مرحله درمان در خانواده درمانی (بخش دوم)

در طول درمان لازم است خانواده ها به قراردادهایی که در ابتدای شروع درمان خود را پایبند به آن دانسته اند، متعهد باشند. این یکی از مهم ترین قوانین در مرحله درمان است. با ما همراه باشید تا با مرحله سوم، یعنی درمان بیشتر آشنا شوید.
Sunday, April 12, 2020
الوقت المقدر للدراسة:
موارد بیشتر برای شما
مرحله درمان در خانواده درمانی (بخش دوم)
در طول درمان، لازم است مشاور به اعضای خانواده انگیزه دهد. 
 

د. تشویق و انگیزش دهی

تشویق، بازخوردی است که تکرار پاسخ را تسهیل می کند و انگیزش دهی فرآیند دادن انگیزه به فرد جهت شروع، تداوم و هدایت مناسب رفتار است. مشاور و درمانگر خانواده بعد از ایجاد طرح درمانی و عقد قرارداد، باید هنگام شروع اجرای طرح درمانی و در حین انجام آن، خانواده را تشویق کنند و انگیزه لازم جهت انجام بهتر وظایف را برای آنها فراهم آورد.
 
برای این کار، می توان از شیوه های کلامی و غیرکلامی مختلف استفاده کرد. برای تشویق و انگیزش دهی می توان به خانواده امید بهبودی داد؛ علاوه بر نقاط ضعف، نقاط قوت و توانمندی های آنها را یادآور شد؛ و بعد از انجام مناسب تکالیف یا تغییر مثبت رفتار، انجام تکالیف و تغییر، مورد یادآوری قرار گیرد و به شیوه های مختلف، نظیر استفاده از عبارات کوتاه تشویق کننده (آفرین و ...) رضایت مشاور اعلام گردد.
 
همچنین، در بعضی از موارد ممکن است از اعضای خانواده خواسته شود تا از خودتشویقی استفاده لازم را ببرند، یعنی در ازای اجرای یک تغییر مثبت خودشان تشویق هایی را که دوست دارند، مثل سینما رفتن، پارک رفتن، مسافرت رفتن و ... به خودشان ارایه می دهند.
 

ه. از بین بردن مقاومت

 علی رغم همه تلاش های مشاور و درمانگر خانواده، ممکن است یک یا چند عضو از اعضای خانواده مقاومت نشان دهند. منظور از مقاومت، موانعی است که مراجع آنها را ایجاد می کند و روی فرآیند مشاوره تأثیر می گذارد (وچتل ۱۹۹۹). نظریه پردازان مشاوره، برداشت های متفاوتی از مقاومت مراجع دارند و اکثر آنها اجتناب ناپذیر بودن آن را در مشاوره تصدیق می کنند.
 
به عنوان مثال، از نظر مشاوران روان پویشی، مقاومت، تلاشی است برای جلوگیری از ورود مواد اضطراب را به آگاهی مشاوران یادگیری اجتماعی معتقدند که مقاومت ترسی است که از عواقب تغییر رفتار سرچشمه می گیرد (مایر و دیویس، ۲۰۰۸؛ ترجمه زهراکار و کهلویی، ۱۳۸۷). به هر حال، مقاومت را می توان ایجاد هرگونه مانع بر سر راه ایجاد تغییرات دانست. مقاومت به شکل های مختلف، مانند اجتناب از انجام تکالیف، عدم توجه به مباحث، ورود دیرهنگام به جلسه، خود را خسته نشان دادن و ... نشان داده می شود.
 
برای از بین بردن مقاومت، ابتدا باید علل آن مشخص گردد. باید توجه داشت که مقاومت یک پدیده درون فردی و بین فردی است و نوعا به مسئله عدم اعتماد و احساس ناامنی مربوط می شود (برگ و همکاران، ۲۰۰۶، ترجمه زهراکار و همکاران، ۱۳۸۸). گاهی علت مقاومت به رفتار مشاور خانواده مربوط می گردد (مثلا، عدم رعایت عدالت در برقراری تماس چشمی و فرصت دادن به اعضای خانواده برای صحبت کردن، ناتوانی در ایجاد یک رابطه درمانی مناسب و ایجاد اتحاد کاری و یا جور نکردن درمان با آمادگی مراجع برای تغییر و...).
 
گاهی نیز علت مقاومت، نارضایتی فرد مقاوم از برخوردها و واکنش های یک یا چند عضو دیگر خانواده است و گاهی نیز به عقاید، نگرش ها و انتظارات غیرواقعی خود او (مثل تمایل او برای اجتناب از درد عاطفی و با این باور که مشکل مربوط به بیمار معلوم است و حضور او در جلسه غیر ضروری است) و همچنین، نارضایتی او از مکان مشاوره بر می گردد. بعد از تشخیص علل مقاومت، مشاور از طریق اصلاح علت مشخص شده، سعی در از بین بردن مقاومت خواهد کرد.
 
در فرآیند مقابله با مقاومت، مهم این است که رفتار مشاوره همدلانه و غیرتخریبی باشد و با کمک فرد مقاوم علل مقاومت و نیز شیوه های از بین بردن آن، مورد بررسی قرار گیرد. ماهونی (۱۹۸۷، نقل از مایر و دیویس، ۲۰۰۸؛ ترجمه زهرا کار و کهلویی، ۱۳۸۷) معتقد است که مقاومت در برابر تغییر، ابراز طبیعی خود حفاظتی است. لذا، یکی دیگر از شیوه های برخورد با مقاومت، ابتدا طبیعی جلوه دادن آن (مقاومت) و سپس تلاش برای کاهش و از بین بردن آن است. طبیعی دانستن مقاومت، انگیزه فرد مقاوم را برای کاهش آن افزایش می دهد.
 
