شبهه: جامعه فقهى لزوماً یک جامعه پیش رفته مدرن را اقتضا نمى کند
پرسش :
شبهه: فقه موجود با یک اخلاق نازل، هنر نازل، عقلانیت نازل و سطح معیشت نازل، مى سازد. جامعه فقهى لزوماً یک جامعه پیش رفته مدرن را اقتضا نمى کند.
پاسخ :
اگر مقصود این است که جامعه ى اسلامى هم مى تواند جامعه ى فقیر را اداره کند و هم جامعه غنى را و هم جامعه ى مدرن که داراى آسمان خراش ها است، این کمال است. به قدرى قوانین اسلام داراى انعطاف است و آن چنان آینده نگرى دارد که هم جامعه ى پاریس را اداره مى کند و هم جامعه ى جنگلى را. مسلماً نویسنده مرادش این نیست؛ بلکه مرادش مرحله ى دوّم است که اسلام فقط مى تواند جامعه هاى پایین را از نظر اندیشه و ساختمان و زراعت و هنر اداره کند؛ امّا جامعه هاى مدرن را نمى تواند اداره کند. این سخن صرفاً یک ادعا است.
در دوران شکوفایى تمدن اسلامى، امپراتورى عباسى در آن دوره که جهان بود و جهان اسلام، اسلام با آن عظمت دنیا را اداره مى کرد. جرجى زیدان مى نویسد: در بغداد تنها چهار صد ماماى پروانه دار بود. اگر تمدن اسلام نبود، این تمدن کنونى وجود نداشت. چگونه مى گویید که اسلام براى کوخ نشین ها است؟
علاوه بر این، اگر مى بینید اسلام توانایى اداره ى کشورهاى مادّى امروزى را ندارد، نقص اسلام نیست؛ بلکه نقص این جوامع است، اسلام بر ارزش ها تکیه مى کند و ارزش ها را مى خواهد، در اسلام قمار و شراب و ولگردى حرام است؛ چون این ها با عقلانیت و سعادت بشر مخالف است. جامعه هایى را که این نویسنده با نام مدرن یاد مى کند، پایه و جنس و فصلش از همین ها تشکیل شده. آیا نظر شما این است که اسلام از ارزش ها عدول کند؟ اگر عدول کند، جوامعِ صد برابر بالاتر (بدتر) از آن را هم اداره مى کند.
اصولا انبیا نیامده اند که جامعه را اداره کنند؛ بلکه آمده اند که جامعه هاى سالم بسازند. حضرت ابراهیم خلیل الرحمان، جامعه ى بت پرستى را کوبید و صِحه نگذاشت. کار انبیا دگرگونى جامعه ها است؛ و الا اسلامى که بخواهد هم با ارزش بسازد هم با ضد ارزش، هم با فحشا بسازد، هم با عفت، هم با طهارت نفسانى بسازد و هم با شرارت، دیگر به این اسلام نمى گویند.
شیر بى یال و دم و اشکم که دید
هم چو شیرى را خدا کى آفرید؟!
اگر آن جامعه ها ارزش ها را بپذیرند، اسلام دواى درد آن ها است. خدا رحمت کند استاد ما ـ حضرت امام(رحمه الله) ـ را؛ در آن نامه اى که به گورباچف نوشت، این مسائل را مطرح کرد و فرمود که جامعه ى الآن شما جامعه ى باز است. کم کم از کمونیسم بیرون مى آیید، و دواى درد شما در اسلام است.
رویکرد به جهان غرب، رفتن به طرف سراب است. ارزش هایى را که اسلام قائل است، نمى توان از دست داد. اگر اسلام بخواهد هندى را که در بت پرستى غرق است اداره کند، آیا باید با حفظ بت پرستى باشد؟ این ممکن نیست. با از بین بردن مظاهر فساد، اسلام قدرت اداره ى همه را دارد.
