Saturday, February 13, 2021
الوقت المقدر للدراسة:
موارد بیشتر برای شما

میراث فرهنگی و علمی امام باقر (علیه السلام)

پرسش :

امام باقر (علیه السلام) چه آثاری در فرهنگ و دانش اسلامی شیعی از خود به یادگار گذاشته است؟


پاسخ :
با نگاهی کوتاه به مسانید فقهی و تفسیری شیعه، به خوبی می‌ توان دریافت که بخش زیادی از روایات فقهی، اخلاقی و تفسیری شیعه از امام باقر(علیه السّلام) نقل شده است. «وسائل الشیعة» و کتب تفسیری مانند «البرهان» از بحرانی و «صافی» از فیض کاشانی، حاوی روایات زیادی در زمینه تبیین مسائل فقهی و توضیح آیات قرآن و شأن نزول آنهاست که از آن حضرت روایت شده است. علاوه بر اینها مقدار زیادی اخبار تاریخی درباره امیر المؤمنین(علیه السلام) و جنگ صفین نیز از آن حضرت نقل شده است.(1)

همچنین در زمینه اخلاقیات، جملات گهربار و پرمغزی از امام باقر(علیه السّلام) روایت گردیده است؛ جملات قصاری که در نهایت زیبایی و برخاسته از روح عصمت و کمالات درونی امام(علیه السّلام) است. «اربلی» نوشته است که اخبار انبیا فراوان از امام باقر(علیه السّلام) نقل شده و مردم اخبار «مغازی» را از ایشان نقل کرده‌ اند و در احکام و مناسک حج به آنچه ایشان از رسول خدا(صلّی اللّه علیه و آله) نقل کرده استناد کرده‌ اند. آنها همچنین اخباری در تفسیر قرآن از وی نوشته و خاصه و عامه از آن بزرگوار حدیث نقل کرده‌ اند.(2) در این مورد «ابو زهره» نیز می‌ نویسد: «و کان رضی الله عنه مفسّرا للقرآن و مفسّرا للفقه الاسلامی مدرکا حکمة الاوامر و النواهی فاهما کل الفهم لمرامیها»(3)؛ (آن حضرت مفسر قرآن و مبیّن فقه اسلامی بود و فلسفه اوامر و نواهی را درک می‌ کرد و هدف آن را در حد نهایی آن می‌ فهمید).

همچنین وی در زمینه اندیشه‌ ها و جملات اخلاقی- اجتماعی امام(علیه السلام) می‌ نویسد: «و لکمال نفسه و نور قلبه و قوة مدارکه أنطقه الله تعالی بالحکم الرائعة و رویت عنه عبارات فی الاخلاق الشخصیة و الاجتماعیة ما لو نظم فی سلوک لتکون منه مذهب خلق سام»(4)؛ (به خاطر کمال نفسانی و روشنی قلب و قدرت درکش، خداوند حکمت‌ های اعجاب‌ انگیزی بر زبان او جاری ساخت و عباراتی درباره اخلاق شخصی و اجتماعی از آن حضرت روایت شده که اگر مرتب شوند یک روش گرانبها و جامعی از آن در زمینه‌ های اخلاقی به وجود می‌ آید).

نمونه‌ ای از درس‌ های اخلاق عملی امام(علیه السّلام)، مخالفت آن با خشک‌ مقدسی بود. آن حضرت در مقام عمل، با نظر آن دسته که گمان می‌ کردند ترک کامل نعمت‌های دنیوی، ورع اسلامی و زهد است مقابله می‌ کرد. «حکم بن عیینه» می‌ گوید: «دَخَلْتُ عَلَی اَبِی جَعْفَرٍ وَ هُوَ فِی بَیْتٍ مُنَجَّدٍ وَ عَلَیْهِ قَمِیصٌ رَطْبُ وَ مَلْحَفَةٌ مَصْبُوغَةٌ قَدْ أَثَّرَ الصَّبْغُ عَلَی عَاتِقِهِ، فَجَعَلْتُ أَنْظُرُ اِلَی الْبَیْتِ وَ أَنْظُرُ فِی هَیْئَتِهِ، فَقَالَ لِی: یَا حَکَمُ وَ مَا تَقُولُ فِی هَذَا؟ فَقُلْتُ: مَا عَسَیْتُ أَنْ أَقُولَ وَ أَنَا أَرَاهُ عَلَیْکَ، فَأَمَّا عِنْدَنَا فَإِنَّمَا یَفْعَلُهُ الشَّبَابُ الْمُرْهِقُ، فَقَالَ لِی: یَا حَکَمُ! «مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّیِّبَاتَ مِنَ الرِّزْقِ» وَ هَذَا مِمَّا أَخْرَجَ اللهُ لِعِبَادِهِ، فَأَمَّا هَذَا الْبَیْتُ الَّذِی تَرَی فَهُوَ بَیْتُ الْمَرْأَةِ وَ أَنَا قَرِیبُ الْعَهْدِ بِالْعُرُسِ وَ بَیْتِی الْبَیْتُ الَّذِی تَعْرِفُ»(5)؛

