المسیر الجاریه :
شعله زده ظلمِ دشمن دیرین
شعله زده ظلمِ دشمن دیرین <br />
در بحرین و سوریه و فلسطین<br />
با ذولفقارت ای فرزند زهرا <br />
وهّابیت را کن ذلیل و رُسوا<br />
بر ما یاوری عجّل ظهورَک <br />
یابن العسکری...
ما سائلیم و بر خاکت نشستیم
ما سائلیم و بر خاکت نشستیم <br />
از عنایات تو ما زنده هستیم<br />
به ما از لطف و از عطا یا مولا <br />
صدقه بده ای عزیز زهرا<br />
نور و کوثری عجّل ظهورَک <br />
یابن...
ای که اُمید هر پیر و جوانی
ای که اُمید هر پیر و جوانی <br />
ولیّ عصری و صاحب زمانی<br />
اَلعَجَل اَلعَجَل یا حجّت الله <br />
اَلعَجَل اَلعَجَل بقیت الله<br />
گل حیدری عجّل ظهورَک <br />
یابن العسکری...
عمرم شـده جانکندن در اوج پریشانی
عمرم شـده جانکندن در اوج پریشانی<br />
زین کوتهی عمر و زیـن غیبت طولانی<br />
عمـری بـه تمنـایت بـا یـاد قـدمهایت<br />
از پـارۀ دل کـردم پیـوسته گـل افشانی<br />
سالها از عمر من رفت و نگارم برنگشت
سالها از عمر من رفت و نگارم برنگشت<br />
در خزان هجر ماندم نوبهارم برنگشت<br />
اضطرابی سرد اما آتشی دارم به دل<br />
مایه آرامش و صبر و قرارم برنگشت
آسمان آذین شده آقای من
آسمان آذین شده آقای من<br />
کوچه عطر آگین شده آقای من<br />
هر کجا با ذکر عجل فی فرج<br />
ذکر ما آمین شده آقای من
این جا بهار بی تو زمستان ممتد است
این جا بهار بی تو زمستان ممتد است<br />
پاییز پا گرفته و حال و هوا بد است<br />
دارد غروب می شود و پا نمی شوی<br />
وقت قیام هست و مهیا نمی شوی
ما بی قرارِتو ، تو هم بی قرارتر
ما بی قرارِتو ، تو هم بی قرارتر<br />
بردار از جمالِ نگاهـت محاق را<br />
تا زنده ایم ای همه ی آرزو بیا<br />
نزدیک کن رسیدنِ این اتفاق را
تکیه بزن به کعبه وبس کن فراق را
تکیه بزن به کعبه وبس کن فراق را<br />
درهم بریز این همه ظلم و نـفاق را<br />
محض تمام پنجره ها عاشقانه کن<br />
این جمعه های پرشده از اشتیاق را
بی تو با این دل من غصه و غم مأنوس اند
بی تو با این دل من غصه و غم مأنوس اند<br />
واژه ی هجر و فراق با دل من ملموس اند<br />
تا که نیستی به خیالم برسد تا همه عمر<br />
جمعه های بی حضورت همه چون کابوس اند