لازمه شفاعت، تاثیرپذیری و انفعال در ذات الهی
پرسش :
آیا لازمه عقیده به شفاعت این نیست که خداوند از «شفیع» تاثیر بپذیرد، در حالی که ما معتقدیم هیچ چیزی در خدا اثر نمی گذارد و فقط خداست که در همه چیز اثر دارد؟!
پاسخ :
یکی از مهمترین شبهاتی که حول مسأله شفاعت مطرح می شود بحث منفعل شدن و تحت تأثیر قرار گرفتن خداوند در مقابل «شفیع» است! در حالی که ما معتقدیم هیچ چیزی در خدا اثر نمی گذارد و فقط خداست که در همه چیز اثر دارد! آیا در این صورت اعتقاد به شفاعت با مبانی خداشناسی در تضاد نخواهد بود؟!
چنین تحلیل و برداشتی از شفاعت به درک غلط شبهه گر از مفهوم شفاعت و عدم توجه او به لوازم سخن خویش و همچنین از بی توجّهی به مبانی قرآنی شفاعت ناشی می شود. پاسخ این مغالطه بسیار ساده است که ذیل عناوین زیر به آن می پردازیم:
اما همه اینها خاصیّت شفاعت در عرف عام و معناى نادرست آن است و شفاعت در شکل صحیح، هیچ یک از این عیوب را به خود راه نمى دهد؛ زیرا شفاعت در شکل صحیح که مد نظر قرآن و روایات می باشد، بر محور دگرگونى و تغییر موضع «شفاعت شونده» دور مى زند نه خداوند، یعنى شخص شفاعت شونده موجباتى فراهم مى سازد که از یک وضع نامطلوب و درخور کیفر بیرون آمده و به وسیله ارتباط با شفیع، خود را در وضع مطلوبى قرار دهد که شایسته و مستحق بخشودگى گردد و در مسیر کمال قرار گیرد، و ایمان به این نوع شفاعت در واقع یک مکتب عالى تربیت و وسیله اصلاح افراد گناهکار و آلوده، و بیدارى و آگاهى است.(1)
اگر ما به این نکته توجّه داشته باشیم که شفاعت شفیع از جنس «سؤال» است نه «امر»، دچار توهم تاثیر پذیری نمی شویم. توضیح اینکه شفاعت درخواستی از «موضع پایین» و توام با رجاء است و قبول و تحقّق آن بستگی به اراده خداوند دارد. در حقیقت همه موجودات مخلوق و معلول خدا و دارای محدودیّت قدرت و تاثیر هستند؛ هیچ یک از آنها اثری تکوینی یا جبری بر خدا نداشته و قدرتی در عرض قدرت او ندارند. وقتی همه موجودات در مرحله دانی هستند و خواسته آنها «التماس و سؤال» از موجود عالی است، جبر از کجا لازم می آید و یا عارض می شود؟!
علاوه بر این آیاتی وجود دارد که برای شفاعت قرار گرفتن شرایطی قرار داده است؛ مثل آیه 28 سوره انبیاء که می فرماید: «لایَشْفَعُونَ اِلاّ لِمَنِ ارْتَضى»؛ (آنها جز برای کسی که خدا از او خشنود است، شفاعت نمی کنند). طبق این آیه شفاعت منحصراً شامل حال کسانى می باشد که به مقام «ارتضاء» یعنى رضایت و پذیرفته شدن در پیشگاه خداوند رسیده اند.(2)
پس اصلا بنا نیست با شفاعت تغییری در خداوند ایجاد شود، بلکه بنده خود را به مرحله ای رسانده که شایستگی لازم برای عفو الهی را پیدا کرده و پروردگار اجازه می دهد لغزش های بنده اش به وسیله شفاعت بخشیده شود و مرتبه اش بالا رود. وقتی همه ارکان شفاعت، اعم از شفیع و شفاعت شونده و شرایط شفاعت و...، را خدا مشخص می کند و اختیار دار شفاعت خداست؛ در این صورت چه اثری بر خدا گذاشته می شود؟!
پینوشتها:
(1). ر.ک: تفسیر نمونه، مکارم شیرازى، ناصر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1374 هـ ش، چاپ سى و دوم، ج 1، ص 225.
(2). رک: پیدایش مذاهب، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، 1384 هـ ش، چاپ اول، ص 156.
منبع: آیین رحمت
یکی از مهمترین شبهاتی که حول مسأله شفاعت مطرح می شود بحث منفعل شدن و تحت تأثیر قرار گرفتن خداوند در مقابل «شفیع» است! در حالی که ما معتقدیم هیچ چیزی در خدا اثر نمی گذارد و فقط خداست که در همه چیز اثر دارد! آیا در این صورت اعتقاد به شفاعت با مبانی خداشناسی در تضاد نخواهد بود؟!
چنین تحلیل و برداشتی از شفاعت به درک غلط شبهه گر از مفهوم شفاعت و عدم توجه او به لوازم سخن خویش و همچنین از بی توجّهی به مبانی قرآنی شفاعت ناشی می شود. پاسخ این مغالطه بسیار ساده است که ذیل عناوین زیر به آن می پردازیم:
اولا: در شفاعت به معنی صحیح آن جبر و تاثیری وجود ندارد:
اگر ما از شفاعت تصورّی داشته باشیم که در آن «مبدئى غیر از خدا در جهان وجود داشته باشد، که بتوان روى آن تکیه کرد و خدا را تحت تاثیر قرار داده و خشم او را به وسیله آن فرو نشاند و یا محبّت او را به سوى خود جلب کرد» و یا معتقد باشیم که خداوند ممکن است نیاز به موقعیّت بعضى از بندگان خود داشته باشد و به خاطر این نیاز، شفاعت او را درباره گناه کارى بپذیرد و یا معتقد باشیم که ممکن است از نفوذ وسایطى بهراسد و شفاعت آنها را بپذیرد، همه اینها ما را از اصل توحید در صفات خدا، دور مى سازد، و در درّه شرک و بت پرستى، پرتاب مى نماید و یقینا خداوند به چنین شفاعتی نیاز ندارد.اما همه اینها خاصیّت شفاعت در عرف عام و معناى نادرست آن است و شفاعت در شکل صحیح، هیچ یک از این عیوب را به خود راه نمى دهد؛ زیرا شفاعت در شکل صحیح که مد نظر قرآن و روایات می باشد، بر محور دگرگونى و تغییر موضع «شفاعت شونده» دور مى زند نه خداوند، یعنى شخص شفاعت شونده موجباتى فراهم مى سازد که از یک وضع نامطلوب و درخور کیفر بیرون آمده و به وسیله ارتباط با شفیع، خود را در وضع مطلوبى قرار دهد که شایسته و مستحق بخشودگى گردد و در مسیر کمال قرار گیرد، و ایمان به این نوع شفاعت در واقع یک مکتب عالى تربیت و وسیله اصلاح افراد گناهکار و آلوده، و بیدارى و آگاهى است.(1)
اگر ما به این نکته توجّه داشته باشیم که شفاعت شفیع از جنس «سؤال» است نه «امر»، دچار توهم تاثیر پذیری نمی شویم. توضیح اینکه شفاعت درخواستی از «موضع پایین» و توام با رجاء است و قبول و تحقّق آن بستگی به اراده خداوند دارد. در حقیقت همه موجودات مخلوق و معلول خدا و دارای محدودیّت قدرت و تاثیر هستند؛ هیچ یک از آنها اثری تکوینی یا جبری بر خدا نداشته و قدرتی در عرض قدرت او ندارند. وقتی همه موجودات در مرحله دانی هستند و خواسته آنها «التماس و سؤال» از موجود عالی است، جبر از کجا لازم می آید و یا عارض می شود؟!
ثانیا: در صورت پذیرش چنین ادعایی، بحث تاثیر پذیری خدا در سایر اسباب مغفرت نیز مطرح می شود:
اگر با اعتقاد به شفاعت لازم می آید که خداوند تحت تاثیر شفیع قرار گیرد تا گناه کار را ببخشد، این ایراد در مورد سایر اسباب مغفرت مانند توبه و دعا کردن نیز قابل طرح می باشد؛ چرا که در توبه و دعا و همه اسباب مغفرت دیگر نیز خداوند خواهش و التماس بندگان خود را می پذیرد و به نوعی تحت تاثیر خواسته آنها قرار می گیرد!ثالثا: اجازه شفاعت، انتخاب شفیع و تحقق شفاعت به اختیار خدا می باشد؛ لذا معنا ندارد او تحت تاثیر اموری قرار گیرد که خودش وضع کرده!
در آیات قرآن شفاعت منحصر به اراده خداوند و یا مشروط به اذن و فرمان او شده است؛ مانند آیه 255 سوره بقره که می فرماید: «مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ اِلاّ بِاِذْنِه»؛ (چه کسى مى تواند جز به اذن خدا شفاعت نماید؟) و همچنین آیه 23 سوره سبأ که می فرماید: «وَ لاتَنْفَعُ الشَّفاعَهُ عِنْدَهُ اِلاّ لِمَنْ اَذِنَ لَه»؛ (شفاعت جز براى کسانى که خدا اجازه دهد سودى ندارد). این آیات نشان می دهد که شفاعت شفیع به معنی اثرگذاری او در خداوند نیست، چرا که او خود اجازه شفاعت کردن را به شفیع می دهد.علاوه بر این آیاتی وجود دارد که برای شفاعت قرار گرفتن شرایطی قرار داده است؛ مثل آیه 28 سوره انبیاء که می فرماید: «لایَشْفَعُونَ اِلاّ لِمَنِ ارْتَضى»؛ (آنها جز برای کسی که خدا از او خشنود است، شفاعت نمی کنند). طبق این آیه شفاعت منحصراً شامل حال کسانى می باشد که به مقام «ارتضاء» یعنى رضایت و پذیرفته شدن در پیشگاه خداوند رسیده اند.(2)
پس اصلا بنا نیست با شفاعت تغییری در خداوند ایجاد شود، بلکه بنده خود را به مرحله ای رسانده که شایستگی لازم برای عفو الهی را پیدا کرده و پروردگار اجازه می دهد لغزش های بنده اش به وسیله شفاعت بخشیده شود و مرتبه اش بالا رود. وقتی همه ارکان شفاعت، اعم از شفیع و شفاعت شونده و شرایط شفاعت و...، را خدا مشخص می کند و اختیار دار شفاعت خداست؛ در این صورت چه اثری بر خدا گذاشته می شود؟!
پینوشتها:
(1). ر.ک: تفسیر نمونه، مکارم شیرازى، ناصر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1374 هـ ش، چاپ سى و دوم، ج 1، ص 225.
(2). رک: پیدایش مذاهب، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، 1384 هـ ش، چاپ اول، ص 156.
منبع: آیین رحمت