(روزی خدمت ابو جعفر(علیه السّلام) مشرف شدم و او را در خانه‌ ای تزیین شده و آراسته یافتم، در حالی که آن حضرت پیراهن مرطوبی بر تن داشت و روی آن، ملافه رنگارنگی بر دوش انداخته بودند و رنگ ملحفه در شانه‌شان اثر گذاشته بود. داشتم خانه و طرز تزیین آن را تماشا می‌ کردم که آن حضرت مرا مورد خطاب قرار داده و فرمودند: «راجع به وضع اتاق چه فکر می‌ کنی؟» گفتم: حالا که شما در این وضعیت قرار گرفته‌ اید، من چه می‌ توانم بگویم، اما بین ما این کار نوجوانان است. فرمودند: ای حکم! «زینت‌ هایی را که خدا برای مردم اجازه داده و روزی‌ های حلال او را چه کسی حرام کرده؟» این که می‌ بینی از همان قسمتی است که خدا برای مردم حلال فرموده است و اما این اتاق را که می‌ بینی اتاق همسر جدیدم است که تازه با او ازدواج کردم. اتاق من همان است که می‌ شناسی).

عده‌ ای فکر می‌ کردند تلاش برای معاش، که نشانه فعالیت برای زندگی بهتر است، درست نیست. «محمد بن منکدر» یکی از حفّاظ قرآن در عصر امام باقر(علیه السّلام) در ضمن تمجید از آن حضرت می‌ گوید: «می‌ خواستم او را وعظ کنم که او مرا موعظه فرمود. سؤال کردند چگونه؟ گفت: روزی از مدینه بیرون آمدم و در صحرا محمد بن علی بن الحسین(علیهم السّلام) را دیدم. او در حالی که بدن چاقی داشت در کنار دو غلام سیاه کار می‌ کرد، پیش خود گفتم: سبحان الله! پیرمردی از قریش، در چنین ساعتی با این وضعیت برای به دست آوردن دنیا در تلاش است. باید او را موعظه کنم! نزد او رفته و گفتم: «خداوند تو را حفظ کند، اگر در این حالی که هستی اجل تو برسد چه خواهی کرد؟!» فرمود: «اگر در این حالی که هستم اجلم سر رسد، در حالی که در اطاعت خدا بوده‌ ام از دنیا رفته‌ ام. من با کار کردنم، خودم و عیالم را از محتاج بودن به تو و به مردم حفظ می‌ کنم. وقتی از سر رسیدن اجل هراسناک خواهم بود که اجل مرا در حال نافرمانی خدا دریافته باشد». گفتم: «ای فرزند رسول خدا! راست فرمودی، من می‌ خواستم تو را موعظه کنم که تو مرا موعظه فرمودی».(6)

امام باقر(علیه السّلام) به ویژه درباره تفسیر، شهرت بسزایی دارد به همین جهت درباره شخصیت علمی او گفته‌ اند: «لَمْ یَظْهَرْ عَنْ أَحَدٍ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ ع مِنَ الْعُلُومِ مَا ظَهَرَ مِنْهُ مِنَ التَّفْسِیرِ وَ الْکَلَامِ وَ الْفُتْیَا وَ الْأَحْکَامِ وَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَام‏».(7)

«مالک ابن اعین جهنی» در شعری امام باقر(علیه السّلام) را چنین ستوده است:
«اذا طلب الناس علم القرآن‌ *** کانت قریش علیه عیالا  /  و ان فاه فیه ابن بنت النبی ‌*** تلقت یداه فروعا طوالا»(8)؛

(اگر مردم در صدد جستجوی علم قرآن برآیند، باید بدانند که قریش اهل و عائله ایشان هستند و اگر فرزند دختر رسول خدا(صلّی اللّه علیه و آله) [امام باقر(علیه السّلام)] درباره علوم قرآن لب به سخن بگشاید، فروع زیادی برای آن ترسیم می‌ کند).

