طبق تحقیقات، بچه هایی که در خانواده های تک یا کم فرزند زندگی می کنند، جامعه پذیری شان با اختلال مواجه است.
اخلاق جنسی و کنترل جمعیت با یکدیگر ارتباط دارند
متاسفانه در این زمینه در کشور ماتحقیقاتی انجام نشده است اما غربی ها در این زمینه به نکته های تازه ای دست یافته اند که جالب است. طبق این پژوهش ها در کشورهایی که سیاست های کنترل جمعیت اجرا نمی شود و خانواده ها پرجمعیت هستند زن در سنین جوانی که از ۱۸ تا حدود ۴۰سالگی اوست و اوج غلیان جنسی او در این سنین است درگیر بارداری و فرزندآوری و تربیت فرزندان می شود یعنی هم به لحاظ جسمی و هم روحی ذهن او به فرزندانش مشغول می شود؛ این امر باعث کنترل غلیان جنسی او و هدایت آن در مسیر صحیح می شود.
در این کشورها این وضعیت با سیاست های اخلاقی جنسی سخت گیرانه تناسب دارد یعنی در این کشورها چون زن مشغول خانواده و تربیت فرزندان است سیاست های اخلاق جنسی سخت گیرانه اعمال می شود و به نتیجه می رسد اما در جوامعی که زنان با مسأله کم فرزندی یا حتی بی فرزندی روبه رو هستند به ویژه درمقطع سنی ۱۸ تا ۴۰سال که همان طور که ذکر شد زنان با مسئله غلیان جنسی روبه رو هستند، اگر در درون خانواده به این نیازشان پاسخ داده نشود او به دنبال پاسخگویی به این نیاز در خارج از حریم خانواده می گردد که در چنین شرایطی امکان اعمال سیاست های سخت گیرانه جنسی وجود ندارد.
حجت الاسلام زیبایی نژاد مسئول دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، در پاسخ به این سوال که آیا اشتغال زن در خارج از منزل یا مشغولیت های دیگری که او می تواند برای خود ایجاد کند، باعث کنترل غریزه جنسی او در سن جوانی نمی شود، گفته است: ممکن است بخشی از ذهن زن به این امور معطوف و ذهن او از مسائل جنسی منفک شود اما باید دانست که محیط کاری نیز خطراتی را برای زن دارد و او در این محیط ها هم مصون نیست. محیط بازی که برای ارتباط بین زن و مرد به ویژه در جوامع غربی وحتی در کشور ما وجود دارد، موجب می شود این غلیان غریزه جنسی در محیط کاری خود را نشان دهد.
در خانواده های پرجمعیت زن مدام صبح تا شب ذهنش درگیر همه امور و فرزندانش است و نیازهای عاطفی و ارتباطی وجنسی او تا حد زیادی برآورده می شود اما اگر فرزندی وجود نداشته باشد و این نیازها برآورده نشود، زن از راه های نادرست به دنبال پاسخگویی به این نیازها خواهد بود.بنابراین در کشورهایی مثل ما که سیاست های کنترل جمعیت اعمال می شود باید منتظر انحرافات و آسیب های حوزه اخلاقی جنسی زنان هم باشیم.
این تحقیقات غربی ها در حوزه اخلاق جنسی خانم ها انجام شده و ممکن است همین ماجرا نسبت به آقایان هم وجود داشته باشد ولی ما هنوز پژوهشی در این زمینه انجام ندادیم تا تاثیرات کاهش جمعیت در حوزه اخلاق جنسی مردان را متوجه شویم ولی می توان به آن ها هم تعمیم داد و گفت اگر تعداد فرزندان یک مرد افزایش یابد، دغدغه های معاش او افزایش می یابد و مقداری از درگیری های او صرف خانواده می شود و مقداری از مطالبات جنسی چنین فردی کاهش می یابد.
در این کشورها این وضعیت با سیاست های اخلاقی جنسی سخت گیرانه تناسب دارد یعنی در این کشورها چون زن مشغول خانواده و تربیت فرزندان است سیاست های اخلاق جنسی سخت گیرانه اعمال می شود و به نتیجه می رسد اما در جوامعی که زنان با مسأله کم فرزندی یا حتی بی فرزندی روبه رو هستند به ویژه درمقطع سنی ۱۸ تا ۴۰سال که همان طور که ذکر شد زنان با مسئله غلیان جنسی روبه رو هستند، اگر در درون خانواده به این نیازشان پاسخ داده نشود او به دنبال پاسخگویی به این نیاز در خارج از حریم خانواده می گردد که در چنین شرایطی امکان اعمال سیاست های سخت گیرانه جنسی وجود ندارد.
حجت الاسلام زیبایی نژاد مسئول دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، در پاسخ به این سوال که آیا اشتغال زن در خارج از منزل یا مشغولیت های دیگری که او می تواند برای خود ایجاد کند، باعث کنترل غریزه جنسی او در سن جوانی نمی شود، گفته است: ممکن است بخشی از ذهن زن به این امور معطوف و ذهن او از مسائل جنسی منفک شود اما باید دانست که محیط کاری نیز خطراتی را برای زن دارد و او در این محیط ها هم مصون نیست. محیط بازی که برای ارتباط بین زن و مرد به ویژه در جوامع غربی وحتی در کشور ما وجود دارد، موجب می شود این غلیان غریزه جنسی در محیط کاری خود را نشان دهد.
