چرا علما سن بلوغ برای پسر و دحتر کشخص نمودند؟
پرسش :
طبق آیات قرآن (سوره احقاف آیات13 تا 16) انسان در 40 سالگی عقل و کمال می یابد پس به نظر من خداوند تا این سن به انسان فرصت داده است تا انسان انسان شناخت کاملی بیاید و بعد از آن انسان باید در برابر خداوند...
پاسخ :
نخست باید میان ورود به مرحله التزام به «شریعت» و مرحله اتمام حجت در طی «طریقت» و رسیدن به «حقیقت» بازشناخته شود.
آنچه از آیات، روایات و سیره عملی معصومان و متدینان متشرع به طور متواتر و یقینی ثابت است مرحله التزام به شریعت از زمان بلوغ است. و خطابات شرعی الهی از این زمان متوجه انسان می گردد که به چند نمونه از دلایل اشاره می شود؛ «و اذا بلغ الاطفال منکم الحلم فلیستئذنوا کما استئذن الذین من قبلهم... » «هنگامی که کودکان شما به سن بلوغ رسیدند. پس باید اجازه بگیرند... » (نور (24)، آیه 59)
از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که: «اذا اتت علیه (وقتی که فرد محتلم می گردد) کتبت له الحسنات و کتبت علیه الحسنات و جاز امره»؛ (کفایه الاحکام محقق سبزواری، ص 112)
در حدائق الناصره محقق بحرانی، ص 245 از امام موسی کاظم (علیه السلام) راویت شده: «فان احتلم... فقد وجب علیه الصلاه و جری علیه القلم؛ هنگامی که به بلوغ رسید... همانا نماز بر او واجب است و نامه عمل او نوشته می شود.»
و از نظر شواهد تاریخی اگر ما مرحله تکلیف را چهل سالگی بدانیم لازمه اش این است که تمام کسانی که قبل از چهل سالگی از دنیا رفته اند هیچ گونه نماز و روزه واجب بر عهده آنان نبوده! و کسانی مانند حضرت زهرا(س) هنوز به سن تکلیف نرسیده بودند!
لذا مدلول، آیه 15 سوره احقاف. مرحله کمال و اتمام حجت است. و منظور این است؛ کسی که به چهل سالگی رسیده باید به اندازه کافی از مراحل فراز و نشیب عبرت گرفته باشد و از وسوسه های شیطان نجات یافته باشد. نه آنکه قبل از چهل سالگی تکلیف نداشته است. در این باره توجه شما را به توضیحی از بیانات آیت الله مکارم شیرازی جلب می کنیم:
بعضی از مفسران «بلوغ اشد» (رسیدن به مرحله توانایی) را با رسیدن به چهل سالگی هماهنگ و برای تأکید می دانند، ولی ظاهر این است که «بلوغ اشد» اشاره به «بلوغ جسمانی» و رسیدن به اربعین سنه (چهل سالگی) اشاره به «بلوغ فکری و عقلانی» است، چرا که معروف است، انسان غالبا در چهل سالگی به مرحله کمال عقل می رسد و گفته اند که غالب انبیا در چهل سالگی مبعوث به نبوت شدند.
در حدیثی آمده است: «ان الشیطان یجر یده علی وجه من زاد علی الاربعین و لم یتب، و یقول بابی وجه لایفلح!؛ شیطان دستش را به صورت کسانی که به چهل سالگی برسند و از گناه توبه نکنند می کشد و می گوید پدرم فدای چهره ای باد که هرگز رستگار نمی شود»! (و در جبین این انسان نور رستگاری نیست!) (تفسیر روح المعانی، جلد 26، ص 17)
از ابن عباس نقل شده: «من اتی علیه الاربعون سنه فلم یغلب خیره شره فلیتجهز الی النار!: «هر کس چهل سال بر او بگذرد و نیکی او بر بدیش غالب نشود آماده آتش جهنم گردد!»
به مرحله ای رسیده ام که باید خطوط زندگی من تعیین گردد، و تا به آخر عمر همچنان ادامه یابد، آری من به مرز چهل سالگی رسیده ام و برای بنده ای چون من چقدر زشت و نازیباست که به سوی تو نیایم و خودم را از گناهان با آب توبه نشویم. ( تفسیر المیزان، ج 21، صص 330-328)
در نتیجه سن بلوغ، جهت التزام به واجبات شرعی است و سن چهل سالگی، لزوم کمال و اتمام حجت می باشد.
