نخستین ویژگی فرد پرهیزگار، گشاده رویی و شاد بودن در برخورد با دیگران بیان شده است.
2.3.2 شادی و نشاط در پرتو پرهیز از گناه
از پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله پرسش شد: بهترین بندگان خدا چه کسانی هستند؟ فرمودند: آنهایی هستند که وقتی نیکی میکنند، خوشحال میشوند و زمانی که بدی کردند، ناراحت هستند و طلب استغفار میکنند (همان، ج2، 439).
2.3.3. احیای ارزشها
امام صادق علیه السلام میفرمایند: «شادی به سه خصلت است: وفاداری، رعایت حقوق دیگران و ایستادگی در گرفتاریها و مشکلات» (مجلسی، 1403، 78: 237). احیای حق یا از بین بردن باطل نیز از مواردی است که در روایات به آن اصرار شده است؛ حضرت علی علیه السلام در نامهای به عبدالله بن عباس میفرمایند: انسان گاهی به دلیل رسیدن به چیزی مسرور میشود که هرگز از دست نمیدهد و گاهی برای از دستدادن چیزی محزون میشود که هرگز به آن نمیرسد. پس باید شادی تو بهعلت احیای حق یا نابودی باطل باشد (ریشهری، 1362: 427).
2.3.4. شادکردن دیگران
قرآنکریم، شادکردن دیگران را از حسنات دانسته و افرادی را که برای ناراحتکردن دیگران تلاش میکنند، بدترین افراد شمرده است: «کسی که برای نفاقافکنی یا محزونکردن مؤمنان تلاش کند، در حقیقت در جهت اهداف شیطان تلاش میکند و باید از چنین چیزی بهخداوند پناه برد» (فلق: 4).
از اینرو، اسلام به زدودن اندوه از دل مؤمنان سفارش میکند و به استحکام پیوندها، بهویژه صله ارحام اهتمام جدی دارد؛ بهطوری که در کتب حدیث، بابی را بدین منظور گشودهاند (باب ادخال السرور علی المؤمنین) که حاکمی از اهتمام اسلام به نشاط و شادابی واقعی برای انسان است. امام صادق علیه السلام در اینباره میفرمایند: «... تبسم الرجل فی وجه اخیه حسنه، و ما عبدالله بشی احب إلی الله من إدخال السرور علی المؤمن» تبسم مؤمن به مؤمن و زدودن اندوه از چهره مؤمن، از حسنات است و زدودن گرد و غبار از چهره مؤمنان، از حسنات است و بهترین اطاعت خداوند و محبوبترین آن نزد خداوند، خوشحالکردن مؤمنان است (کلینی، 1365ج2: 188). بیان مذکور، لطیفترین تعبیر برای زدودن حزن و اندوه از دل است. در نهج البلاغه نیز نخستین ویژگی فرد پرهیزگار، گشاده رویی و شادبودن در برخورد با دیگران بیان شده است: «المؤمن بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه» (ابنابیالحدید، 1404ج19: 246).
از اینرو، اسلام به زدودن اندوه از دل مؤمنان سفارش میکند و به استحکام پیوندها، بهویژه صله ارحام اهتمام جدی دارد؛ بهطوری که در کتب حدیث، بابی را بدین منظور گشودهاند (باب ادخال السرور علی المؤمنین) که حاکمی از اهتمام اسلام به نشاط و شادابی واقعی برای انسان است. امام صادق علیه السلام در اینباره میفرمایند: «... تبسم الرجل فی وجه اخیه حسنه، و ما عبدالله بشی احب إلی الله من إدخال السرور علی المؤمن» تبسم مؤمن به مؤمن و زدودن اندوه از چهره مؤمن، از حسنات است و زدودن گرد و غبار از چهره مؤمنان، از حسنات است و بهترین اطاعت خداوند و محبوبترین آن نزد خداوند، خوشحالکردن مؤمنان است (کلینی، 1365ج2: 188). بیان مذکور، لطیفترین تعبیر برای زدودن حزن و اندوه از دل است. در نهج البلاغه نیز نخستین ویژگی فرد پرهیزگار، گشاده رویی و شادبودن در برخورد با دیگران بیان شده است: «المؤمن بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه» (ابنابیالحدید، 1404ج19: 246).
2.3.5. شادی با ائمه معصومین علیهم السلام
از شادیهای پسندیده، شادبودن در ایام ولادت ائمه معصومین علیهم السلام و برپایی جشن شادی و سرور است؛ حضرت علی علیه السلام پیرو واقعی خود را کسی معرفی میفرمایند که شادی و غمهایش با شادی و غمهای ائمه معصومین علیهم السلام هماهنگ است و در شادی آنها شاد و در اندوه آنها غمگین است. «إن الله تبارک و تعالی اطلع إلی الارض فاختارنا و اختارلنا شیعه ینصروننا و یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا و یبذلول اموالهم و انفسهم فینا اولئک منا و إلینا» (حرانی، 1404، 123؛ حسنی استرآبادی، 1409: 642).
