المسیر الجاریه :
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند<br />
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
دردم نهفته به ز طبیبان مدعی
دردم نهفته به ز طبیبان مدعی<br />
باشد که از خزانه غیبم دوا کنند
لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ
لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ<br />
عشقبازان چنین مستحق هجرانند
گوهر پاک تو از مدحت ما مستغنیست
گوهر پاک تو از مدحت ما مستغنیست<br />
فکر مشاطه چه با حسن خداداد کند
کلید گنج سعادت قبول اهل دل است
کلید گنج سعادت قبول اهل دل است<br />
مباد آن که در این نکته شک و ریب کند
کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند
کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند<br />
ببرد اجر دو صد بنده که آزاد کند
یا رب اندر دل آن خسرو شیرین انداز
یا رب اندر دل آن خسرو شیرین انداز<br />
که به رحمت گذری بر سر فرهاد کند
تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار
تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار<br />
که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند
طبیب عشق مسیحادم است و مشفق لیک
طبیب عشق مسیحادم است و مشفق لیک<br />
چو درد در تو نبیند که را دوا بکند
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند<br />
نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند