احکام حدود الهی | مسائل متفرقه: سوال هفده
پرسش :
شخصى در حال لواط کردن دستگیر شده است، حدّ او و حدّ مفعول که ظاهراً به اختیار تن به این عمل شنیع داده چیست؟
پاسخ :
بطور کلى، اگر شخص بالغ عاقل به اختیار خود با شخص بالغ یا بچّه اى لواط کند، حدّ او کشتن است و حاکم شرع مى تواند لواط کننده را با شمشیر بکشد یا زنده به آتش بسوزاند یا دست و پاى او را ببندد و از جاى بلندى به زیر اندازد یا سنگسارش کند و مفعول نیز اگر بالغ و عاقل باشد و به اختیار خود مفعول شده حکمش کشتن است. بلى اگر مقدمات عمل انجام شده ولى دخول واقع نشده هر کدام را صد تازیانه مى زنند و اما اینکه آنها را در آن حال گرفته اند، باید توجه داشته باشید که لواط مانند زنا به دو راه ثابت مى شود، اول: چهار مرتبه اقرار، دوم: شهادت چهار مرد عادل به رؤیت و دیدن لواط، بنابراین به صرف دستگیرى در آن حال که اصل عمل با اقرار یا شهادت چهار عادل ثابت نشود، حدّ قتل جارى نمى شود و نهایتاً هر کدام را صد تازیانه مى زنند. و اما اگر مفعول غیربالغ باشد و به اختیار تن به آن عمل شنیع داده است از طرف حاکم شرع تعزیر و به عنوان تأدیب هر مقدار صلاح دانست به او تازیانه مى زند.
منبع: جامع المسائل، استفتائات آیت الله العظمی محمد فاضل لنکرانی (ره)، جلد دوم، قم: امیر العلم، 1383.
بطور کلى، اگر شخص بالغ عاقل به اختیار خود با شخص بالغ یا بچّه اى لواط کند، حدّ او کشتن است و حاکم شرع مى تواند لواط کننده را با شمشیر بکشد یا زنده به آتش بسوزاند یا دست و پاى او را ببندد و از جاى بلندى به زیر اندازد یا سنگسارش کند و مفعول نیز اگر بالغ و عاقل باشد و به اختیار خود مفعول شده حکمش کشتن است. بلى اگر مقدمات عمل انجام شده ولى دخول واقع نشده هر کدام را صد تازیانه مى زنند و اما اینکه آنها را در آن حال گرفته اند، باید توجه داشته باشید که لواط مانند زنا به دو راه ثابت مى شود، اول: چهار مرتبه اقرار، دوم: شهادت چهار مرد عادل به رؤیت و دیدن لواط، بنابراین به صرف دستگیرى در آن حال که اصل عمل با اقرار یا شهادت چهار عادل ثابت نشود، حدّ قتل جارى نمى شود و نهایتاً هر کدام را صد تازیانه مى زنند. و اما اگر مفعول غیربالغ باشد و به اختیار تن به آن عمل شنیع داده است از طرف حاکم شرع تعزیر و به عنوان تأدیب هر مقدار صلاح دانست به او تازیانه مى زند.
منبع: جامع المسائل، استفتائات آیت الله العظمی محمد فاضل لنکرانی (ره)، جلد دوم، قم: امیر العلم، 1383.