3. شادی و نشاط مذموم در قرآن و روایات معصومین علیهم السلام :
3. شادی و نشاط مذموم در قرآن و روایات معصومین علیهم السلام :
3.1. شادمانی برای گناه
شادی همراه گناه مورد نهی خداوند است. با تاکید بر معنای لغوی فرح و مرح و نیز عوامل اصلی آن که پیش از این بیان شد، آیاتی در قرآن وجود دارد که با محوریت ماده «فرح» و «مرح» شادیهایی را مورد مذمت قرار میدهند که در جهت معصیت خدا هستند. قرآنکریم در داستان قارون که فردی خودخواه و مغرور بود و شادیهای مستانه داشت، میفرماید: «إن قارون کان من قوم موسی فبغی علیهم و اتیناه من الکنوز ما إن مفاتحه التنوا بالعصبه اولی القوه إذ قال له قومه لاتفرح إن الله لایحب الفرحین» (قصص: 76).
شادمانی قارون از این جهت مذمت شده است که ناشی از تکبر و قرارگرفتن در مقابل حضرت موسی بوده است. همچنین در آیه 120 سوره آل عمران[2] منافقان از آن جهت مورد نکوش و شادی آنها مورد مذمت قرارگرفته که از رسیدن رنج و ناراحتی به رسول (خدا) و مسلمانان، شادمان و از رسیدن خوبی به رسول خدا صلی الله و علیه و آله و مسلمانان، محزون میشدند. در آیه 81 سوره توبه[3] نیز منافقان بدین خاطر مذمت شدهاند که از فرمان جهاد، سرپیچی و سپس خوشحالی میکردند. قرآنکریم در بیان عذابهای دوزخیان میفرماید: «ذلکم بما کنتم تفرحون فی الارض بغیر الحق و بما کنتم تمرحون» (مؤمنون: 75)؛ این عذاب بهدلیل آن است که به ناحق در زمین شادی میکردید و از روی غرور و مستی به خوشحالی میپرداختید.
مذمت شادی برای گناه در روایات، دو چندان مورد توجه قرارگرفته است؛ زیرا کسی که با گناه شادی میکند، از دو نظر دچار معصیت است؛ یکی اینکه، مرتکب گناه و معصیت است و دیگری اینکه، بر گناه خود شادی میکند و این از خود گناه بدتر است. حضرت علی علیه السلام میفرمایند: «التبجح بالمعاصی اقبح من رکوبها»؛ شادی کردن به گناه زشتتر از انجام دادن آن است (ریشهری، 1362ج3: 45)
شادمانی قارون از این جهت مذمت شده است که ناشی از تکبر و قرارگرفتن در مقابل حضرت موسی بوده است. همچنین در آیه 120 سوره آل عمران[2] منافقان از آن جهت مورد نکوش و شادی آنها مورد مذمت قرارگرفته که از رسیدن رنج و ناراحتی به رسول (خدا) و مسلمانان، شادمان و از رسیدن خوبی به رسول خدا صلی الله و علیه و آله و مسلمانان، محزون میشدند. در آیه 81 سوره توبه[3] نیز منافقان بدین خاطر مذمت شدهاند که از فرمان جهاد، سرپیچی و سپس خوشحالی میکردند. قرآنکریم در بیان عذابهای دوزخیان میفرماید: «ذلکم بما کنتم تفرحون فی الارض بغیر الحق و بما کنتم تمرحون» (مؤمنون: 75)؛ این عذاب بهدلیل آن است که به ناحق در زمین شادی میکردید و از روی غرور و مستی به خوشحالی میپرداختید.
مذمت شادی برای گناه در روایات، دو چندان مورد توجه قرارگرفته است؛ زیرا کسی که با گناه شادی میکند، از دو نظر دچار معصیت است؛ یکی اینکه، مرتکب گناه و معصیت است و دیگری اینکه، بر گناه خود شادی میکند و این از خود گناه بدتر است. حضرت علی علیه السلام میفرمایند: «التبجح بالمعاصی اقبح من رکوبها»؛ شادی کردن به گناه زشتتر از انجام دادن آن است (ریشهری، 1362ج3: 45)
3.2. افراط در شادمانی
شادی مانند دیگر لذتها، مطلوب انسان است و همین که یک لحظه تحقق یافت، خواهش نفسانی ادامهی آن به صورت فزاینده است؛ بهحدی که سبب غفلت و کوتاهی در وظایف فردی و اجتماعی و مانع رسیدن به کمالات انسان میشود. از دیگر سوی، روی آوردن به چنین لذتهایی بهگونهای نیست که فرد به اندازهای از آن قناعت کند، بلکه بسان اعتیاد به مسکرات و مواد مخدر، رشد فزاینده و کنترلنکردنی دارد و سبب تعطیلی خرد انسانی و مانع انجام وظایف فردی و اجتماعی و رسیدن انسان به کمالات انسانی میشود.