منبع: کتابخانه دیجیتال امام علی علیه السلام
پاسخ آیت الله العظمی جعفر سبحانی (دام ظله):
ابتدا دو مطلب را عرض مى کنم: اولا، این جمله هاى دو پهلو و مبهم را به کار بردن یعنى چه؟ باید روشن شود اخلاق نازل، هنر نازل، عقلانیت نازل و سطح معیشت نازل یعنى چه؟ ابهام گویى درست نیست. گاهى شخص در ابهام گویى مى خواهد هنر نمایى کند مثل بعضى سخنان شیخ بهائى؛ امّا در مقام تحلیل یک علم، این تعابیر مبهم به هیچ وجه روا نیست.اگر مقصود این است که جامعه ى اسلامى هم مى تواند جامعه ى فقیر را اداره کند و هم جامعه غنى را و هم جامعه ى مدرن که داراى آسمان خراش ها است، این کمال است. به قدرى قوانین اسلام داراى انعطاف است و آن چنان آینده نگرى دارد که هم جامعه ى پاریس را اداره مى کند و هم جامعه ى جنگلى را. مسلماً نویسنده مرادش این نیست؛ بلکه مرادش مرحله ى دوّم است که اسلام فقط مى تواند جامعه هاى پایین را از نظر اندیشه و ساختمان و زراعت و هنر اداره کند؛ امّا جامعه هاى مدرن را نمى تواند اداره کند. این سخن صرفاً یک ادعا است.
در دوران شکوفایى تمدن اسلامى، امپراتورى عباسى در آن دوره که جهان بود و جهان اسلام، اسلام با آن عظمت دنیا را اداره مى کرد. جرجى زیدان مى نویسد: در بغداد تنها چهار صد ماماى پروانه دار بود. اگر تمدن اسلام نبود، این تمدن کنونى وجود نداشت. چگونه مى گویید که اسلام براى کوخ نشین ها است؟
علاوه بر این، اگر مى بینید اسلام توانایى اداره ى کشورهاى مادّى امروزى را ندارد، نقص اسلام نیست؛ بلکه نقص این جوامع است، اسلام بر ارزش ها تکیه مى کند و ارزش ها را مى خواهد، در اسلام قمار و شراب و ولگردى حرام است؛ چون این ها با عقلانیت و سعادت بشر مخالف است. جامعه هایى را که این نویسنده با نام مدرن یاد مى کند، پایه و جنس و فصلش از همین ها تشکیل شده. آیا نظر شما این است که اسلام از ارزش ها عدول کند؟ اگر عدول کند، جوامعِ صد برابر بالاتر (بدتر) از آن را هم اداره مى کند.
اصولا انبیا نیامده اند که جامعه را اداره کنند؛ بلکه آمده اند که جامعه هاى سالم بسازند. حضرت ابراهیم خلیل الرحمان، جامعه ى بت پرستى را کوبید و صِحه نگذاشت. کار انبیا دگرگونى جامعه ها است؛ و الا اسلامى که بخواهد هم با ارزش بسازد هم با ضد ارزش، هم با فحشا بسازد، هم با عفت، هم با طهارت نفسانى بسازد و هم با شرارت، دیگر به این اسلام نمى گویند.
شیر بى یال و دم و اشکم که دید
هم چو شیرى را خدا کى آفرید؟!
اگر آن جامعه ها ارزش ها را بپذیرند، اسلام دواى درد آن ها است. خدا رحمت کند استاد ما ـ حضرت امام(رحمه الله) ـ را؛ در آن نامه اى که به گورباچف نوشت، این مسائل را مطرح کرد و فرمود که جامعه ى الآن شما جامعه ى باز است. کم کم از کمونیسم بیرون مى آیید، و دواى درد شما در اسلام است.
رویکرد به جهان غرب، رفتن به طرف سراب است. ارزش هایى را که اسلام قائل است، نمى توان از دست داد. اگر اسلام بخواهد هندى را که در بت پرستى غرق است اداره کند، آیا باید با حفظ بت پرستى باشد؟ این ممکن نیست. با از بین بردن مظاهر فساد، اسلام قدرت اداره ى همه را دارد.
منبع: کتابخانه دیجیتال امام علی علیه السلام