درباره مسائل کلامی نیز امام باقر(علیه السّلام) بسیاری از خطبه‌ های امیر مؤمنان(علیه السّلام) را در مسائل مربوط به توحید و صفات خدا(9) روایت کرده‌ اند. همینطور آن حضرت بیانگر بسیاری از نکات دقیق مسائل کلامی مورد اختلاف بین شیعه و اهل سنت می‌باشند. این روایات در اصول کافی به وفور دیده می‌ شوند. «ابن ندیم» در «الفهرست»، کتاب تفسیری به امام باقر(علیه السّلام) نسبت داده و گفته است که آن را «ابو الجارود زیاد بن منذر» از امام نقل کرده است.(10) بخش بزرگی از این روایات در تفسیر قمی و تفسیر پر ارج «مجمع البیان» آمده است.

تلاش‌ های خستگی‌ ناپذیر امام باقر(علیه السّلام) و پس از وی تلاش‌ های امام صادق(علیه السّلام) سبب شد تا فقه شیعه با اتکای به احادیث رسول خدا(صلّی اللّه علیه و آله) و اشراقات و الهامات غیبی بر قلوب ائمه اطهار(علیهم السّلام)، زودتر از اهل سنت و ... به مرحله تدوین برسد تا جایی که «مصطفی عبدالرازق» می‌ نویسد: «و من المعقول ان یکون الشروع الی تدوین الفقه کان أسرع الی الشیعة لأنّ اعتقادهم العصمة فی أئمّتهم أو ما یشبه العصمة کان حریّا الی تدوین أقضیتهم و فتاویهم»(11)؛ (پذیرفتن این که تدوین فقه شیعه زودتر از فرق دیگر اسلامی شروع شده عاقلانه است؛ زیرا اعتقاد آنان به عصمت یا معانی شبیه آن در مورد ائمه‌شان چنین اقتضا می‌ کرده که قضاوت‌ها و فتاوای آنها به وسیله پیروانشان تدوین گردد).

این میراث فقهی پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله) بود که از طریق اهل بیت عصمت به طور مستقل به ما رسیده است. اهل سنت احادیثی را که از امام باقر(علیه السّلام) نقل می‌ کنند، معمولاً با اتصال سند آن از پدرش از پدرانش به رسول خدا(صلّی اللّه علیه و آله) می‌ رسانند، ولی شیعه به دلیل اعتقاد به امامت و عصمت آن حضرت و دیگر ائمه، نیازی به ذکر سند نمی‌ بیند. از خود امام باقر(علیه السّلام) درباره احادیثی که بدون ذکر سند از پیغمبر نقل می‌ کند، سؤال شد، فرمودند: «اِذَا حَدَّثْتُ بِالْحَدِیثِ وَ لَمْ اَسْنَدُهُ، فَسَنَدِی فِیهِ اِلَی زَینِ الْعَابِدِینَ، عَنْ أَبِیهِ الْحُسَیْنِ الشَّهِیدِ عَنْ أَبِیهِ عَلِیُّ بْنُ اَبِی طَالِبٍ(علیه السّلام) عَنْ رَسُولِ اللهِ عَنْ جِبْرِیلَ عَنِ اللّهِ تَعَالَی»(12)؛ (وقتی حدیثی را روایت کرده و سند آن را ذکر نمی‌ کنم سند من در چنین مواردی پدرم زین العابدین از پدرش حسین شهید از پدرش علی بن ابی طالب، از رسول خدا(صلّی اللّه علیه و آله) از جبرئیل و پس از آن از خداست).

امام باقر(علیه السّلام) مانند دیگر امامان شیعه برای بیان اهمیت موقعیت اهل بیت از لحاظ دین، کوشش بلیغی از خود نشان می‌ داد و در روایتی که در این زمینه از آن حضرت نقل شده، چنین آمده است: «آلُ مُحَمَّدٍ أَبْوَابُ اللهِ وَ سَبِیلُهُ وَ الدُّعَاةُ اِلَی الْجَنَّةِ وَ الْقَادَةُ اِلَیْهَا»(13)؛ (فرزندان رسول خدا، درهای علوم الهی و راه وصول به رضای او و دعوت کنندگان به بهشت و سوق‌ دهندگان مردم بدان هستند). و نیز از آن حضرت روایت شده: «کُلُّ شَیْ‌ءٍ لَمْ یَخْرُجْ مِنْ هَذَا الْبَیْتِ فَهُوَ وِبَالٌ»(14)؛ (هر آن چیزی که از این خانه بیرون نیاید خالی از پیامد سوء نخواهد بود).