مرحله چهارم) اختتام
بعد از مدتی مشاور یا درمانگر و خانواده به جایی می رسند که می باید جلسات مشاوره خانواده را به اتمام برسانند. مشاور باید نسبت به چگونگی خاتمه مؤثر و مناسب جلسات مشاوره، آگاه باشد. مشاور و خانواده باید از همان ابتدا در مورد زمان و نحوه اختتام جلسات مشاوره موقتا به تفاهم برسند. در واقع، در طرح ریزی درمانی و نیز عقد قرارداد که در مرحله سوم فرآیند مشاوره انجام می گیرد، حتما باید طرح خاتمه و پایان دادن به جلسات نیز گنجانده شود. مایر و دیویس (۲۰۰۸، ترجمه زهرا کار و کهلویی، ۱۳۸۷) معتقدند که اختتام مشاوره باید در نظر گرفته شود نه اینکه غیر منتظره باشد. آنها بیان می دارند که آسودگی خیال از پایان مشاوره بر فرآیند کار تأثیر خواهد گذاشت.
 
بهترین زمان برای به پایان رساندن مشاوره، زمانی است که اهداف درمانی از قبل تعیین شده، محقق شده باشند، ولی تنها علت اختتام مشاوره این نیست، بلکه گاهی علت آن، اتمام تعداد جلسات توافق شده و ذکرشده در قرارداد کاری، یا عدم اثربخشی مشاوره و پیشرفت کمی است که در طول فرآیند مشاوره حاصل شده است (بارکر،1998).
 
ویلیامز و همکاران (۲۰۰۹، ترجمه زهراکار و لوان پور نوری، ۱۳۹۲) معتقدند که اگر پیشنهاد پایان درمان از طرف مشاور و درمانگر ارایه گردد، بررسی واکنش مراجعان به این پیشنهاد، بسیار مهم است. در این مورد، بعضی از مراجعان می پذیرند ولی بعضی دیگر احساس ناراحتی می کنند. اگر مراجعان در خصوص پایان دادن به درمان ناراحت به نظر برسند، تعیین علت آن، اهمیت دارد.
 
برخی از مراجعان این پیشنهاد را نشانه طرد شدن می پندارند و برخی دیگر می ترسند که پیشرفت درمانی حاصل شده شکننده باشد و در صورت قطع درمان، نتایج مثبت را از دست بدهند، که در این صورت، فاصله ایجاد کردن بین جلسات درمان جهت ایجاد اعتماد در خصوص توانایی مراجع جهت تداوم پیشرفت درمان ممکن است اجرا گردد. برخی نیز علت ناراحتی خود را این طور بیان می کنند که هنوز به قدر کافی پیشرفت نکرده اند و علت بی میلی بعضی دیگر از مراجعان به پایان دادن درمان، عدم برخورداری آنها از حمایت اجتماعی به اندازه کافی است.
 
مشاور و درمانگر، بعد از تشخیص هر کدام از این علل باید اقدام متقنی را انجام دهند که عبارتند از توضیح علل پیشنهاد پایان دادن به درمان، ایجاد فاصله بین جلسات درمان، نشان دادن تغییرات درمانی ایجاد شده، و گسترش شبکه حمایت اجتماعی مراجعان.
 
اپستین و بیشاپ (۱۹۸۱) چهار مرحله را برای فرآیند اختام ذکر می کنند که عبارتند از: (۱) جهت دادن، (۲) تلخیص، (۳) مورد بحث قرار دادن اهداف بلندمدت، و (۴) پیگیری. مراحل فوق را می توان چنین توضیح داد که در مرحله جهت دادن، مشاور زمان و علت به پایان رسیدن مشاوره را مطرح می کند. در مرحله تلخیص، مشاور یا درمانگر و خانواده آنچه را که در طول جلسات رخ داده است، به صورت خلاصه مرور می کنند.
 
این کار یک نوع جمع بندی است که نتیجه گیری از درمان را ارتقا می دهد. در مرحله مورد بحث قرار دادن اهداف بلندمدت، بارکر (۱۹۹۸) معتقد است که مشاور با درمانگر خانواده می باید مشکلاتی را که ممکن است خانواده در آینده با آنها مواجه شود و چگونگی مواجهة مناسب با آنها را مطرح و همراه با خانواده مورد بحث قرار دهد و همچنین می باید منابع خارجی حمایت کننده مثل دوستان، خانواده گسترده، مؤسسات اجتماعی و ... را که اعضای خانواده می توانند از کمک ها و خدماتشان استفاده کننده مشخص سازد. در مرحله پیگیری، مشاور از خانواده می خواهد تا ارتباطشان را با او قطع نکنند. معمولا جلسات پیگیری را می توان چند ماه پس از اختتام مشاوره و برای ارزیابی نتایج مشاوره و تعیین ماندگاری با عدم ماندگاری آن و نیز جهت تقویت و ابهام زدایی برای خانواده برگزار کرد. اجرای جلسه با جلسات پیگیری، نشانه توجه صادقانه مشاور به رشد و ارتقای خانواده و نیز نشانه «بی پایان» بودن فرآیند مشاوره خانواده است.
 
منبع: کتاب مشاوره خانواده. کیانوش زهراکار و فروغ جعفری . صص 135-138، انتشارات ارسباران،  دوم. 1394.


سبک زندگی مرتبط
ارسل تعليقاتك
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
سبک زندگی ذات صلة