی که مصرف کرده اند، داشته باشد. گاهی اوقات به دلیل نوع رفتار والدین ممکن است این حالت در بچّه ها ایجاد شود. اگر دقّت کرده باشید، وقتی بچّه ها مریض می شوند یا بیماری خاصّی دارند، خانواده ترحّمشان به آن ها و حرف شنوی والدین از آن ها بیشتر میشود. ولی بعد از این که مقداری این بیماری کهنه یا درمان میشود، رفتار آن ها روال منطقی میگیرد. لذا این بچّه ها با تضادّ رفتار والدین مواجه میشوند. مثلاً بچّه با خود میگوید: این مادر همان کسی است که تا دیروز هرچه می گفتم، می گفت چشم! چرا الان دیگر نمی گوید؟!
در این صورت بچّه ها برای این که به خواسته های خودشان برسند، به سمت همین لجبازی کردن میروند. یعنی روی خواسته های غیر منطقی خودشان پا فشاری میکنند.
راهکار ها:
امّا باید چه کرد؟
الف. برخورد غیر مستقیم
به بچّه ای که ۶ یا ۷ سال دارد، خیلی از مواقع نباید به صورت مستقیم “نه“ بگوییم؛ یعنی اگر درخواست غیر منطقی دارد، ما به جای این که به او مستقیماً بگوییم: نه! و با او چکشی برخورد کنیم، باید به صورت غیر مستقیم با او رفتار کنیم. یعنی من می توانم بگویم: راستی مادر جان! تو شیرکاکائو خیلی دوست داشتی؛ می خواهی شیر کاکائو برایت درست کنم و به تو بدهم؟
با این کار میتوان این نوشیدنی را جایگزین آن نوشیدنی مثلاً گازداری که مناسب هم نیست، کرد. این روش جایگزینی منجر می شود به این که من مستقیماً به او نگویم“نه”، تا او هم لجبازی کند و با گریه بخواهد که به خواسته هایش برسد.
ب. جلوگیری از بیکاری فرزندان
نکته ی دوّم، معمولاً بچّه هایی که بیکاری آن ها زیاد است، توقّعاتشان هم زیاد است؛ لذا برای این که بچّه ها به سمت توقّع بیش از اندازه نروند، یکی از راهکارهای خوب این است که فعّالیت های روزانه ی آن ها را افزایش دهیم؛ یعنی نگذاریم که آن ها خیلی بیکار باشند.
در بزرگترها هم متاسّفانه گاهی اوقات همین طور است و در روزهای تعطیل لجبازی آن ها با همدیگر بیشتر است؛ چراکه بیکار میشوند و توقّعاتشان نسبت به هم بالا میرود و چون به خواسته هایشان نمیرسند، لجبازی میکنند.
ج. الگو دهی مناسب
نکته ی سوّم درباره ی الگو دهی مناسب است. گاهی اوقات بچّه ها اصلاً لجبازی را از محیط خانه، مدرسه، مهد کودک و حتّی رسانه ها یاد میگیرند؛ بنابراین ما باید مراقب باشیم که در محیط هایی که فرزندمان رفت و آمد و حضور زیادی دارد، مثل محیط خانه، این رفتارها اتّفاق نیفتد. به عنوان مثال والدین نباید با هم لجبازی کنند؛ خصوصاً در حضور فرزندشان؛ چرا که فرزندان در واقع این رفتار را میآموزند. مثلاً وقتی پدر برای رسیدن به خواسته اش پافشاری میکند و میگوید: حرف من همین است! هر چه میگویم باید گوش کنید، او هم یاد می گیرد و همان نقش پدر را تقلید و بازی میکند.
د. یکسان سازی رفتارها
نکته ی آخر برای این که لجبازی در بچّه ها ایجاد نشود، این است که باید خیلی مراقبت کنیم تا یکسان سازی رفتار داشته باشیم. مثلاً وقتی فرزند ما بیمار میشود، نیازی نیست که توجّه بیش از اندازه به او کنیم و خواسته های غیر منطقی او را پاسخ دهیم. فرض کنید این بچه مریض است و بیماری او هم سخت است؛ او در این شرایط میگوید: مامان دوچرخه برای من می خری؟ مادر هم میگوید: تو خوب شدی، حتماً برایت دوچرخه می خرم! در حالی که یک دوچرخه ی دیگر هم دارد، قول دیگری را به او می دهیم.
والدین باید همیشه رفتارشان منطقی و متعادل باشد. چه در زمان سلامت و چه در زمان بیماری فرزندان. درست است که در زمان بیماری، فرزند نیاز به مراقبت و استراحت بیش تری دارد و میبایست محیط خانه را آرام کنیم، غذاهای مناسب برای او درست کنیم و از این دست مراقبت ها داشته باشیم؛ ولی نباید محبّت بیش از اندازه و بیش از ظرفیت به فرزندمان داشته باشیم؛ چراکه در این صورت انتظارات او بالا می رود و بعد از این که سلامتی پیدا کرد، رفتارهایش لجباز گونه تر می شود.