منبع: مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
نخست باید میان ورود به مرحله التزام به «شریعت» و مرحله اتمام حجت در طی «طریقت» و رسیدن به «حقیقت» بازشناخته شود.
آنچه از آیات، روایات و سیره عملی معصومان و متدینان متشرع به طور متواتر و یقینی ثابت است مرحله التزام به شریعت از زمان بلوغ است. و خطابات شرعی الهی از این زمان متوجه انسان می گردد که به چند نمونه از دلایل اشاره می شود؛ «و اذا بلغ الاطفال منکم الحلم فلیستئذنوا کما استئذن الذین من قبلهم... » «هنگامی که کودکان شما به سن بلوغ رسیدند. پس باید اجازه بگیرند... » (نور (24)، آیه 59)
از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که: «اذا اتت علیه (وقتی که فرد محتلم می گردد) کتبت له الحسنات و کتبت علیه الحسنات و جاز امره»؛ (کفایه الاحکام محقق سبزواری، ص 112)
در حدائق الناصره محقق بحرانی، ص 245 از امام موسی کاظم (علیه السلام) راویت شده: «فان احتلم... فقد وجب علیه الصلاه و جری علیه القلم؛ هنگامی که به بلوغ رسید... همانا نماز بر او واجب است و نامه عمل او نوشته می شود.»
و از نظر شواهد تاریخی اگر ما مرحله تکلیف را چهل سالگی بدانیم لازمه اش این است که تمام کسانی که قبل از چهل سالگی از دنیا رفته اند هیچ گونه نماز و روزه واجب بر عهده آنان نبوده! و کسانی مانند حضرت زهرا(س) هنوز به سن تکلیف نرسیده بودند!
لذا مدلول، آیه 15 سوره احقاف. مرحله کمال و اتمام حجت است. و منظور این است؛ کسی که به چهل سالگی رسیده باید به اندازه کافی از مراحل فراز و نشیب عبرت گرفته باشد و از وسوسه های شیطان نجات یافته باشد. نه آنکه قبل از چهل سالگی تکلیف نداشته است. در این باره توجه شما را به توضیحی از بیانات آیت الله مکارم شیرازی جلب می کنیم:
بعضی از مفسران «بلوغ اشد» (رسیدن به مرحله توانایی) را با رسیدن به چهل سالگی هماهنگ و برای تأکید می دانند، ولی ظاهر این است که «بلوغ اشد» اشاره به «بلوغ جسمانی» و رسیدن به اربعین سنه (چهل سالگی) اشاره به «بلوغ فکری و عقلانی» است، چرا که معروف است، انسان غالبا در چهل سالگی به مرحله کمال عقل می رسد و گفته اند که غالب انبیا در چهل سالگی مبعوث به نبوت شدند.
در حدیثی آمده است: «ان الشیطان یجر یده علی وجه من زاد علی الاربعین و لم یتب، و یقول بابی وجه لایفلح!؛ شیطان دستش را به صورت کسانی که به چهل سالگی برسند و از گناه توبه نکنند می کشد و می گوید پدرم فدای چهره ای باد که هرگز رستگار نمی شود»! (و در جبین این انسان نور رستگاری نیست!) (تفسیر روح المعانی، جلد 26، ص 17)
از ابن عباس نقل شده: «من اتی علیه الاربعون سنه فلم یغلب خیره شره فلیتجهز الی النار!: «هر کس چهل سال بر او بگذرد و نیکی او بر بدیش غالب نشود آماده آتش جهنم گردد!»
به مرحله ای رسیده ام که باید خطوط زندگی من تعیین گردد، و تا به آخر عمر همچنان ادامه یابد، آری من به مرز چهل سالگی رسیده ام و برای بنده ای چون من چقدر زشت و نازیباست که به سوی تو نیایم و خودم را از گناهان با آب توبه نشویم. ( تفسیر المیزان، ج 21، صص 330-328)
در نتیجه سن بلوغ، جهت التزام به واجبات شرعی است و سن چهل سالگی، لزوم کمال و اتمام حجت می باشد.
منبع: مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی