یک روز به من گفت: «آقای عرب! سعی کن بی سیم چی های خودت را از طلبه ها انتخاب کنی.» گفتم: «چرا؟» گفت: «اینا وفاداران و بی سیم را هرگز رها نمی کنن و تا آخرین لحظه آن را حفظ می کنن.»

صدرالله با وجود آن همه گرفتاری ها و کار دمادم، به لحاظ زیرکی و هوش سیاسی ممتازی که داشت، هرگز از دسیسه های ضد انقلاب غافل نمی شد و پیوسته آن اوضاع را زیر نظر داشت. در این میان تعدادی از منافقین و ضد انقلابیون...

برادر افیونی در شهر سنندج، از صحبت کردن چند نفر به زبان کردی، متوجه شده بودکه شب، تعدادی از قاچاقچیان برای کمک به ضد انقلاب، مقداری امکانات و اسلحه را از شیار گندمان انتقال خواهند داد.

گروه هشت نفری ما در محاصره ی تعدادی از افراد گروهک های ضد انقلاب قرار گرفته بود. همگی آماده ی شهادت شده بودیم. باران گلوله از هر سو می بارید. از سپیده ی صبح تا نُه صبح، جنگیده بودیم.ناگهان برادر جوانی...

آمده بود که آمریکایی ها، با کمک رادارهای پرنده، تمام تحرکات زمینی ها را به عراق گزارش می کنند. تدبیر قرارگاه این بودکه توی سه، چهار منطقه، کامیون های چراغ روشن ببرند و برگردند. یعنی که نیروها را جا به...

در پیرانشهر و درمنطقه ی هنگ آباد، چندین روستا بودکه پس از انقلاب جولانگاه ضد انقلاب شده بود. جاده ی مواصلاتی وجود نداشت، امکان پاکسازی این روستا خیلی کم بود. برادران ارتشی نیز پس از چندین نوبت عملیات نتوانسته...

مهمات و سلاحی را که بچه ها با نثار خونشان و با شهید شدنشان از عراقی ها با غنیمت می گرفتند و از درون تانک ها به دست می آوردند؛ گاه به دست منافقین می افتاد. شیخ شریف خیلی ناراحت و عصبانی شد و گفت: «اینها...

پایین ایوان کنار حصار خانه مشغول پختن نان بودم، کنارم نشسته بود، آهی از ته دل برآورد و گفت: «کاش می توانستم تمام مایحتاج و نیاز خانه را برآورده کنم تا تو بدون هیچ زحمت و رنج هم چون شاهزادگان زندگی کنی!»

در اوج ناامنی های کردستان، خبر رسیده بود که ضد انقلاب، نیروهایش را در منطقه ی اورامان افزایش داده و دست به تحرکاتی زده است. رستگار پناه - فرمانده ی قرارگاه شهید شهرام فر- دستور داد تا برای مقابله با دشمن،...

در اوج ناامنی های کردستان، خبر رسیده بود که ضد انقلاب، نیروهایش را در منطقه ی اورامان افزایش داده و دست به تحرکاتی زده است. رستگار پناه - فرمانده ی قرارگاه شهید شهرام فر- دستور داد تا برای مقابله با دشمن،...