المسیر الجاریه :
چرا هر چه سن بالاتر می رود، روزها انگار سریع تر می گذرد؟
کارهایی که باعث می شود کودکان به والدینشان اطلاعات بدهند
میرمحمدصالح تِرْمِذی حسینی اکبرآبادی محدث، شاعر و خوشنویس ایرانی تبار
میر عبدالله ترمذی خوشنویس و شاعر ایرانی
زندگینامه، ویژگیها و آثار علامه طباطبایی (رحمه الله)
برای خوشبو شدن نفس چه کنیم؟
وقتی کسی ناامید است چگونه آرامش کنیم؟
صلح و آشتی در اسلام: از قرآن تا خانواده و جامعه
علت دوری اعضای خانواده و فامیل از هم
خشکسالی معنوی :بررسی عوامل بازدارنده نزول باران از منظر آیات و روایات
مزار حضرت یعقوب (علیه السلام)
گناهان حضرت یوسف در قرآن
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
چهار زن برگزیده عالم
نحوه خواندن نماز والدین
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
مزار حضرت موسی (علیه السلام)
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
ادبیات دفاع مقدس
با تدبیر، ضد انقلاب سرکوب شد
عملیات کربلای 5 بود. ما در محور عملیات و در کنار اروند صغیر بودیم. کنار ما پلی بود که عراقی ها به شدت آتش روی آن می ریختند تا راههای ارتباطی را قطع کنند. چندین ساعت درگیری شدید بین ما و عراقی ها برقرار...
ادبیات دفاع مقدس
اول خودش عمل می کرد
سید می گفت چون ما غوّاص هستیم احتمال دارد در مسیر حرکتمان، مورد اصابت تیر دشمن قرار گیریم، به همین دلیل باید مواظب باشیم تا هیچ سر و صدایی نکنیم که دشمن مسیر حرکتمان را حدس بزند. بچه ها هم به دقت به نصایح
ادبیات دفاع مقدس
توجه به آینده و ارزش ها
شب از نیمه شب گذشته بود و خورشید روز 21 بهمن 57 چند ساعت دیگر طلوع می کرد. در آن هوای زمستانی نگهبان تانک هایی بودم که در محوطه ی پادگان صف کشیده بودند. تانک هایی که قرار بود فردا به خیابان ها بریزند و
ادبیات دفاع مقدس
یک دسته به اندازه ی یک لشگر
اوایل تشکیل سپاه، بنا شد در ستاد مرکزی نگهبان شب گذاشته شود و افراد بمانند و کارها را انجام دهند. عادت نداشتیم ثبت و ضبط داشته باشیم و اقدامات صورت گرفته را ثبت کنیم. هر کس می نشست پای تلفن تا صبح کارهایش...
ادبیات دفاع مقدس
چشم به فردای روشن
او در تصرف و تثبیت ارتفاعی در غرب کشور، نقش مؤثر و اساسی ایفا می کند. یکی از همرزمانش می گوید: « برای تصرف یک ارتفاع، بچه ها را هلی برد کردند روی ارتفاع. دشمن سخت مقاومت می کرد. بچه ها به خاطر شرایط
ادبیات دفاع مقدس
همه چیز برای خط اول
در ساعات اولیه ی روز، یکی از افسران دشمن به اسارت ما درآمد، حسین با او صحبت کرد و اطلاعات لازم از وضع عراقیها را در داخل شهر بدست آورد.
ادبیات دفاع مقدس
حماسه ی عین خوش
در عملیات « بیت المقدس» با برادر « هاشمی» در یک نفربر بودیم، که راننده ی نفربر شهید « صالح خانعلی» بود.
ادبیات دفاع مقدس
قبل از ضربه ی دشمن باید به او ضربه زد
شنیده بود بعضی از پرسنل، عصرها توی خیابان ها دست فروشی می کنند. خیلی ناراحت بود، می گفت: « چرا باید این طوری باشه؟ این ها ارتشی اند. نباید چهره شون بین مردم خراب بشه.» از آنها که پرسیده بود، می گفتند:
ادبیات دفاع مقدس
مشکلات را کوچک نشان می داد
در 1367 پس از اینکه مدارس تعطیل شد، به جبهه رفتم و در مقرّ لشکر امام حسین ( علیه السلام) در دار خوئین اهواز مستقر شدم. یکی از محاسن لشکر امام حسین ( علیه السلام) این بود که هر روز عدّه زیادی از این مقرّ...
ادبیات دفاع مقدس
زودتر از همه به هدف رسید
وقتی ذخیره ی انبارگردان ها را مقایسه می کرد و در می یافت که موجودی انبارها با هم تفاوت آشکار دارد، ناراحت می شد و می گفت: نباید در یک جا 2000 چکمه در جای دیگر 20 چکمه باشد؛ این برای فرماندهی قابل تحمل...