المسیر الجاریه :
شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن
شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن<br />
مگر آن که شمع رویت به رهم چراغ دارد
نرگس همه شیوه های مستی
نرگس همه شیوه های مستی<br />
از چشم خوشت به وام دارد
دلی که غیب نمای است و جام جم دارد
دلی که غیب نمای است و جام جم دارد<br />
ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد
غبار خط بپوشانید خورشید رخش یا رب
غبار خط بپوشانید خورشید رخش یا رب<br />
بقای جاودانش ده که حسن جاودان دارد
چو عاشق می شدم گفتم که بردم گوهر مقصود
چو عاشق می شدم گفتم که بردم گوهر مقصود<br />
ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد
چو در رویت بخندد گل مشو در دامش ای بلبل
چو در رویت بخندد گل مشو در دامش ای بلبل<br />
که بر گل اعتمادی نیست گر حسن جهان دارد
ز سروقد دلجویت مکن محروم چشمم را
ز سروقد دلجویت مکن محروم چشمم را<br />
بدین سرچشمه اش بنشان که خوش آبی روان دارد
هر آن کو خاطر مجموع و یار نازنین دارد
هر آن کو خاطر مجموع و یار نازنین دارد<br />
سعادت همدم او گشت و دولت همنشین دارد
حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است
حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است<br />
کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد
به خواری منگر ای منعم ضعیفان و نحیفان را
به خواری منگر ای منعم ضعیفان و نحیفان را<br />
که صدر مجلس عشرت گدای رهنشین دارد