در حقیقت آن حضرت علوم پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله) را از طریق امام علی(علیه السّلام) برای مردم روایت می ‌کردند و این در زمانی بود که کسانی چون «مکحول»(15) وقتی حدیثی از امیر المؤمنین(علیه السّلام) روایت می‌ کردند از شدت ترس، آن حضرت را با عنوان «ابو زینب» یاد می‌ کردند. بنابراین می‌ بینیم که شیعه، تنها وارث احادیث رسول خدا(صلّی اللّه علیه و آله) می‌ باشد و دلیل آن این است که این میراث مورد به مورد به قرآن اتکا دارد، به طوری که امام باقر(علیه السّلام) فرمود: «اِذَا حَدَّثْتُکُمْ بِشَیْ‌ءٍ فَسَأَلُونِی عَنْ کِتَابِ اللهِ»(16)؛ (وقتی حدیثی برای شما نقل می‌کنم در موضوع مطابقت آن با کتاب خدا، از من سؤال کنید).

این میراث امام باقر(علیه السّلام) است که سبب حفظ و سلامت شیعه از تحریفات حدیثی شده است که به دلیل ننوشتن حدیث و انگیزه‌ های دیگر زمینه‌ های آن ایجاد شده بود. امام باقر(علیه السّلام) با استناد به حدیث: «عَلِیٌّ أَقْضَاکُمْ»؛ (علی قاضی‌ ترین شماست) که از طرق متعددی از شخص رسول خدا(صلّی اللّه علیه و آله) نقل شده، می‌ کوشید یکی از علمای اهل سنت را به پذیرفتن احکام قضایی امیر مؤمنان(علیه السّلام) واداشته و عقیده آن عالم را دایر بر جواز عمل به احکام قضایی دیگران باطل سازد.(17) 

همچنین آن حضرت در پاره‌ ای از موارد، علومی را که از طریق برخی صحابه نقل شده بود، به صراحت باطل اعلام می‌ کرد، به طوری که یک بار پس از تقسیم احکام به «اسلامی» و «جاهلی» فرمود: «اُشْهِدُکُمْ عَلَی زَیْدِ بْنِ ثَابِتٍ، لَقَدْ حَکَمَ فِی الْفَرَائِضِ بِأَحْکَامِ الْجَاهِلَیَّةِ»(18)؛ (شما را گواه می‌ گیریم بر زید بن ثابت که در مسأله ارث مطابق احکام جاهلیت حکم کرده است).

