المسیر الجاریه :
چو بر روی زمین باشی توانایی غنیمت دان
چو بر روی زمین باشی توانایی غنیمت دان<br />
که دوران ناتوانی ها بسی زیر زمین دارد
هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد
هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد<br />
خداش در همه حال از بلا نگه دارد
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست<br />
که آشنا سخن آشنا نگه دارد
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای<br />
فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد
گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان
گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان<br />
نگاه دار سر رشته تا نگه دارد
سر و زر و دل و جانم فدای آن یاری
سر و زر و دل و جانم فدای آن یاری<br />
که حق صحبت مهر و وفا نگه دارد
عالم از ناله عشاق مبادا خالی
عالم از ناله عشاق مبادا خالی<br />
که خوش آهنگ و فرح بخش هوایی دارد
اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند
اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند<br />
درد عشق است و جگرسوز دوایی دارد
ستم از غمزه میاموز که در مذهب عشق
ستم از غمزه میاموز که در مذهب عشق<br />
هر عمل اجری و هر کرده جزایی دارد
جان بیمار مرا نیست ز تو روی سؤال
جان بیمار مرا نیست ز تو روی سؤال<br />
ای خوش آن خسته که از دوست جوابی دارد