این طور نیست که این لجبازی ها ارتباطی با دوره بیماری یا داروهایی که مصرف کرده اند، داشته باشد. گاهی اوقات به دلیل نوع رفتار والدین ممکن است این حالت در بچّه ها ایجاد شود. اگر دقّت کرده باشید، وقتی بچّه ها مریض می شوند یا بیماری خاصّی دارند، خانواده ترحّمشان به آن ها و حرف شنوی والدین از آن ها بیشتر میشود. ولی بعد از این که مقداری این بیماری کهنه یا درمان میشود، رفتار آن ها روال منطقی میگیرد. لذا این بچّه ها با تضادّ رفتار والدین مواجه میشوند. مثلاً بچّه با خود میگوید: این مادر همان کسی است که تا دیروز هرچه می گفتم، می گفت چشم! چرا الان دیگر نمی گوید؟!
در این صورت بچّه ها برای این که به خواسته های خودشان برسند، به سمت همین لجبازی کردن میروند. یعنی روی خواسته های غیر منطقی خودشان پا فشاری میکنند.
راهکار ها:
امّا باید چه کرد؟
الف. برخورد غیر مستقیم
به بچّه ای که ۶ یا ۷ سال دارد، خیلی از مواقع نباید به صورت مستقیم “نه“ بگوییم؛ یعنی اگر درخواست غیر منطقی دارد، ما به جای این که به او مستقیماً بگوییم: نه! و با او چکشی برخورد کنیم، باید به صورت غیر مستقیم با او رفتار کنیم. یعنی من می توانم بگویم: راستی مادر جان! تو شیرکاکائو خیلی دوست داشتی؛ می خواهی شیر کاکائو برایت درست کنم و به تو بدهم؟
با این کار میتوان این نوشیدنی را جایگزین آن نوشیدنی مثلاً گازداری که مناسب هم نیست، کرد. این روش جایگزینی منجر می شود به این که من مستقیماً به او نگویم“نه”، تا او هم لجبازی کند و با گریه بخواهد که به خواسته هایش برسد.
ب. جلوگیری از بیکاری فرزندان
نکته ی دوّم، معمولاً بچّه هایی که بیکاری آن ها زیاد است، توقّعاتشان هم زیاد است؛ لذا برای این که بچّه ها به سمت توقّع بیش از اندازه نروند، یکی از راهکارهای خوب این است که فعّالیت های روزانه ی آن ها را افزایش دهیم؛ یعنی نگذاریم که آن ها خیلی بیکار باشند.
در بزرگترها هم متاسّفانه گاهی اوقات همین طور است و در روزهای تعطیل لجبازی آن ها با همدیگر بیشتر است؛ چراکه بیکار میشوند و توقّعاتشان نسبت به هم بالا میرود و چون به خواسته هایشان نمیرسند، لجبازی میکنند.
ج. الگو دهی مناسب
نکته ی سوّم درباره ی الگو دهی مناسب است. گاهی اوقات بچّه ها اصلاً لجبازی را از محیط خانه، مدرسه، مهد کودک و حتّی رسانه ها یاد میگیرند؛ بنابراین ما باید مراقب باشیم که در محیط هایی که فرزندمان رفت و آمد و حضور زیادی دارد، مثل محیط خانه، این رفتارها اتّفاق نیفتد. به عنوان مثال والدین نباید با هم لجبازی کنند؛ خصوصاً در حضور فرزندشان؛ چرا که فرزندان در واقع این رفتار را میآموزند. مثلاً وقتی پدر برای رسیدن به خواسته اش پافشاری میکند و میگوید: حرف من همین است! هر چه میگویم باید گوش کنید، او هم یاد می گیرد و همان نقش پدر را تقلید و بازی میکند.
د. یکسان سازی رفتارها
نکته ی آخر برای این که لجبازی در بچّه ها ایجاد نشود، این است که باید خیلی مراقبت کنیم تا یکسان سازی رفتار داشته باشیم. مثلاً وقتی فرزند ما بیمار میشود، نیازی نیست که توجّه بیش از اندازه به او کنیم و خواسته های غیر منطقی او را پاسخ دهیم. فرض کنید این بچه مریض است و بیماری او هم سخت است؛ او در این شرایط میگوید: مامان دوچرخه برای من می خری؟ مادر هم میگوید: تو خوب شدی، حتماً برایت دوچرخه می خرم! در حالی که یک دوچرخه ی دیگر هم دارد، قول دیگری را به او می دهیم.
والدین باید همیشه رفتارشان منطقی و متعادل باشد. چه در زمان سلامت و چه در زمان بیماری فرزندان. درست است که در زمان بیماری، فرزند نیاز به مراقبت و استراحت بیش تری دارد و میبایست محیط خانه را آرام کنیم، غذاهای مناسب برای او درست کنیم و از این دست مراقبت ها داشته باشیم؛ ولی نباید محبّت بیش از اندازه و بیش از ظرفیت به فرزندمان داشته باشیم؛ چراکه در این صورت انتظارات او بالا می رود و بعد از این که سلامتی پیدا کرد، رفتارهایش لجباز گونه تر می شود.