المسیر الجاریه :
ای تیر نگاهت به دل زار کجایی مهدوی

ای تیر نگاهت به دل زار کجایی

ای تیر نگاهت به دل زار کجایی<br /> ای روی گلت شمع شب تار کجایی<br /> آرام و قرار دل بی تاب و شکیبم<br /> آرام و قرار دل بیمار کجایی
ولی همیشه و هر هفته جمعه‌ها گم شد مهدوی

ولی همیشه و هر هفته جمعه‌ها گم شد

چه قدر شنبه و یک شنبه و دوشنبه رسید <br /> ولی همیشه و هر هفته جمعه‌ها گم شد<br /> چه هفته‌ها که رسید و چه هفته‌ها که گذشت <br /> شمارشی که خلاصـه بـه چند و چندم شد
می رسد آنکه به دستش گره ها وا شدنی است مهدوی

می رسد آنکه به دستش گره ها وا شدنی است

می رسد آنکه به دستش گره ها وا شدنی است<br /> آنکه با آمدنش نـور هویـدا شدنی است<br /> غم مخور ای دل سرگشته سحر نزدیک است<br /> شب ظلمانی این بادیه فردا شدنی است
هر جمعه می بینم تو را از ابتدا نور مهدوی

هر جمعه می بینم تو را از ابتدا نور

هر جمعه می بینم تو را از ابتدا نور<br /> ای آنکه هستی در افق در انتها نور<br /> بی شک تمام عمر در ظلمت نشستم<br /> من منشأ تاریکی ام اما شما نور
ای عشق بی نشان به خدا خسته ام بیا مهدوی

ای عشق بی نشان به خدا خسته ام بیا

ای عشق بی نشان به خدا خسته ام بیا<br /> چون موسم خزان به خدا خسته ام بیا<br /> آخر بیا بگو به چه اسمی بخوانمت<br /> یا صاحب الزمان به خدا خسته ام بیا
دل که شد سائل تو فخر به عالم دارد مهدوی

دل که شد سائل تو فخر به عالم دارد

دل که شد سائل تو فخر به عالم دارد<br /> تیره بخت آنکه دلش حب تو را کم دارد<br /> چهره ای که سحر از یاد تو پر اشک شود<br /> برگ آلاله ی عشق است که شبنم دارد
محفل روضه ی ما بی تو چه ارزش دارد؟ مهدوی

محفل روضه ی ما بی تو چه ارزش دارد؟

همه ی عمر به رنج و غم و مهجوری رفت<br /> عشق جان بخش تو ایام خوشی هم دارد؟<br /> هر که شد منتظر منتقم فاطمیان<br /> در حسینیه ی دل شور محرم دارد<br /> محفل روضه ی ما بی تو چه ارزش دارد؟<br /> روضه...
جمعه شد و نیامد و دل باز هم شکست مهدوی

جمعه شد و نیامد و دل باز هم شکست

حرف از غروب جمعه شد و مرز غم شکست<br /> کهنه غرور کاغذ و بغض قلم شکست<br /> مانند هفته های گذشته زبان گرفت ...<br /> جمعه شد و نیامد و دل باز هم شکست
انتقام گل نشکفته ی زهرا شدنی است مهدوی

انتقام گل نشکفته ی زهرا شدنی است

منتقم می رسد و با غضب حیدری اش<br /> انتقام گل نشکفته ی زهرا شدنی است<br /> بر سر تربت مادر عَلَمی خواهد زد<br /> قبر پنهان شده ی فاطمه پیدا شدنی است
به ما نگاه کن ای ساحل نجات بشر مهدوی

به ما نگاه کن ای ساحل نجات بشر

الا که صاحب عزای تمام غم هایی<br /> دوباره فاطمیه آمده؛ نمی آیی؟<br /> به ما نگاه کن ای ساحل نجات بشر<br /> تو را طلب کند این دیده های دریایی