بنابراین، برخی عوامل شادیآفرین در اثر تزاحم با مصالح مهمتر، مانع رسیدن انسان به وظایف و تکالیف انسانی میشود. از اینرو، در برخی روایات به حکمت مذمت برخی عوامل شادی آفرین اشاره شده است؛ ازجمله این روایت که: حسن بن محبوب از حفص بن سالم[4] روایت کرده که از امام صادق علیه السلام درباره یکی از اصحاب که فردی کثیرالصلاه است، اما فریفته لهو و غنا شده پرسیدم. حضرت علیه السلام فرمودند: آیا لهو و غنا او را از انجام تکالیفی چون نماز و روزه و عیادت مریض و تشییع جنازه باز میدارد؟ گفتیم: خیر؛ این کار او را از هیچ کار خیر باز نمیدارد. فرمودند: این عمل او از قدمگاههای شیطان بوده و انشاالله بخشیده میشود (مجلسی، 1403ج8: 142).
در این روایت، امام علیه السلام عدم جواز لهو و غنا را به دلیل تزاحم آنها با مصالح مهمتر دانسته اند. با وجود اینکه غنا و مشابه آن، از گامهای شیطان شمرده شده، بر فرض که بتواند با سایر روایات که به شکل مطلق از شنیدن غنا و علاقه به «لهو» منع میکند، معارضه کند. باز هم فرض جواز دو قید اساسی دارد:
الف. لهو و علاقه به شهوات از راه حلال باشد؛
ب. مانعی برای رسیدن به وظایف انسانی نشود که در حقیقت، بیان قضیه فرضیه است که شاید وجود خارجی نداشته باشد.
در روایت مذکور، حکمت مجازنبودن شادیهای زودگذر، فوت مصلحت مهمتر شمرده شده، اما در کلام دیگری از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام ، حکمت عدم جواز شادیهای زودگذر، رفتار و حرکات سبک کودکانه بیان شده است که با اوصاف مؤمنان سازگاری ندارد.
ادامه دارد....
نویسندگان : علی قنبریان، وحید حاتمی
بنابراین، برخی عوامل شادیآفرین در اثر تزاحم با مصالح مهمتر، مانع رسیدن انسان به وظایف و تکالیف انسانی میشود. از اینرو، در برخی روایات به حکمت مذمت برخی عوامل شادی آفرین اشاره شده است؛ ازجمله این روایت که: حسن بن محبوب از حفص بن سالم[4] روایت کرده که از امام صادق علیه السلام درباره یکی از اصحاب که فردی کثیرالصلاه است، اما فریفته لهو و غنا شده پرسیدم. حضرت علیه السلام فرمودند: آیا لهو و غنا او را از انجام تکالیفی چون نماز و روزه و عیادت مریض و تشییع جنازه باز میدارد؟ گفتیم: خیر؛ این کار او را از هیچ کار خیر باز نمیدارد. فرمودند: این عمل او از قدمگاههای شیطان بوده و انشاالله بخشیده میشود (مجلسی، 1403ج8: 142).
در این روایت، امام علیه السلام عدم جواز لهو و غنا را به دلیل تزاحم آنها با مصالح مهمتر دانسته اند. با وجود اینکه غنا و مشابه آن، از گامهای شیطان شمرده شده، بر فرض که بتواند با سایر روایات که به شکل مطلق از شنیدن غنا و علاقه به «لهو» منع میکند، معارضه کند. باز هم فرض جواز دو قید اساسی دارد:
الف. لهو و علاقه به شهوات از راه حلال باشد؛
ب. مانعی برای رسیدن به وظایف انسانی نشود که در حقیقت، بیان قضیه فرضیه است که شاید وجود خارجی نداشته باشد.
در روایت مذکور، حکمت مجازنبودن شادیهای زودگذر، فوت مصلحت مهمتر شمرده شده، اما در کلام دیگری از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام ، حکمت عدم جواز شادیهای زودگذر، رفتار و حرکات سبک کودکانه بیان شده است که با اوصاف مؤمنان سازگاری ندارد.
ادامه دارد....
نویسندگان : علی قنبریان، وحید حاتمی