در خانواده های پرجمعیت زن مدام صبح تا شب ذهنش درگیر همه امور و فرزندانش است و نیازهای عاطفی و ارتباطی وجنسی او تا حد زیادی برآورده می شود اما اگر فرزندی وجود نداشته باشد و این نیازها برآورده نشود، زن از راه های نادرست به دنبال پاسخگویی به این نیازها خواهد بود.بنابراین در کشورهایی مثل ما که سیاست های کنترل جمعیت اعمال می شود باید منتظر انحرافات و آسیب های حوزه اخلاقی جنسی زنان هم باشیم.
این تحقیقات غربی ها در حوزه اخلاق جنسی خانم ها انجام شده و ممکن است همین ماجرا نسبت به آقایان هم وجود داشته باشد ولی ما هنوز پژوهشی در این زمینه انجام ندادیم تا تاثیرات کاهش جمعیت در حوزه اخلاق جنسی مردان را متوجه شویم ولی می توان به آن ها هم تعمیم داد و گفت اگر تعداد فرزندان یک مرد افزایش یابد، دغدغه های معاش او افزایش می یابد و مقداری از درگیری های او صرف خانواده می شود و مقداری از مطالبات جنسی چنین فردی کاهش می یابد.
اختلال در جامعه پذیری و ارتباطات اجتماعی بچه های خانواده های کم جمعیت
طبق تحقیقات، بچه هایی که در خانواده های تک یا کم فرزند زندگی می کنند، جامعه پذیری شان با اختلال مواجه است، زیرا امکانات اقتصادی در چنین خانواده هایی فقط به یک یا دو فرزند اختصاص می یابد و چنین فردی خود را عادت نمی دهد که خواسته های خود را محدود کند و با دیگر فرزندان مشارکت و ارتباط و تعامل داشته باشد.
در نتیجه بچه های بی مسئولیتی در این خانواده ها تربیت می شوند. در گذشته در خانواده ای که ۴ یا ۶ فرزند داشت امکانات بین فرزندان تقسیم می شد و بچه ها در دوران کودکی تا حدی فشار اقتصادی را تجربه می کردند. بچه ها هر کدام سلایقی داشتند به همین دلیل با هم درگیر می شدند و در همین دعواها آرام آرام یاد می گرفتند که چگونه باید حقوق یکدیگر را رعایت کنند و با یکدیگر تعامل داشته باشند در مدتی که فرزندان در خانه پدر بودند راه تعامل و کنار آمدن با هم را یاد می گرفتند و بعد که وارد اجتماع و زندگی خانوادگی می شدند، مشکل نداشتند. اما بچه هایی که تک فرزند هستند با ورود به اجتماع در خیلی از مواقع با مشکل روبه رو می شوند چون تمرین همزیستی و تعامل را قبلا نکرده اند و چنین افرادی خودمحور و فردگرا هستند.
منبع: نشریه معرفت مقاله آقای محمد فولادی و پایگاه تسنیم(مصاحبه با آقای زیبایی نژاد) , اختصاصی پایگاه حوزه
پی نوشت ها:
[1] مک کبین، ببل،«تأملی دربارة خانواده تک فرزندی»(آذر 1382 و اسفند 1384)، سیاحت غرب، سال اول، ش 6 و سال سوم، ش32، ص28-38.
[2] گاردنر، جان ویلیام، جنگ علیه خانواده، تلخیص و تدوین معصومه محمدی، قم، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان. ص 287.
[3] صادقی، مریم، جمعیت و توسعه: ابعاد و چالش ها، تهران، مرکز مطالعات و پژوهش های جمعیت آسیا و اقیانوسیه.
[4] نوری همدانی، 1382؛ خرازی، «کنترل جمعیت»(بهار1382)، فقه اهل بیت، سال نهم، ش 33، ص 24 – 51.
در نتیجه بچه های بی مسئولیتی در این خانواده ها تربیت می شوند. در گذشته در خانواده ای که ۴ یا ۶ فرزند داشت امکانات بین فرزندان تقسیم می شد و بچه ها در دوران کودکی تا حدی فشار اقتصادی را تجربه می کردند. بچه ها هر کدام سلایقی داشتند به همین دلیل با هم درگیر می شدند و در همین دعواها آرام آرام یاد می گرفتند که چگونه باید حقوق یکدیگر را رعایت کنند و با یکدیگر تعامل داشته باشند در مدتی که فرزندان در خانه پدر بودند راه تعامل و کنار آمدن با هم را یاد می گرفتند و بعد که وارد اجتماع و زندگی خانوادگی می شدند، مشکل نداشتند. اما بچه هایی که تک فرزند هستند با ورود به اجتماع در خیلی از مواقع با مشکل روبه رو می شوند چون تمرین همزیستی و تعامل را قبلا نکرده اند و چنین افرادی خودمحور و فردگرا هستند.
منبع: نشریه معرفت مقاله آقای محمد فولادی و پایگاه تسنیم(مصاحبه با آقای زیبایی نژاد) , اختصاصی پایگاه حوزه
پی نوشت ها:
[1] مک کبین، ببل،«تأملی دربارة خانواده تک فرزندی»(آذر 1382 و اسفند 1384)، سیاحت غرب، سال اول، ش 6 و سال سوم، ش32، ص28-38.
[2] گاردنر، جان ویلیام، جنگ علیه خانواده، تلخیص و تدوین معصومه محمدی، قم، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان. ص 287.
[3] صادقی، مریم، جمعیت و توسعه: ابعاد و چالش ها، تهران، مرکز مطالعات و پژوهش های جمعیت آسیا و اقیانوسیه.
[4] نوری همدانی، 1382؛ خرازی، «کنترل جمعیت»(بهار1382)، فقه اهل بیت، سال نهم، ش 33، ص 24 – 51.