المسیر الجاریه :
چشمه چشم مرا ای گل خندان دریاب
چشمه چشم مرا ای گل خندان دریاب<br />
که به امید تو خوش آب روانی دارد
دل نشان شد سخنم تا تو قبولش کردی
دل نشان شد سخنم تا تو قبولش کردی<br />
آری آری سخن عشق نشانی دارد
خم ابروی تو در صنعت تیراندازی
خم ابروی تو در صنعت تیراندازی<br />
برده از دست هر آن کس که کمانی دارد
در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز
در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز<br />
هر کسی بر حسب فکر گمانی دارد
مرغ زیرک نزند در چمنش پرده سرای
مرغ زیرک نزند در چمنش پرده سرای<br />
هر بهاری که به دنباله خزانی دارد
جان بی جمال جانان میل جهان ندارد
جان بی جمال جانان میل جهان ندارد<br />
هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد
با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم
با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم<br />
یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد
احوال گنج قارون کایام داد بر باد
احوال گنج قارون کایام داد بر باد<br />
در گوش دل فروخوان تا زر نهان ندارد
روشنی طلعت تو ماه ندارد
روشنی طلعت تو ماه ندارد<br />
پیش تو گل رونق گیاه ندارد
گوشه ابروی توست منزل جانم
گوشه ابروی توست منزل جانم<br />
خوشتر از این گوشه پادشاه ندارد