یکی از آسیب های اضطراب جدایی برای کودکان، دور شدن از فضای آموزشی مدرسه است.
مقدمه
برخی بر این باور هستند که کودکان چیزی به نام اضطراب را تجربه نمی کنند. این تصور غلطی است. کودکان به مانند بسیاری از بزرگ ترها، اضطراب هایی را در زندگی تجربه می کنند که می تواند به روان آنها آسیب برساند. از همین روی لازم است از هر آنچه که زمینه ساز این اضطراب ها می باشد، دوری کرد.
اضطراب جدایی (SAD)[1]
اضطراب نامتناسب با سن، شدید و ناتوان کننده که به دلیل جدایی از والدین و دوری از خانه بروز می کند. ملاک هایی که برای تشخیص این نوع از اضطراب در کودکان وجود دارند عبارت است از: (باید سه یا بیش از سه مورد در کودک دیده شود)
- ناراحتی شدید و مداوم هنگام جدایی یا احتمال جدایی از خانه یا افرادی که به آن ها دلبستگی دارد.
- نگرانی شدید و مداوم در مورد از دست دادن یا آسیب دیدگی احتمالی افرادی که به آن ها دلبستگی دارد.
- نگرانی شدید و مداوم در مورد اینکه یک رویداد ناگوار باعث جدایی از افرادی که به آن ها دلبستگی دارد، خواهد شد. (نظیر گم شدن یا دزدیده شدن)
- اکراه یا امتناع مداوم از رفتن به مدرسه یا جاهای دیگر به دلیل ترس از جدایی.
- ترس شدید و مداوم یا اکراه از تنها ماندن در خانه یا جاهای دیگر بدون حضور افرادی که به آن ها دلبستگی دارد یا افراد بزرگ تر.
- اکراه یا امتناع مداوم از خوابیدن بدون حضور یکی از افرادی که به آنها دلبستگی دارد یا خوابیدن در مکانی غیر از خانه خود.
- کابوس های مکرر درباره جدایی.
- شکایت های مکرر از نشانه های ناراحتی جسمانی (نظیر سردرد، دل درد، تهوع یا استفراغ) هنگام جدایی یا احتمال جدایی از افرادی که به آن ها دلبستگی دارد.
این اضطراب به گونه ایست که مانع از فعالیت های کودک می شود و برای انجام کارهای خود دقتی که باید داشته باشد، دیگر وجود ندارد. حدود یک سوم از کودکانی که به این اختلال مبتلا می شوند پس از مدت کوتاهی مبتلا به افسردگی نیز می شوند.
شاید زمانی که این اختلال بیشتر خود را نشان می دهد وقتی است که کودک می خواهد برای اولین بار به مدرسه برود. این زمان است که این اختلال با شدت بیشتری خود را نمایان می سازد و موجب به سختی افتادن والدین برای درمان او می شود.
خودداری کودک از حضور در مدرسه به معنای آن است که او یا خودداری می کند و یا به طور کل قادر نیست در مدرسه برای یک روز کامل بماند.
در کتاب های روان شناسی مرضی شروع این بیماری را از سنین هفت و هشت سالگی دانسته اند.[2]
شاید زمانی که این اختلال بیشتر خود را نشان می دهد وقتی است که کودک می خواهد برای اولین بار به مدرسه برود. این زمان است که این اختلال با شدت بیشتری خود را نمایان می سازد و موجب به سختی افتادن والدین برای درمان او می شود.
خودداری کودک از حضور در مدرسه به معنای آن است که او یا خودداری می کند و یا به طور کل قادر نیست در مدرسه برای یک روز کامل بماند.
در کتاب های روان شناسی مرضی شروع این بیماری را از سنین هفت و هشت سالگی دانسته اند.[2]
راه هایی برای جلوگیری از اضطراب جدایی
- با کودک خود، جدایی را تمرین کنید. در طول هفته، ساعتی یا بخشی از یک روز را برای این کار اختصاص دهید و او را به همراه پرستار یا مربی اش تنها بگذارید.
- مراسم خداحافظی از کودک خود را بسیار کوتاه انجام دهید. لازم نیست کودک شما، محبت را در صورت شما ببیند و شما وقت زیادی را برای خداحافظی از او اختصاص دهید.
- سعی کنید همان زمانی را که با کودک خود وعده کرده اید، در همان زمان به دنبال او بروید و بیش از آن تنهایش نگذارید.
- خوب است کسی که قرار است مدتی را با کودک تنها گذاشته شود را در کنار خود داشته باشید و خود مدتی را با او به همراه کودکتان باشید و پس از آن کودک جدا شوید.
- از دیدن فیلم هایی که به اضطراب کودک می افزاید همچون فیلم های ترسناک اجتناب کنید.
- به راحتی تسلیم اشک ها و گریه های او نشوید. اگر لازم است که او را برای ساعتی تنها در کنار یک مراقب و پرستار بگذارید، این کار را انجام بدهید، شاید این کار زمینه ساز پیدایی استقلال در او شود.
پیامدهای عدم درمان اضطراب جدایی
کودکی که به اضطراب جدایی مبتلا شده است، تنها مبتلا به آسیب های یک اختلال نیست. کودکی که نتواند با دیگر همسالان خود و اعضای مدرسه همراه شود، بسیاری از مهارت های لازم برای زندگی را نمی آموزد. این کودک به مرور زمان از یادگیری نیز فاصله می گیرد و هر آنچه که لازم برای دانستن بود را به خاطر اینکه در فضای مدرسه حضور نیافت از دست می دهد.
راه های درمان اضطراب جدایی
شاید یکی از بهترین درمان ها برای این اختلال استفاده از روش درمانی شناختی-رفتاری (CBT) است. در کنار این شیوه درمانی لازم است که داروهای ضدافسردگی نیز برای او تجویز شود.[3]
پی نوشت:
[1] . seperation anxiety disorder
[2] . اریک جی.مش و دیوید ای.وولف، روان شناسی مرضی کودک، مترجمان: محمد مظفری مکی آبادی و اصغر فروع الدین عدل، تهران: انتشارات رشد، اول، 1389، ص 248.
[3] . توجه داشته باشید که روش اول باید توسط روان شناس و روش دوم باید توسط روان پزشک صورت بگیرد. درمان این اختلالات در کودکان نیازمند آن است که از سوی والدین و دیگر اعضای خانواده همراهی صورت بگیرد.