پی‌نوشت‌ها:
(1). شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحدید، أبو حامد عز الدین عبد الحمید بن هبة الله بن محمد بن محمد‏، محقق / مصحح: محمد ابوالفضل ابراهیم، دار احیاء الکتب العربیه‏، قاهره،‏ 1378 ق، ج 2، ص 212- 213 و 229- 234 و 286؛ همان، ج 3، ص 324؛ همان، ج 4، ص 106 و 108 و 109 و 110؛ همان، ج 6، ص 13؛ تاریخ الأمم و الملوک، طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تحقیق: محمد أبو الفضل ابراهیم، دار الاعلمی بیروت، 1983 م، ج 3، ص 37؛ همان، ج 5، ص 176 – 197.
(2). کشف الغمة فی معرفة الأئمة، اربلى، على بن عیسى‏، محقق / مصحح: رسولى محلاتى، هاشم‏، بنى هاشمى‏، تبریز، 1381 ق‏، چاپ اول‏، ج 2، ص 126.
(3). الامام الصادق(علیه السّلام)، ابو زهره، دار الثقافة العربیه، قاهره، بی تا، ص 24.
(4). همان.
(5). الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق‏، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیه، تهران، ‏1407 ق، چاپ چهارم، ج 6، ص 446؛ بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، دار إحیاء التراث العربی‏، بیروت‏، 1403 ق‏، چاپ دوم، ج 46، ص 292.
(6). الکافی، همان، ج 5، ص 73 و ج 6، ص 446؛ تهذیب الأحکام، طوسى، محمد بن الحسن‏، محقق / مصحح: خرسان، حسن‏، دار الکتب الإسلامیة‏، تهران، 1407 ق‏، چاپ چهارم‏‏، ج 6، ص 325؛ فصول المهمة فی معرفة الأئمة علیهم مالکى، ابن صباغ، منشورات الاعلمی‏، تهران،‏ بی تا، ص 213؛ بحار الانوار، همان، ج 46، ص 292؛ سیر أعلام النبلاء، الذَهَبی، شمس الدین أبو عبد الله محمد بن أحمد، مؤسسه الرساله، بیروت، ج 9، ص 352.
(7). مناقب آل أبی طالب(علیهم السلام)، ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على‏، علامه‏، قم‏، 1379 ق‏، چاپ اول، ج 3، ص 327؛ بحار الانوار، همان، ج 46، ص 294.
(8). إتحاف بحب الأشراف‏، شبراوى‏، جمال الدین، المطبعة الادبیه‏، مصر، 1416 ق، ص 144؛ کشف الغمه، همان، ج 2، ص 123؛ عمدة الطالب فی أنساب آل أبى طالب‏، ابن عنبه حسنى‏، مکتبة الحیدریه، نجف‏، 1380 ق‏، ص 195؛ الفصول المهمه، همان، ص 210- 211؛ سیر أعلام النبلاء، الذَهَبی، شمس الدین أبو عبد الله محمد بن أحمد، مؤسسه الرساله، بیروت، 1401 ق، ج 4، ص 404؛ نور الأبصار فی مناقب آل بیت النبی المختار(صلى الله علیه و آله و سلم‏)، شبلنجى، مؤمن بن حسن‏، المطبعة الیوسفیه‏، مصر‏، بی تا، ص 143.
(9). حیاة الامام الباقر(علیه السّلام)، شریف قرشی، باقر، دار البلاغه، بیروت، 1993 م، ج 1، ص 190.
(10). تأسیس الشیعة العلوم الاسلام، صدر، سید حسن، منشورات الاعلمی، تهران، بی تا، ص 327؛ تفسیر ابی الجارود در کتاب تفسیر قمی درج شده که البته طرق تفسیر ابی الجارود مورد اشکال محققین واقع شده است. (الذریعة إلى تصانیف الشیعة، تهرانى‏، شیخ آقا بزرگ، اسماعیلیان، قم، کتابخانه اسلامیه، تهران‏، 1408 ق، ‏ج 4، ص‏ 251).
(11). تمهید لتاریخ الفقه الاسلامی، سبحانی جعفر، دار الاضوء، بیروت، 1419 ق، ص 203.
(12). إعلام الورى بأعلام الهدى، طبرسى، فضل بن حسن‏، دار الکتب الاسلامیه‏، قم‏، 1414 ق‏‏، ص 246.
(13). کتاب التفسیر، عیاشى، محمد بن مسعود، تحقیق: رسولى محلاتی، سید هاشم، چاپخانه علمیه، تهران، 1380 ق، چاپ: اول‏، ج 1، ص 86؛ وسائل الشیعة، عاملى، شیخ حر، محمد بن حسن‏، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت(علیهم السلام)‏، مؤسسة آل البیت(علیهم السلام‏)، قم، ‏‏1414 ق، ج 18، ص 9.
(14). المیزان فى تفسیر القرآن، طباطبایى، سید محمد حسین، انتشارات اسلامى، قم، 1397 ق، ج 3، ص 176.
(15). ابن ابی الحدید او را به بغض امیر المؤمنین(علیه السّلام) نسبت داده است. (اختصاص‏، مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، محرمى زرندى، محمود، گنکره شیخ مفید، قم‏، 1413 ق، چاپ اول‏، ص 128).
(16). المیزان، همان، ج 3، ص 176.
(17). التهذیب، همان، ج 6، ص 220 - 221؛ الکافی، همان، ج 7، ص 408؛ وسائل الشیعة، همان، ج 18، ص 8 - 9.
(18). الکافی، همان، ج 7، ص 407؛ التهذیب، همان، ج 6، ص 217.

منبع: حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (علیهم ‌السلام)، رسول جعفریان، موسسه انصاریان، قم، 1381 ش.


ارسل تعليقاتك
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
پرسش و پاسخ ذات صلة