المسیر الجاریه :
چگونه شکرگزار واقعی باشیم؟ (پاسخ قرآن و ائمه علیهم السلام)
جلال الدین شاه شجاع خوشنویس و شاعر
محمدقاسم شادیشاه خوشنویس صاحبنام ایرانی
چگونه خار پاشنه را قبل از مزمن شدن درمان کنیم؟ توصیههای یک متخصص ارتوپدی فنی
الگویی فاطمی برای جهاد تبیین: واکاوی استدلالهای حضرت زهرا (س) و پاسخهای روایی به شبههافکنان معاصر
آیا واقعا تخم مرغ در بلند قد شدن کودک تاثیری دارد؟
چه زمانی بالا آوردن شیر نوزاد نگران کننده است؟
علائم دیابت در نوجوانان
10 ماده غذایی که سریع قند خون شما را کاهش می دهند
سفته چیست؟ انواع سفته و نحوه صدور آن
خلاصه ای از زندگی مولانا
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
چهار زن برگزیده عالم
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
بهترین دعاها برای ختم به خیر شدن معامله کداماند؟
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
نحوه خواندن نماز والدین
ادبیات دفاع مقدس
دست هایی برای دعا
هواگرگ و میش بود. پس از سپری کردن یک شب سخت در عملیات خیبر، صبح آتش شدید دشمن حکایت از پاتک سنگینی داشت. رزمنده ی عارف و دلاور،ورزشکار حسن توکلی کنار من آمد و تیربارش را به من داد و گفت: «با این،
ادبیات دفاع مقدس
گونه های خاکی
شهید سعید درخشان از فرماندهان آفتاب خورده ی جنگ بود. او که شب ها از خوف خدا، پیشانیش را به خاک می سایید، اجر شب زنده داری هایش را گرفت. وقتی یک گلوله ی مستقیم بر آن جبین خدایی او نشست، او را به بهشت
ادبیات دفاع مقدس
بهانه ای برای گریستن
عملیات بدر، عملیات سختی بود. واقعاً بچه ها رشادت زیادی از خودشان نشان دادند. از زمین و آسمان تیر و ترکش و بمب و موشک و خلاصه هر چه در دسترس دشمن بود، بر سر بچه ها ریخته می شد.
ادبیات دفاع مقدس
بالاتر از جنگ
چند روزی بود علی بهانه می گرفت که سرکار نرود و هر چه از او سؤال می کردم علت را نمی گفت. متعجب بودم که پسری به این مظلومی، سر به راه، متواضع، چرا این گونه برخورد می کند؟
ادبیات دفاع مقدس
دنیایی و آخرتی
یکی از فرماندهان با تقوا، شجاع و با اخلاص لشکر بود که علاوه بر رزمنده و جنگنده بودن، خیلی مهربان و با محبت بود. می توان او را به راستی از مصادیق «شیران روز و زاهدان شب» دانست. به خاطر همین ویژگی ها، بیش...
ادبیات دفاع مقدس
غرق تماشا
شهید حاج سید محمد فولادی
عمویم حاج سید محمد، توصیه همیشگی اش این بودکه: «قرآن بخوانید و با آن انس بگیرید تا خدا با شما مأنوس گردد.
ادبیات دفاع مقدس
محراب به فریاد آمده
در سایت چهار منطقه ی فکّه بودیم. مرخصی گرفته بودم که به شهرستان بیایم. ماشینی که ما را به پشت جبهه منتقل می کرد، آماده ی حرکت بود. هاشم قلم و کاغذ به دست گرفته بود تا جواب نامه ی خانواده اش را بنویسد....
ادبیات دفاع مقدس
در رأس امور
هنگام عملیات فتح المبین با دستگاه های مهندسی به سوی «دشت عباس» درحال پیش روی بودیم. منطقه هنوز پاکسازی نشده بود. عراقی ها در سنگرها بودند و ما در بین آن ها حرکت می کردیم.
ادبیات دفاع مقدس
فراتر از آتش دشمن
شهید محمود سعیدی نسب (غزنوی)
ما که برای دیدن محمود به قم می رفتیم، هنگام نماز ما را به نماز آیت الله بهجت می برد تا به ایشان نگاه کنیم. به قرائت و نماز خواندنش توجه کنیم.
ادبیات دفاع مقدس
دو رکعت حضور
گردان حبیب ساعتی پیش از آغاز عملیات سراسری فتح المبین، در عمق مواضع دشمن گم شده بود! حتی اعزام تیم های شناسایی به اطراف نیز گرهی از این کار فرو بسته باز نکرد. لحظات به سختی سپری می شدند. به ناچار شهید...